چند پرسش اساسی
همان طور که گفته شد تشکل یا تشکیلات، ماهیتی اجتماعی دارد. پس برای اثبات ضرورت آن ابتدا باید به سوالات مهم در این خصوص پاسخ هایی در خور داده شود؛ از جمله این سوالات، تعریف «جامعه» چیست؟ آیا انسان ذاتا موجودی اجتماعی است؟ رابطه انسان و جامعه چیست و چگونه است؟ نگاه اسلام به اجتماع چگونه است؟…
قبل از ورود به بحث، لازم است که مهندسی بحث برای رسیدن به نتیجه مورد نگارش قرار گیرد:
- تعریف جامعه از نگاه متفکرین علوم اجتماعی و اسلامی
- نوع رابطه انسان و اجتماع و نگاه قرآن در این زمینه
- نظر اسلام و نگاه آن به جامعه
- علت اهتمام اسلام به جامعهگرایی
- ضرورت ایجاد ابر تشکیلات اسلامی یا حکومت اسلامی
- ضرورت ایجاد ریز تشکلهای اسلامی در درون حکومت اسلامی
تذکر: مطالب فوق از ابتدا تا انتها دارای مسیری به هم پیوسته و استدلالی استقرایی می باشد.
- تعریف جامعه:
واژه جامعه، مفهوم بسیار وسیعی دارد. بدین جهت تعاریف مختلفی از آن توسط جامعه شناسان به عمل آمده که به برخی از آنها میپردازیم. مارسل موس: «جامعه عبارت است از اجتماع گروههای کوچک و بزرگ و نسلهای متعدد که معمولا در سرزمین معینی زندگی میکنند و اهدافی خاص را دنبال میکنند».
هنری کیدینگی: «جامعه، دستهای از مردمند که برای نیل به اهداف عام المنفعه در حال تعاونند».
دور کیم: «جامعه عبارت است از افرادی که گرد هم جمع آمده اند و مناسبات و روابطی در می ان آنان به وجود آمده است. این روابط به وسیله مقررات، مؤسسات یا نهادهای اجتماعی مستحکم شده همچنین برای اجرای این مناسبات و حفظ روابط، مکافات با ضمانت اجرایی وجود دارد».
ویلفرد و پارتو: «جامعه، جمعی از ذرات انسانی است که در یک رابطه متقابل و پیچیده قرار دارند. صورت واقعی این هیئت اجتماعی متنوع و متعدد است و عوامل گوناگون موجب تشکیل آن میشود». در این مقوله، استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب مقدمهای بر جهان بینی اسلامی، بخش جامعه و تاریخ، نظر بسیار مبسوط و کاملی را ارائه میدهند. ایشان در جواب این سوال که جامعه چیست گفته اند: {مجموعهای از افراد انسانی که با نظامات و سنن و آداب و قوانین خاص به یکدیگر پیوند خورده اند و زندگی دسته جمعی دارند جامعه را تشکیل میدهند. زندگی دسته جمعی این نیست که گروهی از انسانها در کنار یکدیگر و در یک منطقه زیست کنند و از یک آب و هوا و یک نوع مواد غذایی استفاده نمایند همچنان که آهوان یک گله نیز با هم میچرند، اما نه درخت و نه آهوان هیچ کدام زندگی اجتماعی ندارند و جامعه تشکیل نمی دهند. زندگی اجتمای به معنی این است که این زندگی، ماهیتی اجتماعی دارد. از طرفی نیازها، بهره ها و برخورداریها، کارها و فعالیت ها ماهیت اجتماعی دارد و جز با تقسیم کارها و تقسیم بهرهها و تقسیم رفع نیازمندیها در داخل یک سلسله سنن و نظامات می سر نیست. از طرف دیگر نوعی از اندیشههای ایده ها خلق خویها بر عموم حکومت میکند که به آنها وحدت و یکانگی میبخشد و به تعبیر دیگر، جامعه عبارت است از مجموعهای از انسانها که با ایک سلسله نیازها و تحت نفوذ یک سلسله عقیدهها و ایده ها و آرمانها در یکدیگر ادغام شده و در یک زندگی مشترک غوطه ورند».
در این تعریف، استاد مطهری (ره) ریشههای پیوند افراد را در چند بخش از جمله نیازها و رفع انها و آرمان ها معرفی و مورد تحلیل قرار داده و نتیجه میگیرد که همین عوامل و ریشه ها پدیدهای به وجود آورده که ماهیتی خاص و جدا از افراد در عین ارتباط با آنهاست استاد این پدیده را چنان یکدست و افراد درون آن را چنان پیوسته به هم میداند که در ادامه می گوید: نیازهای مشترک اجتماعی و روابط اجتماعی و ویژه زندگی انسانی، انسانها را آنچنان به یکدیگر پیوند – میزند و زندگی را آنچنان وحدت میبخشد که افراد را در حکم مسافرانی قرار می دهد که در یک اتومبیل و یا یک هواپیما و یا یک کشتی سوارند و به سوی مقصدی در حرکتند و همه با هم به منزل میرسند یا همه با هم از رفتن باز میمانند و همه با هم دچار خطر میگردند و سرنوشت یگانهای پیدا میکنند».
پس جامعه، پدیدهای است که از پیوند و رابطه بین مشترکات، نیازها، آرمانها و… که در می ان انسانها وجود دارد شکل میگیرد و مانند یک شبکه به هم پیوسته عمل کرده به طوری که هر گره از شبکه به مانند یک فرد از اجتماع است و یک رابطه بهم پیوسته و متقابل بین فرد و جامعه تشکیل میگردد. بنابراین سعادت و شقاوت فرد و جامعه در نگاه اسلام و متفکرین اسلامی به هم گره خورده همان طور که در جایی رسول گرامی اسلام(ص) فرموده اند: گروهی از مردم در یک کشتی سوار شدند و کشتی سینه دریا را میشکافت و میرفت، هر یک از مسافران در جایگاه مخصوص خود نشسته بود. یکی از مسافران به عذر این که این جا که نشسته ام جایگاه خودم است با وسیلهای که در اختیار داشت به سوراخ کردن همان نقطه پرداخت، اگر سایر مسافران همان جا دست او را گرفته بودند و مانع میشدند، غرق نمی شدند، آن فرد نیز غرق نمی شد».
- رابطه فرد و جامعه
مسئله بعدی که مطرح است این است که آیا انسان ذاتا یک موجود اجتماعی است یا این که بر اثر عوامل خاصی رو به زندگی اجتماعی نهاده است. به عبارت بهتر آیا انسان موجودی میباشد که به تنهایی میتواند از پس نیازهای خویش برآمده و در کنج خلوت، سعادت را پیدا کند یا باید برای رسیدن به این هدف یعنی کمال و سعادت با دیگر هم نوعان خویش ارتباط برقرار نموده و یک اجتماع را به وجود آورد؟
در این باره، علامه طباطبایی (ره) در کتاب گرانقدر خویش «تفسیر المیزان»فرموده اند:
«انسان در می ان تمامی جانداران موجودی است که باید اجتماعی زندگی کند و این مطلب احتیاج به بحث زیادی ندارد؛ چرا که فطرت تمامی افراد چنین است یعنی فطرت تمامی انسانها این معنا را درک میکند و تا آن جا هم که تاریخ نشان داده، هر جا بشر بوده، اجتماعی زندگی میکرده و آثار باستانی هم این مطلب را اثبات میکند». در این مطلب، علامه زندگی اجتماعی را در انسان فطری میدانسته و این مطلب را آن قدر بدیهی میداند که لزومی برای اثبات آن نمیبیند و تاریخ را هم گواه بر این مدعا قلمداد میکند. اما قرآن نیز به سوال ذکر شده پاسخ میدهد. در قرآن آیات متعددی آورده شده که تفسیر آن را به خود خواننده می سپاریم و فقط به ذکر آن میپردازیم در سوره مبارکه حجرات آیه ۱۳ اشاره به زندگی اجتماعی در قالب ملتها و قبائل میکند و میفرماید:
یا أیها الناس إنا خلقناکم من ذکر وأنثى وجعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفوا إن أکرمکم عند الله أتقاکم إن الله علیم خبیر»ای مردم شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را ملتها و قبیله ها قرار دادیم تا به این وسیله یکدیگر را باز شناسید. همانا گرامی ترین شما نزد خداوند متقی ترین شماست در سوره فرقان آیه ۵۴ اشاره به روابط نسبی و سببی که خود مایه پیوند اجتماعی است میکند میفرماید:
«و هو الذی خلق من الماء بشرا فجعله نسبا وصهرا» اوست که از آب بشری آفریده و آن بشر را به صورت نسبها (رابطههای نسبی) و خویشاوندی دامادی رابطه سببی قرار داد. در سوره مبارکه زخرف آیه ۳۲ اشاره به تفاوتهای بین انسان ها و استعدادهای آنها و نیاز آنها به یکدیگر میکند و میفرماید:
«هم یقسمون رحمت ترک تحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیاه الدنیا ورفعنا بعضهم فوق بعض درجات لیتخذ بعضهم بعضا سخریا و رحمت ربک خیر مما یجمعون» آیا آنها رحمت پروردگارت را تقسیم میکنند؟ ما مایه معیشت و زندگی و ایمان آنها را در زندگی دنیا تقسیم کردیم و برخی را بر برخی از نظر امکانات و استعدادها به درجاتی برتری دادیم تا به این وسیله و به صورت متقابل برخی برخی دیگر را مسخر خود قرار دهند. همانا رحمت پروردگارت از آن چه اینها گرد میآورند بهتر است. آیات دیگری نیز خداوند در این زمینه در قرآن بیان فرموده، بنابراین از نظر قران، انسان موجودی است که ذاتا اجتماعی میباشد و برای رسیدن به سعادت باید در اجتماع قرار گیرد. در واقع انسان دارای زمینههای متفاوتی برای رشد و کمال می باشد که در نگاه اسلامی باید با تربیت متعادل بین استعدادهای خویش به هدف خلقت که رسیدن به جایگاه انسان کامل است دست پیدا کند. با تأمل در گستره هر یک از این استعدادها در مییابیم که هر کدام از زمینه ها برای رشد خود احتیاج به اهتمام و تخصصی خاص دارند که انسان را به تنهایی یارای تربیت همه آنها نیست. لذا در این حرکت رو به رشد میتوان در تعامل با جامعه و استفاده از علم و تجربه افراد مختلف، تربیت هماهنگ استعدادها را تسهیل نمود. به عنوان نمونه نیاز فرد در علوم مختلف به استاد که این خود اثبات ویژگی ذاتی انسان در نیاز به اجتماع است. - نظر اسلام و نگاه آن به جامعه
به صراحت و به وضوح از دستورات اسلام و از برایند آیات و روایات میتوان دریافت که اسلام اهتمام ویژهای به اجتماع و جامعه دارد. همان طور که گفته شد انسان برای نیل به کمال و رشد بخش قابل توجهی از استعدادهای خود، نیاز به ارتباط با افراد و ایجاد اجتماع دارد. لذا دین مبین اسلام به مسئله جامعه و سلامت آن و نوع ارتباطات در آن توجه ویژه نشان داده است. متفکر بزرگ حضرت علامه طباطبائی(ره) در کتاب تفسیر المیزان فرموده اند:
«هیچ شکی نیست در این که اسلام تنها دینی است که بنیان خود را بر اجتماع نهاده و در هیچ شأنی از شئون بشری مسئله اجتماع را مهمل نگذاشته و تو خواننده عزیز اگر بخواهی بیش از پیش نسبت به این معنا آگاه شوی میتوانی از این راه وارد شوی که نخست اعمال انسان را دسته بندی کنی و بفهمی که دامنه اعمال انسان چقدر وسیع است و اعتراف کنی که چگونه فکر آدمی از شمردن آنها عاجز است و از سوی دیگر در این معنا بیاندیشی که چگونه شریعت اسلام آنها را شمرده و به همه آنها احاطه یافته و چگونه احکام خود را به طور شگفت آوری بر آن اعمال، بسط و گسترش داده. آنگاه در این بیاندیش که چگونه همه این احکام را در قالبهای اجتماعی ریخته. آنگاه خواهی دید که اسلام روح اجتماع را به نهایت درجه امکان در کالبد احکامش دمیده است.»
در مقایسه اسلام با ادیان و مکاتب دیگر و تقدم آن در اهتمام به جامعه نیز ایشان فرموده اند: «امتهای قدیم چه متمدن و چه غیر متمدن به حکم اضطرار، جامعه تشکیل داده بودند و به اهمیت اجتماع آن طوری که لازم بوده پی برده بودند. البته در نوشتارهایی که از حکمای خود به ارث برده اند از قبیل نوشتههای سقراط، افلاطون و ارسطو… بحثهای اجتماعی یافت میشود ولیکن درحد تئوری بوده و هرگز به مرحله عمل ترسیده بودند پس درست است که بگوئیم اولین ندایی که از بشر برخاست و برای اولین بار به طور جدی بشر را دعوت نمود تا به امر اجتماع اهتمام ویژه بورزد و آن را به عنوان موضوع مستقل و قابل بحث به حساب آورد تدایی بود که اسلام و پیامبر (ص) آن را سر دادند و مردم را دعوت کردند به این که آیاتی را که از ناحیه پروردگار به منظور سعادت زندگی اجتماعی و پاکی آن نازل شده بود را پیروی کنند» حال به آیاتی چند در این زمینه که خداوند در قرآن اهتمام ویژه خویش را به امر اجتماع بیان میدارد میپردازیم و آنها را بازگو مینمائیم.
سوره آل عمران آیه ۱۰۳
و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده شوید…
سوره ال عمران آیه ۱۰۵
و مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند…
سوره انعام ۱۵۹
کسانی که آیین خود را پراکنده ساختند و به دستههای گوناگون تقسیم شدند تو هیچ گونه رابطهای با آنان نداریم و آیات فراوان دیگر که در این زمینه نازل شده اند. - علت اهتمام اسلام به جامعهگرایی
در این جا این سوال پیش میآید که علت اهتمام اسلام به جامعهگرایی چیست؟ این نکته، بسیار مهم است که رابطه بین افراد و ایجاد یک پدیدهای به نام جامعه، مناسباتی را به وجود میآورد که از آن میتوان به عنوان «آثار اجتماع» نام برد. این آثار با آثار فردی متفاوت است و قدرت بسیار ویژهای را به وجود میآورد. داستان معروف پیرمرد و پسران در این زمینه خواندنی است. او پسران خود را جمع میکند و به دست هر یک، یک شاخه از درخت می دهد و به آنها میگوید که آن شاخه را بشکنند. هر یک شاخه خویش را به راحتی خرد میکند. سپس پیرمرد به هریک چند شاخه میدهد و دوباره امر به شکستن آن شاخه ها میکند. این بار پسران از پس شکستن شاخه ها بر نمی آیند و او از این راه یکی از فایدههای اتحاد را به آنها میفهماند این تنها یکی از آثار اتحاد اجتماعی میباشد. علامه در جایی دیگر به این آثار اشاره میکند و میفرماید:
«این معنا در سرایای عالم صنع به چشم میخورد که نخست، اجزای ابتدایی خلق میکند که آن اجزا هر یک برای خود آثار و خواص خود را دارد و سپس چند جزء از آن جزء را با هم ترکیب نموده و با هم تفاوتها و جوانی هایی که در آنهاست هماهنگ و هم آغوششان میسازد و از آن هم آغوش شده فوائدی نو اضافه بر فوائدی که در تک تک اجزا بود به دست میآورد. مثلا انسان که یکی از موجودات عالم است اجرایی و اجزاش ابعاضی دارد و اعضایش قوایی دارد که برای هر یک از انها فوائدی مادی و روحی جداگانه است که اگر همه دست به دست هم دهند قوی و عظیم میشوند همان طور که تک تک آنها وزن کمتری و روی هم رفته وزن بیشتری دارند. آثار و فوائد تک تک و مجموعشان نیز همین اختلاف را دارد. وقتی دست به دست هم میدهند در سایر فوائد قوی تر میشوند و اگر هماهنگی نداشته باشند هر یک تنها کار خودش را میکند. گوش میشنود، چشم میبیند، ذائقه میچشد و ولی روی هم آنها از هر وحدتی که در ترکیب پیدا میکنند تحت فرمان و سیطره یک حاکم در میآیند و قدرت بسیاری بیشتر پدید میآید» - ضرورت تشکیل بزرگترین تشکل اسلامی یا حکومت اسلامی
نکات ژرفی که علامه در این عبارات مطرح میکند، – دلیل اهتمام اسلام بر جامعه و جامعهگرایی را به خوبی مشخص مینماید. با تمام این نکات یاد شده در مورد جامعه و لزوم جامعهگرایی و نکته آخری که در عبارات علامه، تحت عنوان هماهنگی و فرمان پذیری از یک مرکز جهت پیشبرد اهداف مطرح میشود، لزوم شکل گیری بزرگترین تشکل اسلامی یا ابر تشکل اسلامی که همان حکومت اسلامی میباشد به خوبی مشخص میگردد. میدر این جا باید به تعریفی از تشکل اسلامی دست یابیم نخست تعریفی عام از تشکل نموده و با ویژگیهایی که در آیات و روایات در مورد تشکل اسلامی آمده به یک تعریف خاص میرسیم. تعریف عام از تشکل تشکیلات عبارت است از نظام اجتماعی خاصی که براساس آن عدهای از افراد هم عقیده به منظور رسیدن به یک سلسله هدفهای نسبتا مشخص با یکدیگر همکاری میکنند. بدین ترتیب که تصمیماتی را اتخاذ میکنند یا به مرحله اجرا و عمل در میآورند. این تعریف در مورد هر گونه تشکلی با هر عقیدهای قابل تعمیم است؛ اما باید به تعریفی خاص در مورد تشکل اسلامی رسید. در آیات و روایات زیادی به امور ذیل اشاره گردیده:
الف: لزوم التزام به عقاید درست و حق مدارانه و پرهیز از عقاید نادرست.
ب: لزوم التزام به نظم و پرهیز از بی نظمی
ج: لزوم التزام به برنامه و پرهیز از بی برنامگی
د: لزوم التزام به ولایت در ابعاد ومراحل گوناگون
هـ: لزوم التزام به قانون و پرهیز از بی قانونی
تمام این موارد با اضافه شدن به اصل جامعهگرایی، پدیدهای را به وجود میآورند به نام تشکل اسلامی. در واقع مبانی فکری صحیح و عقاید درست بودن وجود اجتماع گرایی با برنامه و نظم و ولایت پذیری و قانون گرایی و در یک کلام سازماندهی درست از اثربخشی لازم برخوردار نمی باشد.
و پس یک تشکل اسلامی عبارت است از: اجتماعی که با عقاید حق مدارانه با تکیه بر ایمان، نظم، برنامه ولایت و قانون مداری برای رسیدن به کمال و یا هدفی در مسیر کمال، تصمیماتی را اتخاذ و یا به مرحله اجرا در میآورد.
با این تعریف و با توجه به نکات ذکر شده در باب اهتمام اسلام به اجتماع، پر واضح است که اسلام نسبت به ضرورت ایجاد بزرگترین تشکل اسلامی یعنی حکومت اسلامی، جهت رسیدن افراد به اهداف عالی انسانی تأکید فراوان دارد. در این زمینه حضرت آیت الله جوادی آملی در کتاب ولایت فقیه چنین فرموده اند:
«اسلام را نباید در برابر مکاتب فکری محض قرار داد؛ زیرا مکتبهای فکری صرف، تنها در حریم فکر و اندیشه برنامه دارند و بس، اگر بخشی از اسلام مربوط به معارف و اعتقادات و جهان بینی است و بخش دیگری از آن مربوط به امور اخلاقی و تهذیب نفس میباشد در کنار این دو بخش سومی هم وجود دارد که به شرح وظایف و دستورات عملی پرداخته است. اگر اسلام نظارت و ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر و جهاد و دفاع دارد، اگر حدود و مقررات و قوانین اجتماعی و جامع دارد این نشان می دهد که اسلام یک تشکیلات همه جانبه و یک حکومت است». - ضرورت ایجاد ریز تشکلهای اسلامی – اجتماعی در درون حکومت
در یک نگاه کلان، تشکل یا حکومت اسلامی یک سیستم اجتماعی بسیار بزرگ متشکل از اجزای فراوان جهت رسیدن به اهداف بلند معنوی و الهی و البته تا حدودی مادی میباشد. حال با در نظر گرفتن این مطب به خودی خود ضرورت وجود اجزای کوچکتر و یا به عبارتی بهتر ریز تشکلهای کوچکتر با اهدافی خاص تر و محدودتر در درون این سیستم بزرگ یعنی حکومت اسلامی نمایان میشود. به عنوان نمونه خودرویی را در نظر بگیرید که هدفش رسیدن از یک مبدا به مقصدی خاص است این خودرو در نگاه اول یک کل به هم پیوسته است، اما با نگاهی دقیق تر متشکل شده از اجزای گوناگون است که هر کدام وظیفه خاصی را بر عهده دارند؛ اما همه این وظایف و مسئولیت ها در نهایت منجر به حرکت خودرو در یک جهت خاص میشود. در نظر بگیرید که مثلا سیستم برق خودرو از کار بیفتد. بدیهی است که این نقص در کل حرکت خودرو تأثیر میگذارد تشکلهای کوچکتر در درون ساختار حکومت اسلامی مانند همین اجزای درون خودرو میباشند که هر یک باید وظیفهای خاص را در جهت هدف اصلی حرکت حکومت اسلامی به انجام برسانند. تشکلهای آموزشی و پرورشی، تشکلهای فرهنگی، تشکلهای علمی و تشکلهای رفاهی و تشکلهای ورزشی، تشکلهای صنعتی و … البته لزوم هماهنگی بین این ریز تشکلها یک امر واجب میباشد که خود بحثی جدا و با دقت کافی را میطلبد. - جمع بندی در چهار گام:
گام اول: در ابتدای این بحث به تعریف جامعه و رابطه فرد با جامعه پرداخته شد و ثابت گردید که انسان موجودی است ذاتا اجتماعی و برای رسیدن به کمال، محتاج ارتباط با جامعه میباشد.
گام دوم: در این مرحله به اهتمام اسلام نسبت به جامعه و جامعهگرایی پرداخته شد و این نتیجه به دست آمد که جامعه، دارای آثار و قدرت هایی میباشد که در فرد نیست و این آثار در رسیدن افراد به اهداف متعالی الهی، بسیار مهم و تعیین کننده میباشند.
گام سوم: در این مرحله به چگونگی نگاه اسلام نسبت به سازماندهی جامعه پرداخته شد و حاصل بحث این شد که بهترین شکل سازماندهی جامعه، سازماندهی تشکیلاتی و یا به عبارت بهتر ایجاد ابر تشکیلات اسلامی یا حکومت اسلامی میباشد. البته با فاکتورهای خاص تشکیلاتی که تا حدودی به آن پرداخته شد.
گام چهارم: در آخر ثابت گردید که برای نیل به اهداف حکومت اسلامی، بهترین راه، ایجاد ریز تشکلهای درون سیستمی میباشد.
گر چه در این مقاله فرصت و مجال واکاوی ضرورت ایجاد تشکلهای فرهنگی و تفاوتهای تشکلهای اسلامی و اومانیستی به دست نیامد؛ اما امید آن است که خوانندگان عزیز به این مقدار بسنده نکرده و در این مبحث مهم به مطالعه، بحث و تفکر بیشتر بپردازند و در این راستا عمل به تئوری ها را پیشه راه خود گردانند.