سال‌های بی‌قرار

 

سال‌های بی‌قرار؛ خاطرات جواد منصوری

به کوشش و تدوین: محسن کاظمی

ناشر: سورۀ مهر

انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، موجب ظهور و تثبیت شیوۀ‏ تاریخ‏نگاری روزآمد و کارآمدی گردید. این شیوۀ جدید امروزه غالباً با نام «تاریخ شفاهی» شناخته می‏شود. «سال‏های بی‏قراری» را نیز باید از همین نوع تاریخ نگاری دانست.

این اثر به ویژه از حیث غنای اسناد و مدارک تاریخی و همچنین توضیحات و تحقیقات گسترده‌ای که مؤلف برای درج در حواشی و مؤخرۀ اثر انجام داده، به گونه‌ای است که از آن می‌توان به مثابه یک دایره‌المعارف تاریخی بهره‌‌برداری کرد. روایت منصوری از سال‌های اسارت در زندان ساواک و کمیتۀ مشترک ضد خرابکاری در دوران ستم‌شاهی، از درخشان‌ترین بخش‌های کتاب است که درد‌ها و تجربیات عینی ارزنده‌ای از جوانان انقلابی و مبارز عصر انقلاب را به مخاطبان جوان امروز، انتقال می‌دهد.

کاظمی در مقدمۀ کتاب می‌نویسد: «دریافتم که همه انقلاب را «به نام خدا» آغاز نکردند؛ تعدادی«به نام مردم»، «به نام توده‌ها» و «به نام آزادی» پای پیش نهادند. بعضی نیز «به نام خدا» آغاز کردند؛ اما «به نام خلق قهرمان» در میانۀ راه ماندند. مبارزان مسلمان، به دنبال برقراری حکومت «عدل علی(ع)» و ایجاد «جامعۀ توحیدی» و مبارزان مارکسیست، در پی درک دیالتیکی تاریخ، به دنبال استقرار «جامعۀ اشتراکی» و فعالان ملی‌گرا، در پی وحدت و انسجام ملی با اتکا به نمادها و آئین‌های باستانی، ملی و میهنی بودند. جریان‌هایی نیز چوم مجاهدین خلق بین همۀ اینها دست و پا می‌زدند.»

کتاب «سال‌های بی قرار» در ده فصل با عنوان «پنجاه و ۵ نفر»، «پشت پنجره»، «تلاشی تازه»، «دویدن بی امان»، «زخم‌های گرم»، «پشت دیوارهای بلند»، «قصر مجاهدین»، «تبعید»، «بی‌قراری‌ها»، «ای آزادی» تدوین و منتشر شده است. فصل نخست با عنوان پنجاه و ۵ نفر، به موضوع دستگیری منصوری، به دلیل عضویت در حزب ملل اسلامی و چگونگی فعالیت این حزب می‌پردازد. در فصل دوم نیز، به موضوع نوجوانی و کودکی منصوری و آشنایی وی با قیام پانزده خرداد اشاره دارد. سومین فصل کتاب، به طور مشخص به بررسی زندگی مرحوم «شالچیلار» و آشنایی منصوری با حزب‌الله پرداخته است. در فصل چهارم هم فعالیت‌های سیاسی – فرهنگی، از جمله آشنایی با آیت‌الله خامنه‌ای، دکتر علی شریعتی و چگونگی سفر به شهرهای مختلف گنجانده شده است. دستگیری منصوری برای دومین بار و زندانی‌شدن در زندان قزل‌قلعه و اوین و به تبع آن، گزارش وی از فعالیت گروه‌های سیاسی در زندان‌های دوران پهلوی هم موضوع پنجمین و ششمین فصل کتاب است. این دو فصل در ادامه با بررسی وضعیت سازمان مجاهدین خلق در زندان‌های پهلوی، در فصل هفتم تکمیل می‌شود. منصوری خاطراتش از دوران تبعید را هم در فصل هشتم از کتاب مرور کرده است و در فصل نهم، به مرور حوادث سال پایانی حکومت پهلوی اشاره کرده است. وی همچنین در فصل پایانی کتاب، برخی از حوادث و رویدادهای منتهی به روزهای پایانی حکومت ستمشاهی را مورد توجه قرار داده است.

بخش‌های چهارگانه «منابع و مآخذ تحقیق»، «اسناد و نشان‌ها»، «عکس‌ها»، «فهرست اعلام»، پایان بخش کتاب است که در بخش منابع و مآخذ تحقیق، ۲۸۳ منبع معرفی شده و در بخش اسناد و نشان هم ۸۶ سند و ۲۰ نشان ضمیمۀ کتاب شده است. همچنین در عکس‌ها، ۱۸۵ قطعه عکس، مربوط به راوی اثر و موضوع کتاب، ضمیمه اثر شده است.

بریده‌ای از فصل هفتم کتاب:

سازمان [مجاهدین خلق] معتقد بود که هر که مبارزه کند و ضد امپریالیسم باشد، مترقی و پیش‌رو است و هر کس مخالف شوروی و وحدت نیروها در مقابله با امپریالیزم باشد، «مرتجع» است. سازمان، روحانیون و بازاریان ( به استثناء افرادی معدود که افکار سازمان را بی چون و چرا و کورکورانه پذیرفته، تکرار و اجرا می‌کردند) را «ضد مارکسیست و مرتجع و راست» قلمداد می‌کرد. به همین دلیل، مطالعۀ کتاب‌های مرحوم علامه طباطبایی، شهید مطهری، سید قطب، شهید صدر، شهید دکتر شریعتی و بسیاری از بزرگان اسلام را تحریم و ممنوع کرده بود.

 

دکمه بازگشت به بالا
🏠 صفحه اصلی
🏠 صفحه اصلی