دختران و هویت‌یابی

 

وقتی صحبت از نوجوانی می‌شود، سال های مهمی از زندگی انسان تداعی خواهد شد که فرد از کودکی فاصله گرفته، وارد دنیایی متفاوت می‌گردد. عموماً این دوره را دوره‌ی انتقالی می‌دانند. دوره‌ای که فرد از یک جهت خصوصیاتی دارد و تغییراتی را تجربه می‌کند که متفاوت از کودکی است، و از طرف دیگر، در تلاش است که از بعضی جهات خود را به دوره‌ی بزرگسالی نزدیک نماید. اگر چه اکثراً در تعیین این مرحله‌ی مهم، توجه به سن شناسنامه‌ای را ملاک قرار می‌دهند و سریعاً محدوده‌ی سنی را معین می‌کنند که بگویند دوره‌ی نوجوانی یعنی این سال‌ها، اما این نگاه تا حد زیادی ساده انگارانه است. بهتر است نوجوانی و جوانانی را بر حسب میزان و سطح تغییرانی که در آن‌ها رخ می‌دهد، مورد توجه قرار داد، از جمله می‌توان به مواردی نظیر کسب استقلال عاطفی و مادی، برقراری رابطه‌ای اثر بخش با دیگران و احساس هویت و بلوغ اشاره کرد.

البته از مهم‌ترین این ملاک‌ها که می‌تواند وجه تمایز این دوره باشد، کسب احساس هویت و بلوغ است. به همین دلیل است که نوجوان در این زمان حساس، تمام فکر و اندیشه‌ی خود را به کار می‌گیرد تا برای برخی از سؤال‌های اساسی زندگی خود جواب مناسبی پیدا کند. این که «من کی هستم؟»، «چه باید بکنم؟»، «چگونه زندگی کنم؟» و بسیاری از سؤالات مهم دیگر، شبیه به این قدم‌های اصلی و اولیه‌ای است که هر کسی در راه هویت‌یابی خود باید بردارد. بسیاری از نظریه پردازان و روان‌شناسان، نوجوانی را مرحله‌ای از تحولات زندگی انسان می‌دانند که در آن تلاش‌های مهمی جهت کسب احساس هویت انجام می‌شود.

 

شکل‌گیری هویت

فرهنگ لغت معین، هویت را این گونه معرفی می‌کند: «هویت یعنی آنچه موجب شناسایی شخص باشد.» (۱)

در طول حیات انسان، چیزهای مختلفی وجود دارند که با تکیه بر آن‌ها می‌توان شناسه‌ی هویتی خود را به دیگران اعلام کرد. گاهی برخی از این شناسه‌ها مبتنی بر چیزها و یا کسان دیگر هستند؛ مثلاً پدر و مادر، محله، شهر و یا حتی برخی از اقوام؛ اما گاهی شناسه‌ها مواردی هستند که از وجود استقلال یافته و خود اصلی انسان حکایت می‌کند، در هنگام هویت‌یابی، در واقع تلاش‌های ما متمرکز بر این نکته می‌شود که سعی کنیم شناسه‌هایی را برای خودمان معین نماییم که بر مبنای آن‌ها می‌خواهیم ادامه‌ی حیات بدهیم. به همین دلیل است که یک انسان، نه مانند کسانی می‌شود که قبل از او در این جهان زیسته‌اند و نه مانند کسانی خواهد شد که پس از او به این جهان خواهند آمد.

در راستای هویت‌یابی، اولین کنکاش فکری گسترده در خصوص این که «من کیستم؟» آغاز می‌شود. علاوه بر این، یک فرد در برهه‌ای از زمان در می‌یابد که به زودی باید مسؤولیت زندگی خود را شخصاً به عهده بگیرد و لذا از خود می‌پرسد: «چگونه باید زندگی کنم؟»

مسلّم است که در طول زندگی، ارتباط با دیگران امری ضروری است، که گریز و گزیری از آن وجود ندارد. در همین جا سؤالات دیگری به ذهن نوجوان هجوم می‌آورد که «در ارتباط با مردم و خانواده چه کنم؟» و «با کدام باورها و ارزش‌ها باید زندگی کنم؟»

کسی که بیش‌تر پیش می‌رود، مسایل مهم دیگری نیز برای او مطرح می‌شود. برای مثال، استقلالِ مالی و نحوه‌ی گذراندن زندگی. در همین خصوص، سؤالات مهم دیگری وارد عرصه‌ی جستجوی درونی او خواهد شد: «چه شغلی داشته باشم؟» شاید در همین راستا مجبور شود تصمیماتی در مورد ادامه‌ی تحصیل خود نیز بگیرد. پس این که «ادامه‌ی تحصیل بدهم یا نه؟»، «در چه رشته‌ای درس بخوانم؟»، «کجا را برای تحصیلات انتخاب کنم؟» و مواردی از این قبیل نیز در صفحه‌ی فکر و اندیشه‌ی، فرد رقم می‌خورد.

اگر بخواهیم دقیق‌تر نسبت به این سؤال‌ها توجه کنیم، می‌بینیم که در جریان شکوفاسازی هویت و تلاشی که برای پاسخ به این سؤال‌ها انجام می‌شود، در حقیقت آنچه که بیش از همه نقش مهمی را ایفا می‌کند، در هم آمیختن‌ها، همانند سازی‌های گذشته و آرزوهای آینده است. در حقیقت کار مهمی که قرار است در دوره‌ی نوجوانی انجام ‌شود، این است که فرد بتواند پاسخ‌های نسبتاً مشخص به این سؤالات خود بدهد.

البته مسلّم است که پاسخ به این پرسش‌ها، کار آسانی نیست و معمولاً با مقداری نگرانی و اضطراب و البته ابهام همراه است. لذا پاسخگویی به این سؤالات، گاهی سال‌ها طول می‌کشد. در هر حال، در جریان هویت‌یابی، تمام تلاش خود برای این است که از تعلّقات پیشین جدا شده و مبارزه برای استقلال را در پی بگیرد.

در خلال جدایی از تعلّقات کودکانه‌ی پیشین، یک نوجوان می‌تواند هویت جسمی و جنسی و فکری و روحی خود را باور کند و با کمک توانمندی‌هایی که در این مرحله کسب می‌نماید، به ایفای نقش‌های مستقل خود بپردازد.

به همین دلیل است که عمدتاً شاهد تغییر نگرش و رفتار نوجوان در قبال مسایل درسی و تحصیلی و برنامه‌ریزی‌های مختلف زندگی‌اش خواهیم بود. نکته‌ی جالب توجه این است که بسیاری از تحقیقات و بررسی‌های روان‌شناسان، حاکی از این است که شکل‌گیری هویت پسران و دختران در دوره‌ی نوجوانی متفاوت از یکدیگر است. شکل‌گیری هویت دختران، نه تنها برای استقلال شخصی، بلکه برای همکاری و صمیمت و مراقبت از دیگران نیز هست؛ در حالی که هویت پسران اساساً برای استقلال و رقابت و فردیت شکل می‌گیرد.

دختر نوجوانی که هویتش شکل گرفته است، خود را به صورت فردی مسؤول و یاری دهنده به دیگران می‌شناساند؛ در حالی که پسر نوجوانی که هویت خود را یافته است، بیش‌تر به موفقیت‌های خویش فکر می‌کند، تا همکاری و صمیمت با دیگران.» (۲)

 

تنوع موجود در شکل‌گیری هویت

شاید برخی تصور کنند که بالاخره در پایان سال‌های پرفراز و نشیب نوجوانی، نقطه‌ی عطفی پیدا خواهد شد و هویت ثابتی در نوجوان بوجود می‌آید. این نقطه‌ی عطف را همان جایی می‌دانند که فرد نهایتاً مجبور می‌شود رشته‌ی تحصیلی خود را انتخاب کرده، یا به شغل خاصی روی آورد و یا این‌که تصمیم به زندگی مشترک می‌گیرد و یا….

اما بررسی‌های دقیق‌تر روان‌شناسان، مؤید این نکته است که تلاشی که فرد برای شناسایی و تثبیت هویت خود انجام می‌دهد، چندان هم ساده نیست. یکی از بررسی‌های قابل توجه در این زمینه، بیانگر این است که افراد در خلال هویت‌یابی خود، در چهار طبقه قرار می‌گیرند:

  1. کسانی که دچار پراکندگی هویت می‌شوند: این گروه از نوجوانان هنوز به مسایل هویت خود فکر نمی‌کنند و اگر هم به این موضوع فکر کرده باشند، نتوانسته‌اند خود را به یک جهت‌گیری آینده‌نگر برسانند؛
  2. کسانی که هویت تسلیم طلبی دارند: این‌ها افرادی هستند که برای تصمیم‌گیری درباره‌ی هویت خودشان، خود را تسلیم تفکر والدین کرده‌اند، بدون این‌که ارزیابی درستی از نظرات آن‌ها داشته باشند.؛
  3. کسانی که در جریان شناسایی هویت خویش دچار تأخیر و تعویق شده‌اند: این‌ها کسانی هستند که اگر چه با مسأله‌ی بحران هویت درگیرند و فعالانه در تلاش برای کشف ارزش‌ها، علایق، بینش‌ها و حرفه‌ی مورد نظر خود هستند، اما هنوز نتوانسته‌اند تصمیم روشنی در این مسایل اتخاذ کنند؛
  4. صاحبان هویت تثبیت شده: بالاخره در بالاترین درجه‌ی هویت‌یابی، کسانی قرار دارند که در پاسخ به سؤالاتی که در جریان شکل هویت برایشان پیش آمده و درباره‌ی اهداف مورد نظر زندگی خود، به یک تعهد شخصی و ثابت نظر مناسبی دست یافته‌اند. (۳)

 

دگرگونی‌های هویت در دختران نوجوان

همچنان که ذکر شد، تفاوت‌های مهمی در زمینه‌ی هویت‌یابی دختران در مقایسه با هویت‌یابی پسران مشاهده شده است. این تفاوت‌ها به عوامل مختلفی بستگی دارد؛ از جمله نوع نگرش فرهنگی و اجتماعی. برای مثال، در طی دوران کودکی، چندین سال از زندگی ما صرف این می‌شود که به مشاهده و یادگیری‌ هنجارها و رفتارهای مناسب جنسیتی بپردازیم؛ حتی گاهی در بازی‌ها آن‌ها را تمرین می‌کنیم. اما تا هنگام نوجوانی به طور جدّی از ما خواسته نمی‌شود که آن‌ها را رعایت کنیم؛ در حالی که در هنگام نوجوانی، جامعه و حتی بخش‌های خاصی از باورها و ارزش‌ها ـ مثل باورهای دینی ـ با شدت تمام خواهان آن هستند که افراد نقش‌ها و رفتارهای مناسب جنسیت خود را پیدا کرده، به آن‌ها پای‌بند باشند.

علاوه بر این‌ها، دگرگونی‌ها و تحولات خاص فیزیولوژیک دوران بلوغ نیز افراد را به این جهت سوق می‌دهد که بر اساس احساس جنسی خود عمل کنند. این تغییرات درونی و تغییرات شناختی حاصل از تحولات ذهنی، انتظارات اجتماعی برای رفتار متناسب با جنسیت‌ها را برای نوجوان ملموس‌تر و قابل فهم‌تر می‌کند.

به هر حال، تحولات هورمونی، شناخت، شخصیت فردی و انتظارات اجتماعی؛ همه با هم به صورت عوامل در هم تنیده، شرایطی را بوجود می‌آورند که جریان شناسایی هویتِ نوجوانان را با یک ساختار جنسیتی مشخص‌تر می‌نماید. یکی از عرصه‌های ساختار هویتی افراد، در سایه‌ی دگرگونی‌های رفتار اجتماعی‌شان آشکار می‌گردد. مهم‌ترین مراحلی که در دگرگونی‌های رفتار اجتماعی دختران قابل شناسایی است، عبارتند از:

  1. مرحله‌ی اطاعت: این مرحله پیش از نوجوانی آغاز می‏شود و تا اوایل آن ادامه می‌یابد. در این مرحله، دختران تابع نظرات بزرگان خانواده و خویشاوندان می‌شوند و می‌خواهند با نشان دادن رفتار حیا، افراد خانواده و والدین خود را خشنود سازند.
  2. مرحله‌ی اضطراب و تشویش: این مرحله از اوایل نوجوانی شروع شده، تا پانزده سالگی ادامه می‌یابد و با اضطراب هیجانی و اختلال تعادل مشخص می‌شود. بدین معنا که دختر نوجوان در واکنش به انگیزه‌های ساده زیاده‌روی می‌کند؛ چنان که نسبت به امور بسیار ساده و بی‌اهمیت، گاهی قهقهه می‌زند و گاهی به شدت عصبانی می‌شود، سپس یک نوع حالت یأس و غمگینی به خود می‌گیرد؛ یا در توجه و پرداختن به خود و ظاهر آرایی افراط می‌کند و سپس به تدریج به همان سیرت اولیه‌اش بر می‌گردد.
  3. مرحله‌ی تقلید از پسران: این دوره از پانزده سالگی آغاز می‌شود و گاهی تا ۱۶ یا ۱۷ سالگی ادامه می‌یابد. دختران نوجوان در این مرحله از حیث رفتار و روش گفتگو از پسران تقلید می‌کنند. همین رفتار ظاهراً عجیب دختران، نظر بعضی از فلاسفه‌ی جدید و گروهی از روان‌کاران را به خود جلب کرده است. آنان معتقد شده‌اند که زندگی به شکل عمومی خود، همواره به سوی نیرو و قدرت جریان دارد و مردانگی مظهر قدرت است، از این رو زن عصر جدید در بیش‌تر کارهایش از مردان تقلید می‌کند. صرف نظر از درستی و نادرستی این عقیده، امر مسلّم و غیر قابل انکار این است که دختر نوجوان، در رشد اجتماعی خود این مرحله را می‌پیماید و گاهی رشد او در همین دوره متوقف می‌شود؛ در نتیجه بعد از آن، در طول زندگی روش و رفتار مردانه به خود می‌گیرد.
  4. مرحله‌ی تعادل اجتماعی: در اواخر نوجوانی و اوایل رشد جوانی ظاهر می‌شود. در این دوره، دختران نوجوان رفتار صحیح زنانه پیدا می‌کنند و در گفتار و کردار خود حالت زنانه دارند. (۴)

 

نگاه دختران به هویت جنسیتی‌

اغلب نوجوانی با تصاویری از مردانگی تداعی می‌شود و خیلی با گفتمان زنانگی سنخیت و مناسبتی ندارد. حتی می‌توان گفت که اکثر فرهنگ‌ها فرض را بر این می‌گیرند که برای یک دختر جوان، زن شدن آسان است. این تصور در اغلب جوامع وجود دارد که آن را فرایند با اهمیتی قلمداد نمی‌کنند.

در مقابل، برخی از صاحب نظران که وقت و توجه بیش تری به این موضوع داشته‌اند، معتقدند که رشد و تحول دختران در سنین بلوغ، احتمالاً پیچیده‌ترین روند رشد در انسان است. دختران باید پیچیدگی‌های این مرحله را پشت سر بگذارند و خودشان را در مقام یک زن بپذیرند. در واقع، «دختری» دوره‌ای گذرا و آغاز فرایند نمایش زنانگی است. دختران نوجوان، «زن شدن» را در این مرحله تمرین می‌کنند. تا قبل از این مرحله، هیچ یک از نهادهای اجتماعی به وضوح چنین انتظاری از یک دختر بچه نداشتند.

بررسی برخی از هنجارها و نقش‌های جنسی دختران نشان می‌دهد که «دختری»، به عنوان یک موقعیت‌ اجتماعی، فعالیت‌ها و نقش‌های خود را اقتضا می‌کند. از این رو ایفای این نقش‌ها توسط دختران چیزی به عنوان فرهنگ دخترانه را شکل می‌دهد، که این فرهنگ به طور عام در اغلب دختران مشاهده می‌شود.

این دوره، متضمن نقش‌های جنسیتی ویژه‌ای است که به عنوان هنجارهای دخترانه بازشناسی می‌شوند. دختران، با تحمل به این هنجارها که در فرهنگ رفتاری آن‌ها وجود دارد، بخشی از زنانگی خود را نشان می‌دهند.

 

اهمیت نظر دیگران در هویت‌یابی دختران

توجه به نقطه نظر دیگران نسبت به خود، در شکل‌گیری هویت توسط دختران از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در واقع، این به این دلیل است که شکل‌گیری هویت در پسران درونی است؛ در حالی که در دختران وسیع‌تر است؛ یعنی هم درونی و هم بیرونی است. به عبارت دیگر، هویت‌یابی دختران بیش‌تر جنبه‌ی اجتماعی دارد؛ به این معنی که دختران نسبت به این‌که در نظر دیگران چگونه جلوه می‌کنند، بسیار حساس هستند.

بنابراین، گاهی در برخی از دختران جوان بدن به مثابه‌ی ابزاری برای ارایه‌ی هویت جنسیتی‌شان اهمیت می‌یابد، لذا خودآرایی وسیله‌ای برای مجذوب شدن و تجربه‌ی زنانگی این دسته از افراد می‌شود. در واقع، استفاده از شیوه‌های جلوه‌گری و آرایش برای آن‌ها به عنوان نمادی برای ورود به بزرگسالی است.

 البته این روش در برخی از موارد به صورت کاملاً افراطی مورد توجه قرار می‌گیرد. در حقیقت، این روش یک توجه ظاهر بینانه به نقش جنسیتی زنانگی است، که برخی از دختران به عنوان ساده‌ترین راه بر می‌گزینند و جهت افراطی به آن می‌دهند. برای این دسته از دختران، نظر دیگران به ظواهر و جذابیت‌هایشان از اهمیت بالایی برخوردار است.

 

ارزش‌های زنانگی

در هنگام هویت‌یابی، برای دختران این نکته بسیار مهم است که فهم درستی از ارزش‌های زنانگی داشته باشند. ادراک دختران از ارزش‌های زنانگی در دوره‌ی شناختی و رفتاری شکل می‌گیرد.

در بعد شناختی، دختران با طرح بایدها و نبایدها درباره‌ی شخصیت و صفات اخلاقی زن، ارزش‌های زنانگی را در صفات خاصی معرفی می‌کنند، که عمدتاً از باورهای مختلف اجتماعی و فردی و مذهبی ناشی می‌شود؛ صفاتی مثل مادری، همسری، عفت، پاکدامنی، فداکاری و نظیر این‌ها.

به طور کلی می‌توان گفت که ارزش‌های معرفی شده، ارزش‌های ذاتی و مستقل از موقعیت زنان، بلکه در ارتباط با نقش زن در قبال خانواده و دیگران مورد توجه قرار می‌گیرد.

در بعد رفتاری، نظر دختران معطوف به بخشی از هویت زنانه است، که متناسب با نقش «دختر خوب» می‌باشد و این در نتیجه‌ی قضاوت دیگران نسبت به نحوه‌ی رفتار آن‌ها حاصل می‌شود. لذا به رغم گرایش‌ها و تمایلات فردی به برخی از رفتارهای پسرانه و یا شیطنت آمیز، تلاش می‌کنند در جامعه و در حضور دیگران به گونه‌ای رفتار نمایند که معرف توجه به ارزش‌های زنانگی باشد. البته این بیش‌تر بستگی به این دارد که نهادهای اجتماعی چه انتظاراتی از نقش‌های جنسیتی داشته و در این زمینه دچار تعارض نشده باشند.

هر چه نهادهای مختلف اجتماعی مثل مدرسه، همسالان، خانواده و دین و… در هماهنگی بیش‌تری با هم باشند، میزان تقید و پای‌بندی دختران نیز به نقش‌های جنسیتی تعریف شده توسط این نهادها بیش‌تر خواهد بود.

 

نقش باورهای دینی در هویت‌یابی دختران

جهان بینی‌ انسان‌ها حاکی از دیدگاه خاص آن‌ها به جهان و زندگی است. بسیاری از دانشمندان بر این نظرند که بهترین جهان‌بینی، موقعی حاصل می‌گردد که مذهب و دین وارد زندگی فرد شود.

سؤال‌های مختلفی که در خلال هویت‌یابی نوجوان در ذهنِ او ترسیم می‌شود و سال‌های پر مخاطره‌ی نوجوانی را برای پاسخ آن‌ها صرف می‌کند، در حقیقت ترسیم فلسفه‌ی زندگی او می‌باشد. به عبارت دقیق‌تر، نوجوان در تلاش است تا معنای زندگی را در سال‌های فعلی و آتی حیات خود تبیین کند.

امروزه بیش‌تر کارشناسان به این نتیجه رسیده اند که یکی از عرصه‌هایی که می‌تواند به خوبی از عهده‌ی پاسخ‌دهی به چنین سؤال‌هایی در راستای معنا بخشیدن به زندگی برآید، آموزه‌های دینی است، که مبتنی بر فلسفه‌ی محکم و با ثبات الهی است. این موضوع مورد تأکید بسیاری از فلاسفه و انسان شناسان است، که هویتی که همراه دین و اخلاق باشد، می‌تواند بهترین راه زندگی را به انسان نشان دهد. «ویلیام جیمز» که به پدر روان‌شناسی معروف است، در نامه‌ای به یکی از دوستانش می‌نویسد: «هر چه بیش‌تر از سال‌های عمرم می‌گذرد، کم‌تر می‌توانم بدون اعتقاد به معنا و دین زندگی کنم.»

وی همچنین اشاره می‌کند: «ایمان یکی از نیروهایی است که بشر به کمک آن زندگی می‌کند و فقدان کامل آن در حکم سقوط اوست.» (۵)

مبانی باورهای دینی که مبتنی بر آموزه‌های وحیانی است، در درجه‌ی اول توجه و عنایت ویژه‌ای به کرامت انسانی دارد. ضمن این که توجه به تکریم شخصیت زن به طور خاص از ارزش‌های مهم این آموزه‌ها می‌باشد. کرامت زن در عرصه‌ی اعتقادی و ارزشی دین مبین اسلام، به شکل ویژه‌ای مورد تأکید واقع شده است.

مسلماً دختران نوجوان در جریان هویت‌یابی خود و در خلال یافتن و تثبیت ارزش‌های زنانگی، می‌توانند بهترین تصویر از نقش‌های جنسیتی خود را در میان آموزه‌های دینی بازشناسی کنند.

دین به جای توجه به ارزش‌های ناپایدار و موقتی که صرفاً مبنای جسمانی دارند و یا این‌ که ناشی از قراردادهای اجتماعی موقتی هستند (مثل نظر دوستان و همسالان و مدگرایی و گرایش‌ها و تمایلات غریزی)، ارزش‌های پایدار انسانی را در تبیین ارزش‌های زنانگی برای دختران و زنان مورد نظر قرار می‌دهد؛ ارزش‌هایی که در نهایت منجر به رضایت خداوند و برقراری ثبات و آرامش در زندگی خواهد شد.

چند توصیه‌ی دوستانه

اگر با نوجوان سر و کار دارید، بهتر است علاوه بر توجه به نکات بالا، موارد زیر را نیز به آنها یادآور شوید:

اعتماد به نفس خود را افزایش دهید و مطمئن باشید که می‌توانید بهترین راه را برگزینید. توجه به نقاط قوت خود، به شما کمک می‌کند که در تصمیماتتان موفق شوید و احساس کوچکی و ناتوانی و تردید نکنید. در کارها و تصمیمات مهم ـ از جمله انتخاب رشته‌ی تحصیلی و شغل مناسب، دوست‌یابی و غیر آن ـ «مشورت» را به یاد داشته باشید. برای این کار از بزرگان و پدر و مادر و معلمان آگاه خود کمک بخواهید. موفق باشید.

 

پی‌نوشت:

  1. محمد، معین، فرهنگ لغت، ج ۴٫
  2. حسین، لطف آبادی سوسن سیف، روان شناسی رشد، ج ۲، انتشارات سمت.
  3. همان، صص ۱۳۵ ـ ۱۳۶٫
  4. علی اکبر شعاری‌نژاد، روان شناسی رشد، انتشارات رشد، ۱۳۷۴٫
  5. ویلیام جیمز ، دین و روان، مهدی قائنی.
دکمه بازگشت به بالا
👈 بازگشت
🏠 صفحه اصلی
👈 بازگشت
🏠 صفحه اصلی
👈 بازگشت
🏠 صفحه اصلی