مدیریت جهادی

محمد حسن محقق معین

الگوی شناختِ فرهنگ، مدیریت و روحیه­ی جهادی

مقدمه

بحث های زیادی در مورد ماهیت مدیریت (Management) در ادبیات این حوزه از آگاهی بشری وجود دارد. عده ای قائل به علم بودنِ مدیریت هستند. گروه زیادی از اندیشمندان، مدیریت را نوعی کاربرد علم در عمل می دانند و گروهی آن را تلفیقی از دانش و تکنولوژی می شمارند. دسته چهارمی هم وجود دارند که مدیریت را نوعی هنر(Art) به حساب می آورند.

قدر مسلم این است که شکل گیری تدریجی این حوزه از آگاهی بشری در طول یکصد سال اخیر در غرب، ملهم از فرهنگ، تاریخ و شرایط اجتماعی و اقتصادی مغرب زمین بوده است. این شرایط از بسیاری جهاتِ مهم با محیط جامعه ایرانی مشابهت ندارد. بنابراین اصول مدیریت به ویژه از نوع دولتی آن، به دلیل مجموعه مفروضات بنیادی آن، متناسب با شرایط و نیاز های جامعه غربی است. تجربه مدیریت دولتی در ایران نشان می دهد که آگاهی و حتی تسلط دیوانسالاران ایرانی بر این اصول، امکان کارکردی تر شدن نظام اداری در جامعه ایرانی را فراهم نکرده است. در این مقاله قصد پرداختن به مفروضات بنیادی و نیز اصول علم مدیریت را نداریم.[۱]

به نظر می رسد در دوره آغازین فعالیت جهاد سازندگی، شاهد نوعی نظام اداری در این نهاد انقلابی بودیم که می توان آن را تحت عنوان ” مدیریت جهادی” نامگذاری کرد. در این مقاله الگویی برای شناخت این پدیده تاریخی معرفی شده است.

طرح مسأله

گذر انقلاب‌ اسلامی‌ از مرحله‌ تخریب‌ به‌ مرحله‌ سازندگی‌، لزوم‌ گسترش‌ و تعمیق‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ وانقلاب‌ درروستاها، پاسخگوئی‌ و رفع‌ معضلات‌ سیاسی‌، نظامی‌ واجتماعی‌ اوائل‌ پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ درمناطق‌ بحرانی‌ کشور، ضرورت‌ توجه‌ جدی‌ به‌ تولید کننده‌ ترین‌ و محرومترین‌ آحاد جامعه‌ یعنی‌ روستائیان‌، دگرگونی‌ ارزش‌ ها، آمادگی‌ وجوشش‌ عمومی‌ مردم‌ برای‌ حضور و مشارکت‌ جدی‌ در امور کشور، عدم‌ کفایت‌ ادارات‌ موجود و باقیمانده‌ از قبل‌ برای‌ فعالیت‌ سازنده‌، ضرورت‌ دستیابی‌ به‌ خودکفایی‌ و بالاخره‌ وجود رهبری‌ بی‌ بدیل‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌) در رأس‌ امور کشور انگیزه‌ های‌ تشکیل‌ جهاد سازندگی‌ بودند.

 پیام‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌) که در تاریخ ۲۷ خرداد سال‌ ۱۳۵۸منتشر شد، آغاز حرکت‌ شورانگیز جهادسازندگی ‌است‌. برای‌ شناخت‌ ” مدیریت‌ جهادی‌ ” دقت‌ وتعمق‌ دراین‌ پیام‌ تاریخی‌ ضرورت‌ تام‌ دارد. دراین‌ پیام‌، آرمان ها، اصول‌ و ارزشهای‌ بنیادی‌ جهادسازندگی‌ ترسیم‌ شده‌ است. امام‌ (ره‌) حضور و مشارکت‌ مردم‌ در جهاد را تضمین‌ کننده‌ سلامت‌ آن‌ می دانند ایشان‌ در اولین‌ سالگرد جهادسازندگی‌ فرموده‌ اند:

یکی‌ از نهادهائی‌ که‌ از خود ملت‌ جوشید و متکفل‌ آن‌ خود ملت‌ بود همین‌ جهادسازندگی‌ بود کمیته‌ ها و پاسداران‌ و همه‌ اینها نهادهای‌ تازه‌ و جدید بدون‌ اینکه‌ یک‌ سازمان‌ در کار باشد، خود مردم‌ درست‌ کردند و مادامی‌ که‌ این‌ معنی‌ باشد که‌ مردم‌ خودشان‌ رابرای‌ ساختن‌ موظف‌ بدانند آسیب‌ نخواهند دید… کاری‌ بکنید که‌ این‌ کلمه‌ یدالله مع‌ الجماعه‌ ازدستتان‌ نرود. اگر جماعتها با هم‌ باشند وایده‌ اسلامی‌ باشد دست‌ خدا همراه‌ شماست‌ (امام خمینی (ره) به نقل از مقنی زاده، ۱۳۶۹).

 از پیامهای‌ امام‌ (ره‌) و واقعیت‌ وجودی‌ جهاد سازندگی‌ در سالهای‌ اولیه‌ متوجه‌ می شویم‌ که‌ کار جهاد سازندگی‌ و مدیریت‌ آن‌ پدیده‌ ای‌ درون‌زا و شورانگیز است‌. جهادسازندگی‌ تجربه‌ ای‌ حاکی‌ از دنیا طلبی‌ و آخرت‌ جوئی‌ همزمان‌ است‌. همراهی‌ تکنیک‌ ومعنویت‌، دین‌ وپیشرفت‌ است‌.

جهادسازندگی‌ نشان‌ داد که‌ اولاً دو موضوع‌ دنیا وآخرت‌ وتوجه‌ به‌ مسائل‌ تکنیکی‌ و سازندگی‌ باتوجه‌ به‌ مسائل‌ دینی‌ و اسلامی‌ برخلاف‌ نظرات‌ مقابل‌ آن‌، قابل‌ جمع‌ است؛ ثانیا” جوانان‌ تحصیلکرده‌ و دانشجو، مردم‌ عادی‌، زنان‌ ومردان‌، شهری‌ ها و روستائیان‌ جهان‌ سوم‌، جرأت‌ پرداختن‌ به ‌فعالیتهای‌ بزرگ‌ و بعضاً بسیار تکنیکی‌ و فنی‌ را دارند؛ ثالثاً سازماندهی‌ این‌ فعالیتهای‌ مردمی‌ به‌ شکلی‌ ساده‌ امکانپذیراست‌.

 فعالیت های‌ پرشتاب‌ مردم‌ در جهاد سازندگی‌ ومدیریت‌ جهادی‌ بزودی‌ اثرات‌ زیادی‌ برجای‌ گذاشت‌ . مشکلاتی‌ رابرطرف‌ کرد، نفوذ گسترده‌ و عمیقی‌ بدست‌ آورد، مشکلاتی‌ ایجاد کردو باموانعی‌ روبرو شد. جهادگران‌، سازمان‌ های‌ اداری‌، سیاستمداران‌، روحانیان‌، قانون‌ گزاران‌ وآحاد مردم‌ درشرایط‌ متغیرمحیط‌ ودر گذرزمان‌ واقعیت‌ سیالِِ‌ جهاد سازندگی‌ ومدیریت‌ آن‌ راتحقق‌ بخشیده‌اند.

متأسفانه‌ تاکنون‌ فعالیتهای‌ پژوهشی‌ قابل‌ توجهی‌، متناسب‌ با بزرگی‌ موضوع‌ ” مدیریت‌ جهادی‌ ” صورت‌ نگرفته‌است. فعالیتهای‌ اندک‌ پژوهشی‌ انجام‌ شده‌ نیز در جارچوب نظریه های علم مدیریت است. به نظر می رسد چارچوب های نظری موجود و مشهور علم مدیریت برای تحقیق پیرامون مدیریت جهادی متناسب و پاسخگو نبوده!! و باید به دنبال مبانی نظری مناسب دیگری برویم. در این مقاله تلاش شده است از چشم انداز دیگری برای فهم مدیریت جهادی استفاده شود.

اخیرا در حوزه نظریه برنامه و ارزشیابی، مفهوم سازی های جدیدی برای تدوین “نظریه برنامه ایمان محور” صورت گرفته است. رویکرد نظریه برنامه ایمان محور دلالت های مهمی برای اندازه گیری نقش ایمان و معنویت و سیاست های دولتی و خصوصی برای حفظ حمایت از طرح های ایمان محور دارد. با تقلیل تعداد متغیر های مرتبط با ارزش ها و باورهای مذهبی در منطق برنامه های هنجاری و الگوهای زمینه ای ما قادر خواهیم بود تا چگونگی و زمان اثر گذاری ایمان و معنویت در مداخلات اجتماعی سازمان های ایمان محور را بسنجیم.[۲]

جالب است بدانیم سرمایه گزاری های مادی و معنوی زیادی بر روی فعالیت ها و تحقیقات ایمان محور در حال حاضر در امریکا به عنوان یکی از اقدامات موکد دولت مرکزی در دست انجام است. در سال های اخیر دولت جرج بوش در امریکا در سطح ملی و ایالتی بودجه های کلانی به برنامه های ایمان محور اختصاص داده است. برای نمونه دو تن از پژوهشگران دانشگاه فلوریدا در مقاله ای تحت عنوان “ده درس از تجربه فلوریدا در فعالیت های اجتماع و ایمان محور” که در مجله مرور ارزشیابی در آوریل ۲۰۰۷ برابر با اردیبهشت ۱۳۸۶ منتشر شده یه تشریح تجارب ایالت فلوریدا در این زمینه که با صرف بودجه ای سه ونیم میلیون دلاری به دست آمده پرداخته اند. کارکنان این طرح ترویجی تحقیقی معتقدند”ایمان دارای قدرتی برای تغییر زندگی جوانان و جذبه ای برای کمک به آنان در این راه است.[۳]

بحث و بسط مسأله

فساد و ناکارآمدی‌ نظام‌ های‌ اداری‌ ازعوامل‌ موجده‌ انقلاب‌ها بوده‌ است‌ . انقلاب‌ها پس‌ از پیروزی‌ با نظامهای‌ اداری‌ بجای‌ مانده‌ ازرژیم‌ پیشین‌ باخشونت‌ برخورد کرده‌ وسعی‌ در شکل‌ دهی‌ بوروکراسی‌ جدید نموده‌ اند. نحوه برخورد انقلاب‌ اسلامی‌ بانظام‌ اداری‌ بجای‌ مانده‌ از رژیم‌ شاهی‌، منجر به‌ فروپاشی‌ آن‌ نشده‌، بلکه‌ به‌ جز چند سازمان‌ مخوف‌ پلیسی‌ وامنیتی‌ که‌ منحل‌ شدند مابقی‌ نظام‌ اداری‌ صرفاً باتغییر مدیران‌ ارشد مواجـه‌ شدند. درکنار این‌ نظام‌ اداری‌ درفضای‌ مساعد انقلابی‌ مجموعه‌ های‌ نسبتا خودجوشی‌ تشکیل‌ شد که‌ ” نهاد انقلابی‌ ” نام‌ گرفتند. اعضای موثر تر این‌ نهادها همان اعضای گروههای‌ مبارزاتی‌ قبل‌ ازانقلاب‌ بودند که‌ برای‌ پیروزی‌ وبه‌ ثمر رساندن‌ انقلاب‌ تلاش‌ کردند و اینک‌ پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ خواهان‌ تداوم‌ آن‌ از راه‌ حفظ‌ دست‌آوردهایش‌، سازندگی‌ وخدمت‌ به‌ مردم‌ بودند .

نظام‌ اداری‌ در بسیاری از موارد کارایی‌ را بالا می‌ برد و قانون‌ را برقرارمی سازد. اگر بوروکراسی‌ بدرستی‌ در جائی‌ اجرا شود تبعیض‌ ازبین‌ می رود و همه‌ در برابر قانون‌ مساوی‌ خواهند بود. بنابراین‌ یک‌ بوروکراسی‌ خوب‌ نه‌ تنها کارآمد ومؤثر است‌ بلکه‌ پایه‌ و اساس‌ جامعه‌ مدنی‌ است. بوروکراسی‌ بر سلسله‌ مراتب، رسمیت‌ وتخصص‌ استوار است‌ اما بوروکراسی ها در بهترین‌ شکل‌ آن‌ خشک وکم انعطاف‌، رسمی و بی‌روح‌ بوده‌ و اغلب توان‌ انجام‌ کارهای‌ فوق‌ العاده‌ را ندارند.

در نهادهای انقلابی روابط‌ صمیمی‌ وانسانی‌ جای‌ روابط‌ رسمی‌ واداری‌ راگرفت‌ . روابطی‌ که‌ از انگیزه‌ های‌ درونی‌ انسانها سرچشمه‌ می گیرد . بنابراین‌ برخلاف‌ بروکراسی‌ که‌ براساس‌ قانون‌ و عقلانیت‌ شکل‌ می گیرد نهادها براساس‌ ارزش‌ ها و تعهدات‌ تأسیس‌ شدند. شناخت‌ ” مدیریت‌ جهادی‌ ” مستلزم‌ شناخت‌ همین‌ ارزش‌ ها و تعهدات‌ است‌ . نهادها مثل‌ هرسازمان‌ دیگر که‌ برای‌ پاسخ‌ به‌ نیاز جامعه‌ تشکیل‌ می‌ شود به تدریج تغییر می‌ کنند و خود را با محیط‌ تطبیق‌ می‌ دهند این‌ تطبیق‌ به‌ دو شکل‌ امکانپذیر است‌:

 ۱- تطبیق‌ بدون‌ قید وشرط‌ نهاد با شرایط‌ محیط‌

 ۲- تطبیق‌ براساس‌ ارزشهای‌ بنیادی‌ نهاد با شرایط‌ محیط‌

اگریک‌ نهاد فقط‌ بخواهد خودش‌ راتطبیق‌ دهد به دلیل از دست دادن تدریجی ارزش های بنیادی اش رو به‌ فناست‌. نهاد باید بتواند محیط‌ را دستکاری‌ ودرآن‌ تغییر ایجاد کند که‌ این‌ یک‌ رفتارفعال‌ برای‌ نهاد محسوب‌ میشود . بنابراین‌ ممکن‌ است‌ نام‌ یک‌ سازمان‌، نهاد انقلابی‌ باشد ولی‌ بدلیل‌ از دست‌ دادن‌ ارزش‌ های‌ بنیادی‌ اش‌ ازنهاد فقط‌ نام‌ آن‌ برایش‌ باقیمانده‌ باشد!

تجربه‌ سالهای آغازین فعالیت جهاد سازندگی ومدیریت‌ جهادی‌، رسیدن‌ به‌ سازندگی‌ همزمان‌ معنوی‌ ومادی‌ با انگیزه‌ الهی‌ ازطریق‌ وسایل‌ خاص‌ است. ممکن‌ است‌ سازندگی‌ وپیشرفت‌ با انگیزه‌ مادی‌ و با استفاده‌ ازوسایل‌ دیگری‌ حتی‌ بنحو بالاتر تحقق‌ یابد. بنابراین‌ نمی‌ توان‌ ” مدیریت‌ جهادی‌ ” را صرفاً از راه‌ معرفی‌ نتایج‌ وعملکرد فعالیت‌ ها و کارآئی‌ تبیین‌ نمود؛ بلکه‌ برای‌ تبیین ” مدیریت‌ جهادی‌ ” باید در باره‌ انگیزه‌ ها و وسایل‌ رسیدن‌ به‌ اهداف‌ تحقیق‌ کرد(مقنی زاده، ۱۳۷۷).

روش مطالعه

کسب‌ هرگونه‌ شناخت‌ علمی‌ از مدیریت‌ جهادی‌ مستلزم‌ استفاده‌ از روش‌ تحقیق‌ مناسب‌ با این‌ پدیده‌ است‌. دراین‌ مقاله‌ سعی‌ در معرفی یک‌ روش‌ پژوهشی‌ مناسب‌ برای‌ شناخت‌ ” مدیریت‌ جهادی‌ ” داریم‌ . لذا لازم‌ است‌ با جهادسازندگی‌ که‌ محیط‌ فعالیت‌ ” مدیریت‌ جهادی‌ ” است‌ ؛ و همچنین‌ انگیزه‌ های‌ تشکیل‌ آن‌ آشنا شویم‌؛تا بر اساس‌ آن‌ بتوانیم‌ این الگو را شناسایی کنیم. “مدیریت جهادی” متناسب‌ باویژگی‌ های‌ فرهنگی و تاریخی ایران‌ در شرایط ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی بوده و کارکردی بودن خود را نشان داده است. باید ارزشهای‌ بنیادی‌ نهادِ جهاد سازندگی‌ را شناخت. این‌ ارزشها از مفهوم‌ ” جهاد ” و بطور کلی‌ ازدین‌ اسلام‌ نشأت‌ گرفته‌ است‌.

ماکس‌ وبر دانشمند آلمانی‌ درپی‌ فهم‌ تأثیر نظام‌ ارزشی‌ فکری‌ مذهب‌ پروتستان‌ ازدین‌ مسیحیت‌، بررفتارهای‌ اخلاقی‌، اقتصادی‌، سیاسی‌ پروتستانها، کتاب‌ اخلاق‌ پروتستان‌ وروح‌ سرمایه‌ داری‌ را نوشته‌ است‌. اهمیت‌ کار ماکس‌ وبر در روش‌ تحلیل‌ نظامهای‌ کنش‌ اجتماعی‌ است‌ که‌ در درون‌ آن‌ ارزشها وباورها و نیز نیروهای‌ اقتصادی‌ برکنش‌ ها تأثیر می‌ گذارند.[۴]

ماکس‌ وبر که خود نظریه پرداز بوروکراسی (نظام اداری) نیز هست ؛ یک‌ نظام‌ یکطرفه‌ تأثیر ذهن‌ برعین‌ و یا عین‌ برذهن‌ را ارائه‌ نکرده‌ است‌ بلکه‌ با تبیین‌ دوطرفه‌، دیدگاهی‌ جامع‌ ارائه‌ داده‌ است‌. دریک‌ کلام‌ ماکس‌ وبر به‌ این‌ نتیجه‌ رسیده‌ است‌ که‌ ارزش‌ های‌ فرهنگی‌ واعتقادات‌ می‌ تواند جهت‌ گیری‌ روانشناختی‌ کنشگران‌ را تغییر داده‌ و الگوهای‌ کنش‌ اجتماعی‌ جدیدی‌ رابسازد.

روش‌ تحقیقی‌ که‌ ماکس‌ وبر برای‌ تبیین‌ ارتباط‌ نظام‌ ارزشی‌ فکری‌ پروتستان‌ با رشد نظام‌ سرمایه‌ داری‌ به‌ عنوان‌ یک‌ پدیده‌ منحصر به‌ فرد بکار برد را می‌ توان‌ ” روش‌ تحقیق‌ در شباهتهای‌ ساختاری‌ ” نامید. دراین‌ روش‌ پژوهشگری‌ که‌ قصد تبیین‌ پدیده‌ منحصر به‌ فرد را دارد به‌ آشکارکردن‌ رابطه‌ منطقی‌ میان‌ نظام‌ ارزشی‌ و پدیده‌ای‌ که‌ می‌ خواهد تبیین‌ کند می‌ پردازد. فی‌ المثل‌ برای‌ تبیین‌ پدیده‌ ” مدیریت‌ جهادی‌ ” بایستی‌ بتوانیم‌ رابطه‌ این‌ پدیده‌ رابا مفهوم‌ ” جهاد ” که‌ یک‌ نظام‌ ارزشی‌ است‌ بطور منطقی‌ روشن‌ کنیم‌ .

ریمون‌ بودون‌ مؤلف‌ کتاب‌ روش‌ های‌ جامعه‌ شناسی‌ در توضیح‌ ” روش‌ تحقیق‌ درشباهتهای‌ ساختاری‌ ” با اشاره‌ به‌ اینکه‌ موضوعی‌ که‌ ماکس‌ وبر مطرح‌ می‌ کند یک‌ رویداد تاریخی‌ منحصربه‌ فرد است‌ و در هیچ‌ جامعه‌ و در هیچ‌ زمان‌ دیگر رشد سرمایه‌ داری‌ غربی‌ دیده‌ نشده‌ است‌، براین‌ نکته‌ تأکید دارد که‌ ماکس‌ وبر می‌ خواهد بداند که‌ چرا رفتارهای‌ تاریخی‌ بی‌ سابقه‌ای‌ که‌ مشخصه‌ کارفرمای‌ سرمایه‌ دار است‌ امکان‌ رشد این چنینی یافته‌ است‌ ؟

” بودون‌ ” پاسخ‌ ” وبر ” به‌ این‌ سئوال‌ رااین‌ چنین‌ بیان‌ کرده‌ است‌:

 نظام‌ هدف‌ و وسیله‌ای‌ که‌ کارفرمای‌ سرمایه‌ داری‌ بر می‌گزیند شبیه‌ نظام‌ هدف‌ و وسیله‌ای‌ است‌ که‌ مذهب‌ پروتستان‌ و مخصوصاً کالوینیسم‌ به‌ انسان‌ القاء می‌ کند. وبر سعی‌ نمی‌ کند که‌ مجموع‌ علتهایی‌ را که‌ ممکن‌ است‌ در تبیین‌ رشد نظام‌ سرمایه‌ داری‌ به‌ کار آیند روشن‌ کند. بلکه‌ بیشتر همّ خود را صرف‌ اثبات‌ خویشاوندی‌ ساختاری‌ میان‌ یک‌ نظام‌ رفتاری‌ بی سابقه‌ از لحاظ‌ تاریخی‌ یعنی‌ رفتار کارفرمای‌ غربی‌ ویک‌ نظام‌ باز هم‌ بی‌سابقه‌ هدف‌ و وسیله‌ عرضه‌ شده‌ توسط‌ کالوینیسم‌ می‌ کند.[۵]

روش‌ ماکس‌ وبر هنگام‌ تحلیل‌ پدیده‌ های‌ اجتماعی‌ پیچیده‌ای‌ نظیر این‌ دو پدیده، دارای‌ دو مرحله‌ اصلی‌ است‌:

 مرحله‌ اول‌: ساختن‌ انواع‌ آرمانی‌ (Ideal types)

 مرحله‌ دوم‌: جستجوی‌ روابط‌ منطقی‌ ساختاری‌ میان‌ این‌ انواع‌

نمونه‌ آرمانی‌ سرمایه‌داری‌ جدید را برای مثال‌ با صفات‌: انباشت‌ سرمایه‌، محاسبه‌ عقلانی‌ و گردش‌ ثروتها مورد توجه‌ قرار می‌ دهد. البته‌ این‌ نوع‌ آرمانی‌ با بذل‌ توجه‌ خاص‌ به‌ برخی‌ ازصفات‌ پدیده‌ مورد بررسی‌ و نادیده‌ گرفتن‌ برخی‌ صفات‌ دیگر بدست‌ آمده‌ است‌ اما بهرحال‌ اصالت‌ سرمایه‌ داری‌ صنعتی‌ را نسبت‌ به‌ سرمایه‌ داری‌ رباخواران‌ یا تدارک‌ کنندگان‌ جنگ‌ که‌ درهمه‌ جامعه‌ ها سابقه‌ داشته‌ است‌، کاملا آشکار می‌ کند.[۶]

به نظر می‌رسد این‌ روش‌ درتبیین‌ ” مدیریت‌ جهادی‌ ” هم کارکرد دارد. با استفاده‌ از روش‌ ” شباهتهای‌ ساختاری‌ ” می‌ توانیم‌ ” مدیریت‌ جهادی‌ ” را نیز بشناسیم‌. برای‌ تحصیل‌ این‌ شناخت‌ ابتدا بایستی‌ انواع‌ آرمانی‌ ” تفکرجهادی ” و ” مدیریت‌ جهادی‌ ” را بسازیم‌ ونسبت‌ های‌ منطقی‌ وشباهتهای‌ ساختاری‌ بین‌ این‌ دونوع‌ را اثبات‌ کنیم‌.

ازآنجا که‌ مدیریت‌ نهاد جهاد سازندگی‌ درگذر زمان‌ و در تعامل‌ با محیط‌ تغییرکرده‌ است‌؛ می‌ توانیم‌ با مقایسه‌ شباهتهای‌ ساختاری‌ نوع‌ آرمانی‌ ” مدیریت‌ جهادی‌ ” و نوع‌ آرمانی‌ ” مدیریت‌ نهاد و وزارت‌ جهاد سازندگی و یا مدیریت وزارت جهادکشاورزی ” در چند مقطع‌ زمانی‌، در مورد وجود یا عدم‌ وجود نسبت‌ منطقی‌ میان‌ انواع‌ آرمانی‌ اخیر قضاوت‌ کنیم‌.

از آنجا که ممکن است در اذهان محققان و مدیران و دست اندر کاران معانی متفاوتی از “فرهنگ و مدیریت جهادی” وجود داشته باشد؛ با استفاده از نظریه “ماکس وبر” برای فهم “فرهنگ و مدیریت جهادی ” در این مقاله تلاش در ساختن نمونه آرمانی این پدیده شده است.

نمونه آرمانی

اصولا شناخت بدون طبقه بندی، شناخت علمی نیست. علم رابطه انواع را بیان می کند. نمونه آرمانی عبارت است از یک تجسمِ انگاره ای . این تجسمِ انگاره ای، از “فرهنگ، مدیریت و روحیه جهادی” به عنوان یک پدیده تاریخی با توجه به جنبه های خاصِ این انگاره و با استفاده از روش تحلیل تاریخی ساخته شده است. نمونه آرمانی معرفی شده در این مقاله “نمونه آرمانی تفریدی” است و نه “نمونه آرمانی تعمیمی”[۷] در این نمونه آرمانی با استفاده از صفات ویژه و اصیل “فرهنگ و مدیریت جهادی” و با مجموعه ای از ابعاد و مولفه ها تلاش نموده ایم تا معنایی صریح ومنسجم از” فرهنگ و مدیریت جهادی ” را ارائه نماییم.

برای‌ ساختن‌ نوع‌ آرمانی‌ ” تفکر جهادی ” بایستی‌ به‌ متون‌ دینی‌ وعالمان‌ آن‌ حوزه‌ و همچنین‌ تجربیات‌ بشر تحت‌ این‌ نام‌ مراجعه‌ کرد. جهاد به‌ معنی‌ کوشش‌ الهی‌ قدمتی‌ به‌ اندازه‌ قدمت‌ بشریت‌ دارد. جهاد تلاشی‌ اعتقادی‌، خود آگاهانه‌، همه‌ جانبه‌، همگانی‌ وهمیشگی‌ است‌. جهاد درسطح‌ خرد مبارزه‌ با نفس‌ و درسطح‌ کلان‌ پیکاری‌ اجتماعی‌ برای‌ محو ظلم‌، فقر و بی‌ عدالتی‌ است‌. جهاد در هردو سطح‌ ازانگیزه‌ های‌ درونی‌ افراد سرچشمه‌ گرفته‌ و بدون‌ آن‌، جامعه‌ کامل‌ نیست‌ . جهاد حاوی‌ دو جنبه، یکی‌ سلبی‌ ودیگری‌ ایجابی‌ است‌. وجه‌ سلبی‌ آن‌ ازبین‌ بردن‌ ظلم‌ چه‌ برنفس‌ و چه‌ بر جامعه‌ و وجه‌ ایجابی‌ آن‌ سازندگی‌ نفس‌ و یا سازندگی‌ جامعه‌ است‌. نکاتی‌ که‌ درمورد نوع‌ آرمانی‌ “تفکر جهادی ” توضیح‌ داده‌ شد مواردی‌ ابتدائی‌ است‌ و برای‌ ساختن‌ نوع‌ آرمانی‌ “تفکر جهادی ” بایستی‌ کار بیشتر پژوهشی‌ انجام‌ شود.

تجربه‌ عضویت‌ در جهاد سازندگی‌- تقریباً از ابتدای‌ تشکیل‌ آن‌ تاکنون‌- مطالعه‌ و دقت‌ در پژوهش هایی‌ که‌ در این‌ حوزه‌ صورت‌ گرفته‌ و در دسترس‌ بوده‌ و همچنین‌ تحلیل‌ محتوای‌ اسناد وسخنان‌ به‌ جای‌ مانده‌ از بنیان گزاران‌ جهاد سازندگی‌ امکان‌ پیشنهاد مؤلفه‌ هایی‌ برای‌ ساختن‌ نوع‌ آرمانی‌ ” مدیریت‌ جهادی‌ ” را به‌ نگارنده‌ می‌ دهد. به نظر می رسد “مدیریت جهادی” دارای سه بُعد و تعدادی مؤلفه‌ به شرح‌ ذیل است‌: «آرمان بزرگ، وفاداری، رهبری»

الف: آرمان بزرگ

۱- وجود انگیزه‌ خدائی‌ درفعالیت‌ مادی‌، تبلیغ‌ اسلام‌ وانقلاب

۲- خود باوری‌، اعتماد به‌ نفس‌، جرئت‌ درکار، نوآوری‌، خطرپذیری‌، پویائی‌ وخلاقیت‌

۳- اعتقاد به‌ استقلال‌ و لزوم‌ خود کفائی‌ روستا و کشور

ب: رهبری

۱- توان‌ کاردسته‌ جمعی‌، مشارکتی‌، شورائی‌ واعتقاد به‌ عدم‌ تمرکز درتصمیم‌ گیری‌ های‌ کلان‌

۲- سادگی‌ سازمانی‌، اعتماد به‌ همکاران‌ و مساعد نمودن‌ محیط‌ سازمان‌ برای‌ رشد اعضاء

۳- همدلی‌ بامردم‌ و جهاد گران وتوان‌ جلب‌ مشارکت‌ آنان‌ واهمیت‌ دادن‌ به‌ آنها‌

۴- پذیرش صراحت‌ لهجه‌، آزادگی‌ و چالش‌ گرایی‌

۵- نشاط‌ و سرزندگی‌ درکار، وجود روحیه‌ جوانی‌

۶- داوطلبانه‌ بودن‌ فعالیت‌ و همکاری‌ مدیران و اعضای جهاد

پ: وفاداری

۱- برقراری‌ روابط‌ عاطفی‌ و غیررسمی‌ درانجام‌ فعالیت‌ های‌ رسمی‌

۲- علاقه‌ به‌ کار ایثارگرانه‌ برای‌ محرومین‌

۳- قناعت‌، ساده‌ زیستی‌ شخصی‌ وسازمانی‌، صرفه‌ جوئی‌، امانتداری‌ و درنظر گرفتن‌ منافع‌ عمومی‌

۴- وجود همّیت‌ سازمانی‌ قوی‌ وعلاقه‌ به‌ جهاد سازندگی‌

۵- احساس‌ تعهد ومسئولیت‌ شدید دررسیدن‌ به‌ هدف‌ وسرعت‌ درکار

به همین‌ ترتیب‌ می‌ توان‌ ابعاد و مؤلفه‌ های‌ نوع‌ آرمانی‌ ” نظام اداری جهاد سازندگی‌ ” را در مقاطع‌ بعدی‌ با در نظر گرفتن‌ تطبیق‌ هائی‌ که‌ نهاد جهاد سازندگی‌ بامحیط‌ درخود بوجود آورد، معرفی‌ کرد. قضاوت‌ درمورد اینکه‌ آیانسبت‌ منطقی‌ بین‌ ” مدیریت‌ جهادی‌ ” و ” مدیریت‌ وزارت جهاد سازندگی‌ ” در طول ۲۰ سال گذشته و یا “مدیریت وزارت جهاد کشاورزی” در حال حاضر وجود دارد یا ندارد، بدون‌ انجام‌ پژوهش‌ میسر نیست‌.

درهرصورت‌ چنین‌ پژوهشی‌ اولاً می‌ تواند به‌ شناخت‌ وجهی از وجوه انقلاب‌ اسلامی‌ و ثبت‌ وضبط‌ علمی تجربه‌ جهاد سازندگی‌ منجر شود که‌ به‌ خودی‌ خود از ضرورت‌ واهمیت‌ به‌ سزای‌ تاریخی‌ برخوردار است‌. ثانیاً از این تجربه می توان در پیدا کردن “الگوی‌ نظام اداری ” متناسب با شرایط تاریخی و فعلی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی کشور استفاده نمود.

نتیجه گیری و پیشنهاد

جهاد گران جهاد سازندگی در سال های آغازین فعالیت این نهاد انقلابی شاخص های توسعه یافتگی سازمانی و روستایی را با میزان تجلی ارزش های اسلامی در سازمان و روستا اندازه می گرفتند. از پیامهای‌ امام‌ خمینی (ره‌) و واقعیت‌ وجودی‌ جهادسازندگی‌ در سالهای‌ اولیه‌ فعالیت آن متوجه‌ می شویم‌ که‌ کارجهادسازندگی‌ و مدیریت‌ آن‌ پدیده‌ ای‌ تاریخی‌ و کم‌ سابقه‌ است. جهادسازندگی‌ تجربه‌ ای‌ حاکی‌ از دنیاطلبی‌ وآخرت‌ جوئی‌ همزمان‌ است‌ . همراهی‌ تکنیک‌ ومعنویت‌، دین‌ و پیشرفت‌ است.

ارزش های مورد نظر جهادگران ابعادی معنوی و مادی داشت. این ارزشها از روحیه جهادی یا فرهنگ جهادی که جو سازمانی جهاد سازندگی در سال های اولیه فعالیت جهاد که مصادف با سال های اولیه پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بود؛ متاثر ومنبعث از روحیه جوانان بنیانگذار جهادسازندگی بود. “مدیریت جهادی” نیز در چارچوب همین فرهنگ سازمانی قابل درک است.

فرهنگ سازمانی جهاد سازندگی در این سالها، سرمایه اجتماعی این سازمان را به سرعت، انباشته ومتراکم کرد. انباشت اعتماد سازمانی و نگاه مثبت به نیروی انسانی منجر به گسترش فضای مشارکت برای ایفای رسالت”همه با هم جهاد سازندگی” شد. تسری روحیه جهادی و نیاز های مادی و معنوی جامعه روستایی و جامعه جهادگران که فصول مشترک زیادی هم داشت، خود به خود به یادگیری سازمانی دامن زده و سازمانی یادگیرنده ایجاد کرد.[۸]

پیشنهاد می شود مدیران توسعه منابع انسانی کشور به همراه پژوهشگران این حوزه ها و صاحبنظران فرهنگ شناس و متخصصان علوم اجتماعی، علوم اداری و علوم تربیتی کشور، الگوی معرفی شده در این مقاله و نیز الگوی آموزشی جهاد سازندگی که در مقاله اخیرالذکر ارائه شده را به بوته نقد وبررسی جدی گذاشته و تدابیر لازم را برای استفاده بهینه از این ایده ها اتخاذ نمایند. انشاءالله.

کلید واژه ها: فرهنگ جهادی، مدیریت جهادی، روحیه جهادی، جهاد، تفکر جهادی، نوع آرمانی، نظام اداری، مدیریت، جهاد سازندگی، امام خمینی. انقلاب اسلامی، ایران، . الگو.

منابع

فارسی:

  1. الوانی، سید مهدی، ۱۳۷۰، مدیریت عمومی، نشرنی، چاپ چهارم.
  2. فروند، ژولین، ۱۳۶۲، جامعه شناسی ماکس وبر، عبدالحسین نیک گهر، نشر نیکان، چاپ اول.
  3. مقنی زاده، محمد حسن، ۱۳۶۹، آشنایی با جهاد سازندگی، گروه آموزش مدیریت، معاونت امور استانها، وزارت جهاد سازندگی.
  4. مقنی زاده، محمد حسن، ۱۳۷۷، مدیریت جهادی، خلاصه مقالات همایش علمی مشارکت کارکنان ونقش آن در پیشرفت امور سازمانی، جشنواره شهید رجائی، سازمان امور اداری و استخدامی کشور، صفحه۴۳٫
  5. محقق معین، محمد حسن، ۱۳۸۵، الگوی آموزشی جهاد سازندگی، جلد اول مجموعه مقالات اولین همایش علمی آموزش کشاورزی کشور، سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور، صفحات ۴۱۶-۴۰۵٫
  6. مک لئود، تاس اچ، ۱۳۷۶، برنامه ریزی در ایران، علی اعظم محمد بیگی، نشرنی.
  7. وبر، ماکس، ۱۳۷۱، اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری، عبدالمعبود انصاری، انتشارات سمت.

انگلیسی:

  1. Lane, Jodi & Kaduce, Lonn Lanza ;2007; Before You Open the Doors Ten Lessons From Florida’s Faith and Community-Based Delinquency Treatment Initiative ; Evaluation Review ,Volume 31 Number 2,April 2007, PP: 121-152.
  2. HARDEN, MARK G. ; 2006; Towards a Faith-Based Program Theory A Reconceptualization of Program Theory; Evaluation Review, Volume 30 Number 4, August 2006, PP: 481-504.

پی نوشت­ها:

[۱]. برای مطالعه بیشتر در این زمینه به تکمله دکتر سید مهدی الوانی برچاپ چهارم کتاب مدیریت عمومی تحت عنوان منطق عقلی جدیدو نظریه های سازمانی صفحات ۳۹۵ تا ۴۱۱ و نیز فصل چهارم کتاب برنامه ریزی در ایران نوشته تاس اچ مک لئود و ترجمه علی اعظم محمد بیگی تحت عنوان چارچوب اداری صفحات ۱۱۱ تا ۱۲۵ مراجعه فرمائید.

[۲]. HARDEN, 2006, 502

[۳]. LANE & KADUCE, 2007, 121&126)

[۴]. وبر، ۱۳۷۱

[۵]. بودون، ۱۳۶۹

[۶]. همان

[۷]. نمونه آرمانی تعمیمی یا قانونی با توجه به جنبه های عام پدیده مثلا تکرار پذیری با استفاده از واقعیت و تعقل ساخته می شود؛در حالیکه ایده آل تایپ تفریدی یا تاریخی با توجه به جنبه های منفرد و خاص مثلا تکرار ناپذیری ساخته می شود. برای آشنایی بیشتر با نمونه آرمانی و انواع آن به کتاب جامعه شناسی ماکس وبر تالیف فروند و ترجمه نیک گهر و نیز کتاب اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری تالیف وبر و ترجمه انصاری مراجعه کنید.

[۸]. برای مطالعه بیشتر در این زمینه به مقاله “الگوی آموزشی جهاد سازندگی” چاپ شده درجلد اول مجموعه مقالات اولین همایش علمی آموزش کشاورزی کشور، صفحات ۴۱۶-۴۰۵مراجعه فرمائید.

دکمه بازگشت به بالا
🏠 صفحه اصلی
🏠 صفحه اصلی