برگ تاخیر
ساعت ۸:۵۰دقیقه ۱۰دقیقه مانده به رنگ تفریح یکی از دانش آموزانم در حال جمع بندی و نتیجه گیری درس ارائه شده بود که یکی از دانش آموزان که از صبح نیامده بود در کلاس را باز کرد و وارد کلاس شد و بدون اینکه چیزی بگوید رفت نشست به او گفتم سلام خانم ، خوبی ؟ دیر اومدی ؟ گفت خانم خواب موندم گفتم برگه تاخیر و اجاره ورود به کلاس را لطف میکنی به من بدهی .گفت : خانم دفتر نرفتم اومدم کلاس گفتم پس لطفا سریع برو دفتر و با برگه تاخیر بیا کلاس اصرار کرد که نه خانم نمی روم کسی نمیداند اگر شما نگویید .خانم نادیده بگیر، خانم من با بقیه فرق میکنم مگه نه ؟ با خنده گفتم البته که فرق میکنی همه ساعت هفت اومدن شما ساعت ۹ قانون به من اجازه نمی دهد بدون برگه حضور و اطلاع دفتر به شما اجازه ورود بدهم با ناراحتی از کلاس خارج شد و در را محکم بست . این دانش آموز همیشه دوست دارد به او توجه ویژه شود نسبت به همه معلمان اینطور است مدام در حال خود شیرینی و جلب توجه است اگر دانش آموزی را تشویق کردی انتظار تشویق دارد اگر به دیگری تحت شرایط خاص محبت کردی اعتراض دارد و میگوید چرا به من محبت نکردی و همیشه می گوید من با بقیه فرق میکنم باید با من رفتار متفاوت داشته باشید و مدام در طول کلاس دنبال جلب توجه است و دانش آموزان دیگر به این مسئله حساس شدن من از اول سال سعی کردم اینگونه نباشد تشویقش در مقابل عملی که انجام داده باشد مانند دیگران با او رفتار کردم در جمع دانش آموزان اگر نیاز به توضیح و توجیه بود نیز با محبت خارج از ساعت کلاس بود .رفتارش از اول سال خیلی بهتر شده . وقتی گفت خانم من با بفیه فرق میکنم یکی دو تا از دانش آموزان گفتند چه فرقی میکنه اگه ما باشیم برای ۵ دقیقه تاخیر هم باید برگه بیاوریم خلاصه بعد ازچند دقیقه با برگه تاخیر وارد کلاس شدبه او چیزی نگفتم رو به دانش آموزان کردم و گفتم مطالب روی تخته را پاک نکنید تا دوستتان یاد داشت کند یکی هم درس را برایش توضیح دهد . زنگ تفرح شد دیدم باگریه از کنار من گذشت و وارد دفتر مشاور شد گفتم حتما مشکلی داشته وقتی می خواستم وارد کلاس شوم مشاور صدایم کرد گفت با شما کار دارم رفتم دانش آموز رفته بود در کلاس ایستاده بود و گریه میکرد گفتم چی شده دانش آموز مشکلی داره که انقدر نگران است مشاور لبخند زد و گفت از شما گله کرده گفته از شما انتظار نداشته او را به دفتر بفرستی گفته کلاس نمی روم .گفتم باشه رفتم در کلاس ایستاده بود به او گفتم دخترم قانون برای همه یکسان است از من انتظار غیر از این نداشته باش سعی کن تکرار نشود شما دختر منظمی هستی دارم میرم درس جدید بدم دوست داشتی بیا کلاس که از درس عقب نمانی او نیز بعد از من وارد کلاس شد.
همه دانش آموزانم برایم برابرند و همه را یک اندازه دوست دارم و این را سعی کردم در رفتار به آنها نشان بدهم .