صفات شخصیت‌ساز

 

برخی زندگی را میدان جنگ می‌دانند و خود در وسط این میدان با هر وسیله‌ای که بتوانند از خود دفاع می‌کنند. تصور آن‌ها بر این است که دیگران همواره، در صدد نابود کردن حقوق‌شان هستند، بنابراین، حتی گاه می‌خواهند برای اطمینان، قدری به حقوق دیگران هم تجاوز کنند تا مطمئن شوند که چیزی از دست نداده‌اند.

برخی اما زیستن را چیزی فراتر از استیفای حقوق می‌دانند؛ زندگی از نظر این افراد نه «میدان جنگ» که «عرصه سازندگی» است. بر همین اساس، ضمن محافظت از حقوق، به تکالیف انسانی و الهی خود هم توجه می‌کنند و فراتر از آن به ارزش‌های اخلاقی پایبندند و گاه حاضرند برای حفظ این ارزش‌ها، از برخی حقوق خود دست بردارند.

هرکدام از این دو، نوعی نگاه به زندگی انسانی است که ویژگی‌های خاص خود را دارد و به طور طبیعی، صفات، گرایش‌ها و رفتارهای مخصوصی ایجاد می‌کند. بعضی از صفات انسان، به صورت مستقیم، با نگرش‌هایش در ارتباط هستند و در حقیقت ساختار اصلی و استخوان‌بندی اولیه شخصیت انسان را تشکیل می‌دهند. این ویژگی‌ها می‌توانند به مرور، صفات دیگر و رفتارهای متناسبی را تولید کنند. هر کدام از این ویژگی‌ها، یک نقطه مرکزی است که منظومه‌ای از صفات و رفتارها در مدار آن می‌چرخند و به همین جهت، تعیین جهات اصلی شخصیت هر فرد، بر اساس همین صفت‌ها اتفاق می‌افتد. هر «صفت شخصیت‌ساز» می‌تواند بخشی از ساختار اصلی شخصیت انسان را شکل دهد و به عبارتی آن را بسازد. مثلا صفت مهربانی، یک ویژگی است و اگر در شخصیت کسی وجود داشته باشد، او دارای ویژگی‌های دیگری نیز خواهد بود؛ ویژگی‌هایی چون کمک‌رسانی به دیگران، هم‌دردی با هم‌نوعان، خودداری از آزار و اذیت دیگران، خوشرویی و برخورد مناسب با بندگان خدا، احساس آرامش و…، که در اخلاق و رفتار او مشاهده می‌شود. همه این‌ها به نوعی به همان ویژگی مهربانی برمی‌گردد. البته صفات شخصیت‌ساز، ممکن است صفات مثبت باشند که در این صورت جهت شخصیت فرد به سمت مثبتی خواهد بود و یا اینکه منفی باشند که در این صورت هم، جهت مذکور منفی است. «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَى شَاکِلَتِهِ»[۱]یعنی همین!

بنابراین، صفات شخصیت‌ساز دو ویژگی مهم دارند:

  1. هر صفت شخصیت‌ساز، نسبت به بعضی صفات دیگر و همچنین برخی رفتارهای انسان محوریت دارد.
  2. هر صفت شخصیت‌ساز، به خاطر برخورداری از محوریت مذکور، در شاکله شخصیت انسان، از صفات زیربنایی به شمار می‌رود.

در کار تربیتی، نباید فقط به روبناها و ظواهر پرداخت. بلکه باید ریشه‌ها را شناخت و کار را از ریشه‌ها آغاز کرد. کسی که بتواند ریشه‌ها را محکم کند، در آینده، از شاخه‌ها و ثمرات مهم و مطلوبی برخوردار خواهد شد، ولی کسی که فقط به ثمرات و شاخه‌ها بپردازد و از ریشه‌ها غافل شود، ممکن است بعد از مدتی تمام درخت را از دست بدهد. صفات شخصیت‌ساز، چون ریشه‌های درخت شخصیت انسانند و مربی باید تمرکز خود را روی همین صفات قرار دهد تا بتواند به نتیجه مطلوب دست یابد.

در بررسی صفات شخصیت‌ساز دختران، می‌توان ۹ صفت مهم و زیربنایی را به عنوان «صفات شخصیت‌ساز دختران» برشمرد. این صفات در واقع مبدأ صفات و ملکات دیگر و شکل‌دهنده بسیاری از رفتارهای دختران هستند. صفات شخصیت‌ساز دختران عبارتند از:

– عاطفه و مهربانی

– عفو و گذشت

– ایثار و فداکاری

– پرکاری و پشتکار

– صبر در برابر مشکلات

– پرهیز از عصبانیت

– پرهیز از حسادت

– حسن ظن

– قناعت

آنچه سبب می‌شود در «الگوی تعالی دختران» از این ۹ ویژگی، به عنوان «صفات شخصیت‌ساز» تعبیر شود، وجود دو معیار دخترانه است:

  1. دختران از ساخت وجودی خاصی برخوردارند و از طرفی، نقش‌ها و مأموریت‌هایی خاص برعهده دارند که سبب می‌شود نیاز بیشتری به این صفات پیدا کنند. برای نمونه: خدای متعال، جنس زن را به عنوان مظهر مهربانی و عطوفت آفریده است. دختران و مادران، عناصر اصلی مهربانی و عاطفه در خانواده و جامعه هستند. پیامبر اعظم۹ برخی ویژگی‌های دختران را در روایتی همراه با تحسین بیان می‌کند، این ویژگی‌ها، مبتنی بر همان عاطفه دخترانه است. از نگاه آن حضرت، دختران، به سبب دختر بودنشان، از روح و روان ظریفی برخوردارند، اهل لطف و محبت‌اند[۲]و اهل پرستاری‌اند،[۳] دختران ممکن است به خاطر پرستاری از دیگری، حتی خود را به خطر بیندازند. از نظر رسول گرامی‌مان دختران به راحتی با دیگران انس می‌گیرند[۴] و بدین طریق زمینه آرامش آنان را فراهم می‌آورند. آنان دل‌نازک‌اند و به همین سبب گریه می‌کنند،[۵] آن‌ها برای چیزهایی گریه می‌کنند که ممکن است پسران به خاطرش خم به ابرو نیاورند. پس دختران در ذات و فطرت الهی خود، سرمایه بزرگ عاطفه را دارند. از طرفی، دختران نقش‌های مهمی چون مادری و همسری و مأموریت‌های مهمی چون بزرگ کردن و تربیت فرزندان برعهده دارند. تحمل دوره سخت بارداری، بی‌خوابی‌ها و شب‌بیداری‌ها، تحمل سختی‌ها و جان‌فشانی‌ها در راه فرزندپروری و… از سختی‌های مادری است و این همه نشان از این است که دختران، به تقویت ویژگی «عاطفه و مهربانی» نیاز بیشتری دارند.
  2. برای دختران و زنان، آسیب‌های تهدیدکننده‌ای وجود دارد. رهایی از این آسیب‌ها بدون وجود این «صفات شخصیت‌ساز» غیر ممکن یا بسیار سخت است. به عنوان مثال: جنس زن و دختر، به گونه‌ای زیباتر از جنس مرد خلق شده است و خود نیز به زیبایی و تجمل علاقه فراوانی دارد. بانوان دوست دارند محیط زندگی‌شان همواره تمیز، زیبا، دلپذیر و روح‌بخش باشد. از طرفی آنان تنوع را در این موضوع بسیار می‌پسندند، زود به زود دکوراسیون منزل را عوض می‌کنند، لباس‌های مختلف و رنگارنگ تن می‌کنند و… . این‌ها ویژگی‌های مثبتی است که در زنان و دختران وجود دارد و سبب زیباتر شدن زندگی برای آنان و دیگر افراد خانواده می‌شود. در عین حال، اگر دختری با وجود این ویژگی‌های مثبت، از صفت «قناعت»[۶] برخوردار نباشد، ممکن است دچار افراط، اسراف و زیاده‌روی گردد و در نتیجه هزینه‌های زیادی برای برآوردن نیازهای خود داشته باشد، که این امر به مرور در زندگی او و حتی در زندگی مشترکش تأثیر منفی برجای خواهد گذاشت. بنابراین، به خاطر وجود چنین آسیبی، دختران به «صفت شخصیت‌ساز قناعت» نیاز دارند تا از این آسیب در امان باشند.

سؤالات بسیاری درباره صفات شخصیت‌ساز به ذهن می‌آید؛ یکی از مهم‌ترین سؤالات این است که چگونه و با چه عواملی می‌توان این صفات شخصیت‌ساز را در وجود دختران، ایجاد کرد؟

واضح است که این مجال کوتاه، جای پاسخ تفصیلی به این سؤال مهم نیست، در عین حال به صورت خلاصه به نکاتی اشاره می‌شود:

  1. برخی صفات به صورت طبیعی در شخصیت دختران وجود دارند و فقط نیازمند تقویت هستند (مانند عاطفه و مهربانی)، ولی برخی صفات، ممکن است وجود نداشته باشند و باید ایجاد شوند (مانند قناعت)، توجه به این تفاوت‌ها بسیار مهم و ضروری است.
  2. صفات و اخلاق انسان یا مبتنی بر عادت شکل گرفته‌اند و یا مبتنی بر شناخت و بینش؛ از نظر تربیت دینی، صفاتی مفیدتر، ماندگارتر، مؤثرتر و ارزشمندتر هستند که مبتنی بر بینش باشند. باید شناخت متربیان نسبت به «صفات شخصیت‌ساز» بیشتر شود تا نسبت به آن انگیزش درونی داشته باشند و به راحتی برای ایجاد یا تقویت آن تلاش کنند.
  3. ارتباط بین صفات اخلاقی و رفتارهای انسان، دو سویه است. از طرفی صفات منشأ رفتارها هستند و از طرف دیگر، رفتارها سبب ماندگاری و تقویت صفات می‌شوند. بنابراین، از اصل تمرین و مهارت‌افزایی نباید غافل شد. به عنوان مثال: در مسئله عاطفه و مهربانی، دختران باید بتوانند «هوش هیجانی» خود را تقویت کنند، «شیوه‌های کنترل احساسات» را بیاموزند و خود را برای استفاده از این سرمایه عظیم تکوینی آماده نمایند. «مهارت‌افزایی» در استفاده از هیجانات و احساسات می‌تواند هم مسیر «مهرورزی صحیح» دختران را باز کند و هم راه بسیاری از اشتباهات و انحرافات را ببندد.
  4. دختران از پشتکار بیشتری برخوردارند و گرایش آنان به فضایل اخلاقی بیشتر است. بنابراین، انگیزه خوبی برای برخورداری از صفات مذکور دارند، در عین حال، آنان از شرایط جسمی، خانوادگی و اجتماعی خاصی برخوردارند. ممکن است این شرایط، نیاز دختران به یاری مربی را بیشتر کند. گاه نیازمند فرصتی هستند که دوره نقاهت جسمی‌شان سپری شود، گاه دچار برخی کم‌لطفی‌های اطرافیان می‌شوند و نیازمند روحیه بخشی مضاعفند و… .
  5. گاه مانعی وجود دارد که فرصت تربیت را برای مربی تنگ می‌کند و متربی را از طی مسیر تربیتی باز می‌دارد. این مانع ممکن است دوست ناباب، محیط آلوده و یا یأس و نامیدی مفرط در اثر شکست‌های سابق باشد. هرچه که هست، مربی با شناخت این موانع می‌تواند از بروز یا پیشرفت آن‌ها جلوگیری کند تا حرکت برای متربی آسان‌تر شود.

به هرحال، راه درست، یکی بیش نیست. مربیان و والدین باید عوامل و موانع رشد و شکوفایی عواطف دخترانه را بشناسند و با برنامه‌های تربیتی درست، به قدر توان، هم از موانع بکاهند و هم عوامل را برقرار کنند.

پی‌نوشت:

[۱]. بگو: هر کس بر پایه خلق و خوى و عادت‏هاى اکتسابى خود عمل مى‏کند؛ اسراء، ۸۴٫

[۲]. کافی، ج۶، ص۵٫

[۳]. همان.

[۴]. مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص ۱۱۵٫

[۵]. همان.

[۶]. قال علی۷: لا کنز کالقناعه؛ غررالحکم، ص ۳۹۱٫

دکمه بازگشت به بالا
👈 بازگشت
🏠 صفحه اصلی
👈 بازگشت
🏠 صفحه اصلی
👈 بازگشت
🏠 صفحه اصلی