آن سفر کرده
امیرحسین شجاعی
اولین حرکتهای تشکیلاتی شیعه در لبنان
چهارده خرداد ۱۳۰۷ در شهر قم و در خانوادهای روحانی و اصیل و از خاندان اهلبیت به دنیا آمد. نامش را «موسی» گذاشتند تا در زمانی نه چندان دور، خواب خوش را بر فرعونیان و ظالمان حرام کند و با عصای موساییاش، شیعیان و مظلومان را از دریای نیل جائران زمان، عبور داده و به سرمنزل مقصود برساند.
تحصیلات خود را در قم آغاز نمود. همزمان با دورۀ دبیرستان، درسهای حوزه را نیز میخواند. بعد از مدت کوتاهی وارد دانشکدۀ حقوق شد و در رشتۀ اقتصاد به تحصیل پرداخت. علاوه بر زبان عربی، زبانهای انگلیسی و فرانسوی را نیز آموخت. بعد از گذشت مدت کوتاهی، از بهترین اساتید حوزه شد. در همان سنین جوانی به اجتهاد رسید. نه تنها از جهت علمی، بلکه در جهات دیگر نیز برجسته بود. از کمالات زیادی برخوردار بود و خیلی زود محبوب همگان شد.
به قد و و چهره هر آنکس که شاه خوبان شد
جهان بگیرد اگر دادگستری داند
با همکاری جمعی از فضلای مطرح حوزه، انتشار مجلهای را آغاز کردند؛ مجلهای برای اصلاحات حوزه، مجلهای که یکی از آرمانهای علما بود، اما در آن شرایطِ زمانی غیرممکن به نظر میرسید، مجلهای که مدیریتش هم با سید موسی بود.
تأسیس دبیرستان صدر، قدم بعدی او بود. دبیرستان صدر مدرسهای بود مانند مدرسۀ دین و دانش که توسط دوست، همراه و هممباحثهای اش شهید دکتر بهشتی شکل گرفته بود؛ مدرسهای برای اینکه جوانان علاوه بر کسب دانش روز، از تربیت صحیح نیز برخوردار گردند.
سال ۱۳۳۸، سال شروع برنامهای جدید در زندگی وی بود. در آن سال، طبق وصیت زعیم مصلح، آیتالله سید عبدالحسین شرفالدین و به دعوت شیعیان لبنان، به آن دیار هجرت نمود و زعامت شیعیان را به عهده گرفت؛ هجرتی که مهر تأیید و تأکید آیتالله بروجردی را نیز به همراه داشت.
شیعیان لبنان که در اقلیت به سر میبردند، از لحاظ جغرافیایی نیز در انزوا بودند. آنها به لحاظ سیاسی و اقتصادی بسیار ضعیف بوده و محرومیتی شدید داشتند، به حدی که مجبور بودند پَستترین مشاغل اجتماعی را داشته باشند و از ابتداییترین امکانات محروم باشند. حالا سید موسی که دیگر او را «امام موسی» میخواندند، آمده بود تا موسیوار دست شیعیان را بگیرد و بالا ببرد. اما برای این کار مشکل، چه باید میکرد؟
امام موسی نتیجۀ تجربیات و مشاهدات خود از فعالیتهای دیگر ادیان و مذاهب را اینگونه بیان میکرد: «در این دنیاى سازمانى، اگر ما باز بخواهیم تکرَوى کنیم، نهایتِ سادگى است. ما اگر امروز عملِ دسته جمعى نداشته باشیم، کلاهمان پسِ معرکه است؛ که هست! براى اینکه همه چیز منظم و تشکیلاتى و سازمانى است. شما جایى نشان دهید که تنها پیش بروند، بى سازمان راه بروند، بى تشکیلات پیش بروند، یا تکروى کنند؛ نمىتوانید پیدا کنید.» از این رو از همان بدو ورود به لبنان، فعالیتهای همه جانبه و تشکیلاتی خود را آغاز کرد؛ چرا که چارۀ کار شیعیان را در وجود تشکیلاتی قوی میدانست. دیگر حتی ثانیهای را از دست نداد و شبانهروز برای احقاق حقوق شیعیان از پا ننشست.
«جامعۀ زنان» را تأسیس کرد تا زنها بتوانند در مساجد و محافل حضور یابند و از برنامههای سخنرانی و برنامههای آموزشی استفاده کنند. مؤسسات فراوانی از دل این حضور توسط بانوان تأسیس شد: مدرسۀ پرستاران و کمک پرستاران، کلاس مبارزه با بیسوادی کودکان، مدرسۀ نمونه برای دختران، کارگاه قالیبافی، مدرسۀ تربیت خانهداری و آموزش برنامههای دینی و فرهنگی و… .
«انجمن نیکوکاران» را تأسیس کرد تا مسئلۀ بیکاری و فقر در میان شیعیان را از بین ببرد. مؤسسۀ «دار الایتام» را برای نگهداری اطفال بیسرپرست و تعلیم و تربیت آنها ساخت. مؤسسهای به نام «دار العجزه» پدید آورد تا علاوه بر پرداخت مخارج معلولین و درماندگان، حرفه و فنی مناسب به آنها آموزش داده شود.
مدرسهای حرفهای و بسیار مدرن تأسیس کرد و دانشجویان را در رشتههای صنعتی آموزش داد؛ مدرسهای که به عنوان «مدرسۀ صنعتی جبل عامل» معروف شد و تحت نظر شهید چمران قرار گرفت. این مدرسه به گفتۀ شهید چمران، «مدرسهای بود که نه تنها در درس و تکنولوژی سرآمد دیگران بود، بلکه مدرسهای بود که کارگاه ایدئولوژیک بود و کادرهای سازمانی در مدرسه برقرار میشد. علاوه بر این برنامهها، دانشجویان با فنون مبارزاتی و جنگهای چریکی آشنا میشدند. بارها به این مدرسه حمله کردند و با راکت و موشک این مدرسه را در هم کوبیدند.»
یکی دیگر از حرکتهای مهم و ماندگار امام موسی صدر، راهاندازی مرکز فعال دیگری است که به نام «معهد الدراسات الاسلامیه» یا مرکز تحقیقات اسلامی معروف شد. این مرکز اسلامی در تربیت طلاب علوم دینی، اهتمام فراوانی داشت و علاوه بر لبنان، عدۀ زیادی از کشورهای آفریقایی، افغانستان، اندونزی، چین، تایلند، ژاپن و… در آنجا درس طلبگی میخواندند.
تمامی مؤسساتی که امام موسی صدر برای شیعیان لبنان تأسیس کرد، برای عموم مردم و در خدمت تمامی افراد بود و سنیها و مسیحیان نیز از آن استفاده میکردند. این حسن رفتار و برخورد خوش شیعیان با دیگر مذاهب، موجب شده بود که پیروان مذاهب دیگر رسماً در مجالس اعیاد و سوگواریِ شیعیان شرکت کنند. برای متصدیان این مؤسسات هیچ فرقی نمیکرد که مراجعین آنها شیعه باشند یا غیر شیعه.
برخوردهای مسالمتآمیز امام موسی صدر و اطرافیانش، باعث شده بود که از همان ابتدا موج کمکهای نقدی و غیرنقدی مسیحیان به سوی آنها سرازیر شود و حتی پزشکهای مسیحی، به طور مجانی به درمان شیعیان بپردازند.
مهمتر از همۀ این خدمات و تشکیلات، تشکیل مرکزی برای ساماندهی امور کلی شیعیان بود؛ مرکزی برای استفاده از حقوق طبیعی و حراست از شخصیت انسانی آنان. در آن زمان، همۀ طوایف موجود در لبنان برای خود مرکزیت و دستگاه رهبری داشتند و بدین وسیله از حقوق خویش دفاع میکردند. در این میان تنها شیعیان فاقد تشکیلات و مرکزیتی قانونی بودند و این باعث شده بود حتی از حقوق بسیار ناچیزی که بر اساس قانون طایفهای به آنان تعلق میگرفت، محروم بمانند. امام موسی صدر برای گرفتن حقوق قانونی شیعیان، تلاشهای زیادی کرد و تمام نیروی خود را به کار گرفت تا سرانجام «مجلس اعلای شیعیان» شکل یافت.
امام موسی صدر برای سازماندهی، پرورش و آشنا ساختن جوانان به جهانبینی اسلامی و بهرهمندی هرچه بیشتر از این نیرو برای مبارزه با ستمهای فرهنگی و اقتصادی و سیاسی، سازمانی را با همیاری و همکاری شهید چمران تأسیس کرد؛ سازمانی که «حرکت المحرومین» نام گرفت.
فعالیت بعدی، تشکیل گروهی مسلح بود برای رویارویی و مقابله با رژیم اشغالگر قدس و توطئههای مزدوران اسرائیل؛ گروهی که به نام «امل» معروف شد.
امام موسی صدر با آنکه مجتهدی مسلم و متبحر بود، اما رسالت خود را چیز دیگری میدانست؛ او با توجه به مکان و زمان و آسیبشناسی دینی، با عرضۀ اسلام ناب، روحی تازه در کالبد مادیزدۀ لبنان دمید. به گونهای که جورج جرداق و سلیمان کتانی بارها میگفتند: «اگر روحانیون مسلمان، اسلام را همانند امام موسی صدر عرضه میکردند، اثری از مسیحیت و سایر ادیان باقی نمیماند.»
فعالیتهای زیاد و تأثیرگذار او، خون سران کشورهای مستبد و ظالم را به جوش آورده بود. از این رو چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، وقتی بنا بر دعوت دولت لیبی و در طی مراسمی رسمی وارد آن کشور شد، به همراه دو همراه خود، ربوده شد و دیگر خبری از او و همراهانش نشد.
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش