دوری و دوستی
با گسترش روزافزون ارتباطات و توسعۀ جامعۀ اطلاعاتی، دسترسی افراد به ابزارهای اطلاعرسانی بیشتر شده و برقراری ارتباطات تسهیل یافته است. نیاز انسان به برقراری ارتباطات سریع و ساده در جهت برطرف کردن نیازهای مادی و معنوی، وی را به استفادۀ هر چه بیشتر از ابزارهای نوین ارتباطی سوق میدهد. در این میان فضای مجازی از سهلالوصولترین راههای برقراری ارتباط با دیگران است.
در این فضا، وجود شبههای اجتماعی، عاملی در تسهیل روند فزایندۀ برقراری ارتباطات مجازی است. شبکههای اجتماعی محل گردهمایی میلیونها کاربر اینترنت است که بدون توجه به مرز، زبان، جنس و فرهنگ، به تعامل و تبادل اطلاعات میپردازند.[۱]
کاربران شبکههای اجتماعی، قشرهای مختلفی هستند که زنان بهویژه دختران نوجوان، با توجه به ویژگیهای عاطفی و روحی و نیاز بیشتر به برقراری ارتباط با گروه همسالان و همچنین برخورداری از روحیۀ کنجکاوی و علاقه به کسب تجربیات جدید، قشر گستردهای از کاربران فضای مجازی و بالاخص شبکههای اجتماعی را تشکیل میدهند، که نحوۀ استفادۀ آنان از ظرفیت فضای مجازی حائز اهمیت است.
چنین فضایی که به جهت آزادی ارتباطات، امکان مجهول ماندن هویت واقعی افراد، امکان بروز و ظهور شخصیتهای جعلی و غیر واقعی از خود، تنوع و تکثر ارتباطات و…، برای کاربران دارای جاذبههای ویژهای است؛ در عین حال میتواند سرمنشأ بسیاری از آسیبها و بحرانها نیز باشد.
دختران در مقایسه با پسران، با توجه به ظرفیت ویژۀ روانی، از ویژگی همدلی و بیان عواطف و احساسات بیشتری برخوردار هستند. آنها بیشتر تمایل دارند تا در ارتباط با دیگران و خصوصاً همسالان خود به ابراز احساسات و بیان عواطف خود پرداخته و تجربیات زیستی خود را با دیگران به اشتراک بگذارند و در مقابل تجربیات مثبت، تأیید و در قبال تجربیات منفی، همدردی متقابلی از ایشان دریافت کنند و در حقیقت به این طریق «هویت اجتماعی» خود را تقویت نمایند. این نیاز به تأیید از جانب همسالان، به مرور سبب میشود تا حتی برای همرنگی با جماعتِ دوستان، فرد از عقاید و آموختههای صحیح خود دست کشیده و خود را منطبق با انتظارات و عقاید جمعی کند.
بنابراین، دختران نوجوان با دارا بودن ویژگیهای عاطفی طبیعی، تمایل فراوانی برای عضویت در گروههای به اصطلاح دوستانه دارند تا از طریق حضور در این گروهها به هویت اجتماعی دست یافته و برای قرار گرفتن در نقشهای مختلف اجتماعی، مهارتافزایی کنند و از سردرگمی و بحران هویت خارج شوند.
در فضای مجازی افراد دوست دارند هویتی از خود بروز دهند که شاید در فضای حقیقی در آرزوی این هویت بوده و خلأ ناشی از عدم وجود آن را احساس میکنند. لذا ایجاد ارتباط میان افراد در این فضا، میتواند ارتباطی مجازی و کاذب با افرادی باشد که دارای هویتهایی کاذب هستند. دختران و بهویژه دختران نوجوان در بحران بلوغ و نیاز شدید به بیان احساسات و عواطف و همدلی با همسالان خود، از گروههای علاقمند برای حضور در شبکههای مختلف اجتماعی هستند؛ اما ارتباط با افرادی که ممکن است فارغ از هویت واقعی خود، فضایی برای تولید هویتی دلخواه از خود بهدست آوردهاند، میتواند پس از مواجهه با واقعیت، نه تنها احساس اعتماد را در آنان تضعیف کند، بلکه آنان را دچار سرخودگی و یأس ناشی از این اعتماد کند.
از طرفی ایجاد روابط عاطفی در فضای مجازی و دلبستگی به دوستان مجازی (بعضاً غیر همجنس) سبب میشود نوعی گرایش اعتیادگونه به حضور و شرکت در این فضا برای کاربر فراهم شود که عملاً هدف منسجم و مفیدی را نیز دنبال نمیکند.
«ژانت کرنبلوم»[۲] مفسر نشریۀ آمریکا تودی معتقد است: «نوجوانان امروز بهگونهای بزرگ میشوند که در یک دست آنها کنترل تلویزیون و در دست دیگرشان موشوارۀ رایانه است و دیگر دستی باقی نمیماند تا دستان والدین را لمس کنند».[۳]
اعتیاد به فضای مجازی، فرد را از تعامل با خانواده دور کرده و وی را در انزوا فرو میبرد. پرخاشگری و بیقراری، محصول این مصرف بیرویه خواهد بود. از سویی عدم وجود پیوندهای عاطفی و درک متقابل دختران نوجوان و جوان با سایر افراد خانواده نیز وی را دچار احساس تنهایی، افسردگی و بیتفاوتی کرده و برای جبران آن، فرد به فضایی نیازمند است تا از خود واقعیش فرار کرده و به خود ساختگی ایدهآلش نزدیک شود؛ بهترین محمل برای این مقصود، فضای مجازی است و اینجاست که دوری باطل ایجاد میشود.
از سوی دیگر، روزگاری انسانها در دنیایی واقعی زندگی میکردند و ارتباطات بین آنها ملموس بود و با افرادی ارتباط داشتند که در یک مکان باهم زندگی میکردند؛ اما اکنون مهمترین تغییر دنیای معاصر که شالودۀ تغییرات آیندۀ جهان را میسازد، رقابت میان دنیای واقعی و دنیای مجازی با ویژگیهای بیمکانی، دستیابی آسان به آخرین اطلاعات، تکثر داشتن و همزمانی است. مهمترین ویژگی دنیای مجازی این است که روابط باواسطه و از راه دور را جایگزین روابط انسانی چهره به چهره کرده است.[۴] به نظر میرسد یکی از دلایل جذابیت فضای مجازی و تمایل افراد به این فضا، همین ویژگی بیمکانی و فراهم شدن امکان برقراری ارتباط سهل با دیگران باشد.
از طرفی با نگاهی خوشبینانه میتوان گفت، اگر این ظرفیت بالقوۀ فضای مجازی به درستی هدایت شود، میتواند دوستیهای حقیقی را مستحکم کرده و فضایی برای رشد قابلیتهای فردی و اجتماعی فراهم نماید و شاید بهترین مسیر در رسیدن به این هدف ارتباط افراد حقیقی با یکدیگر، در فضای مجازی باشد. به عنوان مثال، دخترانی که در گروههای مختلف علمی، مذهبی و فرهنگی در مدرسه یا دانشگاه عضویت دارند و به دلیل زمان کم حضور در این مکانها، ادامۀ فعالیتهای خود را به حضور در شبکههای اجتماعی و گروههایی با همان عناوین محول میکنند، قطعا در چنین فضایی درست مانند ایجاد یک گروه حقیقی میتوانند فعالیتهای خود را پیگیری کرده و با استفادۀ هدفمند و زمانمند از این ظرفیت بالقوه، از اتلاف وقت در فضای مجازی و حضور در گروههایی که اعضا از لحاظ هویت مجهول و ناشناخته هستند، پیشگیری کنند. به علاوه این ظرفیت میتواند زیر نظر والدین و مربیان شکل گیرد و بدین طریق جلوی سوءاستفادههای احتمالی از دختران نوجوان در فضای مجازی گرفته شود.
اینجاست که اهمیت و ضرورت توجه والدین و مربیان و آگاهیبخشی آنان نسبت به نحوۀ استفادۀ دختران از این فضا آشکار میشود.
ترویج سواد رسانهای به عنوان راهکار اساسی دستیابی فرد به مهارت و تخصص لازم جهت تشخیص محصولات مفید و غیرمفید رسانههای دیداری، شنیداری و نوشتاری، برای والدین، مربیان، نوجوانان و جوانان مصرف کنندۀ این محصولات، میتواند عاملی در جهت تبدیل تهدیدهای ناشی از قرار گرفتن در این فضا، به فرصتهای استفادۀ علمی و بهینه از محصولات مذکور باشد. همچنین میتوان این امکان را برای والدین و مربیان فراهم آورد تا با کنترل صحیح و اصولی، نوجوانان را از دسترسی به محتوای ناسالم و مخرّب دور نگه دارند.
لذا آگاهی از چالشهای موجود در فضای مجازی، بهرهمندی از دانش کافی و بهروز در خصوص شبکههای اجتماعی، ارتقای سطح معلومات والدین و مربیان نسبت به نوع رفتار با دختران جوان و نوجوان، تلاش در جهت تعمیق باورهای دینی و ملکه کردن آن برای ایشان، افزایش سطح آگاهی والدین، مربیان و کاربران شبکههای اجتماعی نسبت به آسیبها و مخاطرات موجود و…، میتواند به کاهش آسیبهای ناشی از استفادۀ نامناسب از این فضا کمک نماید.
[۱]. دیپلماسی عمومی نوین و روابط عمومی الکترونیک، ص۵۳٫
[۲]. Janet Kornblum.
[۳]. Kornblum, Janet, (2007).”Indersexse”, us today:www.ustoday.com
[۴]. آسیبهای فضای مجازی بین دانشآموزان دختر، مطالعات فرهنگ-ارتباط، سال ۱۴، شماره ۲۳، ص۱۹۶٫