پلهای ارتباطی ملت و حاکمیت
مقاله وارده
پیرامون تشکلهای غیر دولتی
اشاره:
وجود فاصله و شکاف عمیق بین نگرش و باورهای نسل گذشته و نسل جوان در بسیاری از کشورها، دسترسی فعال و سازنده جوانان را به سطوح مدیریت جامعه با دشواری مواجه میسازد. برای جبران این نقصان، طی نیم قرن گذشته سازمانها و مؤسسات مختلفی با هدف جلب مشارکت جوانان در امور اجتماعی، صنفی و سیاسی به وجود آمد تا فاصله و شکاف موجود در سطوح مدیریت بین نسل گذشته و نسل جوان را پر کند.
نگاهی به پیشینه و چگونگی شکلگیری تشکلهای غیر دولتی
فعالیتها و مناسبات بین افراد در جوامع، متناسب با فرهنگ آن جامعه شکل میگیرد، فرهنگ کار گروهی و فعالیتهای جمعی، یکی از مواردی است که میتواند تضمین کننده رفتارهای اجتماعی باشد. در بسیاری از جوامع، فرهنگ حاکم بر آن جامعه، افراد را از فعالیتهای جمعی باز میدارد و این گروه معمولاً قائل به محیطهای فردی و کار شخصی میباشند. در ایران نیز هنوز کار جمعی و گروهی جایگاه خود را به درستی نیافته است.
بستر سازی و ایجاد نهادهای مدنی و تشکلهای غیردولتی (N.G.Os)، در جوامع مدرن و دموکراتیک به منظور تبیین مبانی جامعه مدنی بسیار حائز اهمیت شمرده میشود.
نگاهی تاریخی به گذشته نشان میدهد که تشکلهای غیر دولتی در قالب گروههای خیرخواهانه و داوطلبانه مردمی سالهاست که در حیات اجتماعی ایران حضور داشتهاند. قدیمیترین این گروهها، تشکلهای مذهبی و مهمترین آنها تشکلهایی هستند که در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی شکل گرفتهاند و تأثیرات مهمی را در مناسبات سیاسی و اجتماعی ایران بر جای گذاشتهاند.
با توجه به استقبال عمومی از قالبهای امروزین مشارکت اجتماعی، تنوع اهداف و موضوعات فعالیت تشکلهای غیر دولتی دیگر مانند مؤسسات خیریه سنتی تنها در حیطه موضوعات محدودی از قبیل رسیدگی به محرومان و نیازمندان، امور درمانی و قرضالحسنه و… خلاصه نمیگردد و به مواردی از قبیل دین، آموزش، بهداشت، محیط زیست، اشتغال، توسعه، فرهنگ، هنر، جوانان، کودکان، زنان، سالمندان، موضوعات تخصصی و علمی اشاعه یافته است.
طبق آخرین آمار، چیزی حدود ۲۲۰۰ تشکل غیردولتی در ایران فعالیت میکنند که در حوزههای مختلف به کار مشغولند.
چرایی و دلایل وجود تشکلهای غیر دولتی
جلوههای تحول یافته زندگی در جامعه امروزی، افزایش نقش مردم را در امور مربوط به خود اجتنابناپذیر ساخته است، از این رو الگوی تحقق مشارکت اجتماعی را در قالب تشکلهای غیردولتی با ویژگیهای مبتنی بر مدیریت مشارکتی و اصول مبتنی بر آزادی اندیشه و عمل جمعی پدید آورده است.
وجود فاصله و شکاف عمیق بین نگرش و باورهای نسل گذشته و نسل جوان در بسیاری از کشورها، دسترسی فعال و سازنده جوانان را به سطوح مدیریت جامعه با دشواری مواجه میسازد و آنان را به عناصری منفی، مخرب و معاند با ارزشها و هنجارهای جامعه مبدل مینماید. برای جبران این نقصان، طی نیم قرن گذشته سازمانها و مؤسسات مختلفی با هدف جلب مشارکت جوانان در امور اجتماعی، صنفی و سیاسی به وجود آمد تا فاصله و شکاف موجود در سطوح مدیریت بین نسل گذشته و نسل جوان را پر کند و شعاع حضور جوانان را بر صحنههای زنده اجتماعی و سیاسی جامعه بتاباند.
تشکلهای غیر دولتی به عنوان راهکارهایی نو برای مشارکت بخشی مردم در تعیین سرنوشت خویش از آن جهت در دنیای امروز اهمیت یافتهاند که میتوانند به عنوان حلقه واسطه بین حکومتها و مردم، عهدهدار انتقال خواستههای مردم به نظام حکومتی گردند.
قسمت دوم
توجه به امتیازات و صلاحیتهایی که جامعه برای تشکلهای غیر دولتی قائل میشود، کارکرد اجتماعی تشکلها را بیش از پیش محسوس میگرداند؛ چنان که امروزه، بسیاری از امور حل ناشدنی دستگاههای دولتی از طریق این سازمانها با سهولت تحقق مییابد. از این رو، نقش دولتها در ساماندهی و جهت بخشی به تشکلهای غیر دولتی حائز اهمیت جدی است.
در بخش نخست این مقاله، در نگاهی گذرا به پیشینه ایجاد تشکلهای غیر دولتی و چرایی و دلایل به وجود آمدن آنها، پرداخته شد. در این بخش به ویژگیهای تشکلهای غیر دولتی؛ نقاط قوت و ضعف آنها و همچنین نقش و آثار آنها در جامعه اشاره خواهد شد.
ویژگیها و شاخصهای تشکلهای غیر دولتی
تشکلهای غیر دولتی برای فعالیت خود نیازمند فاکتورهایی هستند که این فاکتورها و ویژگیها در صورتی که به طور کامل رعایت شوند، در واقع تضمین کننده موفقیت و پایداری تشکلهای غیر دولتی نیز میباشند.
۱ ـ خود جوشی و نیاز طبیعی
تشکلهای غیر دولتی بنا به نیاز طبیعی ناشی از شرایط فکری و محیطی، انگیزشها، خصوصیات و آرمانهای مشترک افراد و جامعه به صورت خودجوش به وجود میآیند.
۲ ـ تعهد و هدف مشترک
افراد مؤسس تشکلهای غیر دولتی، دارای هدف مشترک هستند و سایر افرادی که بعداً به عضویت این تشکلها در میآیند، براساس هدف تعیین شده، فعالیت مینمایند و نسبت به آنها متعهد میباشند. لذا پایداری سازمان غیر دولتی مبتنی بر استواری اهداف و استمرار آن خواهد بود.
۳ ـ قانونمندی
تشکلهای غیر دولتی دارای ضوابط، روابط و سازمان کار مشخص و تعریف شده میباشند. این قوانین الزاماً منطبق بر شرایط و مقتضیات هر سازمان غیر دولتی است و میتواند دامنه متنوعی داشته باشد؛ اما این قوانین به هر شکل و از هر نوع که باشد، اساساً مورد توافق جمعی قرار گرفته و افراد، خود را ملزم به رعایت آنها میدانند.
۴ ـ برنامه و فعالیت مشخص
هر تشکل غیر دولتی در راستای دستیابی به اهداف خود، دارای برنامه و موضوع فعالیت در یک بخش یا رشته مشخص میباشد که ممکن است در طول زمان یا به دلیل ایجاد تحولات تازه، اصلاح، تبدیل، تغییر و یا تحول پیدا کند. اما این تغییرات مسیر مشخص دارد و به مفهوم آشفتگی، بیبرنامه بودن و نامشخص بودن موضوع نخواهد بود.
۵ ـ جلب مشارکت و عضویت
تشکل غیر دولتی به دلیل دارا بودن ماهیت مردمی همواره در پی جلب مشارکت اعضای جدید برای دستیابی به قدرت عمل بیشتر و گسترش دامنه فعالیت و اثربخشی در موضوع فعالیت خود میباشد. بنابراین عضو گیری و پذیرش عضو جدید، لازمه ایجاد و ادامه فعالیت سازمانهای غیردولتی است و هر عضو در سازمان دارای جایگاه، نقش و وظیفه مشخص میباشد.
۶ ـ هویت و شخصیت مستقل
تشکلهای غیر دولتی دارای شخصیت حقوقی و هویت مردمی میباشند و مدیریت آنها (تصمیمگیری، برنامهریزی، سازمان کار و ارزیابی) مستقل از دولت و دستگاههای اجرایی است ـ گر چه تشکلهای غیر دولتی و مجموعه دولت دارای ارتباط و تأثیرات متقابل میباشند.
۷ ـ مشارکت و مسئولیتپذیری
هدف تشکلهای غیر دولتی، سودجویانه نیست. این سازمانها دارای اهداف فرهنگی و اجتماعی میباشند که با مشارکت و مسئولیتپذیری اعضا تکوین مییابد و هر عضو خود را در اهداف و برنامههای آن سهیم و مسئول میداند.
تأثیرات حضور و فعالیت تشکلهای غیر دولتی در امور فرهنگی و اجتماعی
«اقتدار سازمانهای مردمی» که از حس احترام و مقبولیت اجتماعی نشأت میگیرد، معمولاً «حقوق» و «اختیاراتی» را در پی خواهد آورد. همین حقوق ویژه، پشتوانهای خواهد شد که تشکل بتواند با شجاعت و صراحت به صحنه آمده و انتظارات و خواستههای گروهی خود را مطرح سازد. جامعه نیز با استقبال از این حضور حقجویانه، فرصتهای لازم را برای فعالیت تشکل در عرصههای اجتماعی فراهم میآورد. در این میان، دستاندرکاران و مسئولان نیز ناچار به تبعیت از افکار عمومی خواهند بود و دیگر نمیتوانند نسبت به خواستههای مردم مدارانه و حق طلبانه گروههای مردمی بیتفاوت باشند.
پس از اعطای امتیازات فوق، تشکل در صدد بهرهگیری بیشتر از فرصتهای به دست آمده میباشد و بیش از پیش در عرصههای حاضر میگردد. فعالیت محسوس و جدی تشکل قضاوت افکار عمومی را به سوی اعطای «اعتبار، شایستگی و صلاحیت» رهنمون میسازد و این جایگاه ویژه، رفته رفته تشکلها را به عنوان عناصری اثربخش در جامعه مطرح میسازد.
توجه به امتیازات و صلاحیتهایی که جامعه برای تشکلهای غیر دولتی قائل میشود، کارکرد اجتماعی تشکلها را بیش از پیش محسوس میگرداند؛ چنان که امروزه، بسیاری از امور حل ناشدنی دستگاههای دولتی از طریق این سازمانها با سهولت تحقق مییابد. از این رو، نقش دولتها در ساماندهی و جهت بخشی به تشکلهای غیر دولتی، حائز اهمیتی جدی است.
نقاط قوت و ضعف تشکلهای غیر دولتی
تجارت جهانی نشان میدهد که ماهیت و کیفیت سازمانهای غیردولتی به میزان زیادی با هم تفاوت دارد. علیرغم این تنوع، برخی از نقاط قوت و ضعف مشترک شناسایی شدهاند که طبق تحقیق بانک جهانی نقاط قوت سازمان غیر دولتی شامل موارد زیر میباشد:
ـ پیوندهای قوی توده مردم؛
ـ تخصص میدانی توسعه؛
ـ رویکرد جهتدار در روند توسعه؛
ـ روششناسی و ابزار مشارکتی؛
ـ مسئولیت دراز مدت و تأکید بر پایداری؛
عمومیترین نقاط ضعف شناخته شده در این بخش هم عبارتند از:
ـ کارشناسی مالی و مدیریتی محدود؛
ـ ظرفیت مؤسسهای محدود؛
ـ سطح پایین پایداری؛
ـ جدایی یا فقدان ارتباطات و یا هماهنگی میان سازمانی؛
ـ مداخلات جزیی
ـ عدم شناخت بافتهای گستردهتر اجتماعی یا اقتصادی
به طور خلاصه، جنبههای مثبت فعالیت سازمانهای غیر دولتی که آنها را جذاب میسازند، عبارتند از: مشارکت مردم، داشتن پیوندهایی با اجتماعات محلی و فهم مشکلات و نیازهای آنها.
از منظر جنبههای منفی، عواملی که از فعالیت سازمانهای غیردولتی در سطح محلی جلوگیری میکنند، عبارتند از: محدودیت در زمینه مدیریت، منابع مالی و فرصتهای افزایش سرمایه.
¡ قسمت سوم
نهاد خانواده به لحاظ وجود روابط مستحکم عاطفی بین افراد در اکثر موارد خصوصاً در مواقعی که ریسک حضور در صحنههای سیاسی و اجتماعی زیاد باشد از فعالیت جوانان در این زمینه ممانعت به عمل میآورد. البته این نوع عکسالعمل خانواده در طول زمان به صورت پیوسته وجود داشته است لکن در برخی از موارد نظیر انقلابها، تحت تأثیر حوزه قوی جاذبه آرمانهای آنها و یا جذابیت احزاب و گروههای سیاسی از شدت آن کاسته شده است.
در این بخش از سلسله مقالاتی که پیرامون تشکلهای غیر دولتی ارائه میشود به بررسی آفاتی خواهیم پرداخت که فعالیت تشکلهای غیردولتی را به مخاطره میاندازد و باعث میشود زمینههای حضور و فعالیت آنها در جامعه، کمرنگ شود و رسیدن به هدف نهایی، کاری بس دشوار شود. تشکلهایی که نمیتوانند مانع بروز این مشکلات در روند کاری خود شوند و یا آنها را به حداقل برسانند، با خطر از هم پاشیدگی روبرو هستند. در نگاهی گذرا برخی از این مسائل را مرور میکنیم:
۱ ـ رشد فردگرایی
فردگرایی در همه ابعاد خود با روحیه مشارکت اجتماعی افراد در تضاد قرار میگیرد و تنها هنگامی بروز و ظهور مییابد که به منافع فردی لطمه محسوسی وارد شود. نفس کار تشکلهای غیردولتی بر مبنای کار جمعی است و تکروی و فردگرایی میتواند بزرگترین تهدید برای فعالیتی باشد که بر مبنای کار گروهی برنامهریزی شده است.
۲ ـ احساس بیفایده بودن فعالیت اجتماعی
چنانچه غایت مشخص و نتیجه روشنی بر فعالیت اجتماعی مترتب نشود احساس یأس و انفعالی را در فرد ایجاد میکند که انگیزه حرکتهای بعدی را از او سلب مینماید. این نکته یکی از اساسیترین موانع بر سر راه حرکت و فعالیت اجتماعی میباشد امتناع برخی از نظامهای حاکم نسبت به تأمین خواستههای حرکتهای اجتماعی نیز از جمله موارد تشدید کننده مطلب فوق است.
۳ ـ رشد منفعتگرایی شخصی
اصولاً حرکت و فعالیت اجتماعی و سیاسی در بطن خود بر اموری نظیر توجه به سرنوشت سایر افراد جامعه تکیه دارد و در نتیجه منافع شخصی در افق منافع اجتماعی کمرنگ میشود، لذا در صورت تأکید بر منفعت شخصی عناصر اصلی در حرکت اجتماعی دچار لطمه میشود. لازم به ذکر است که رشد فرهنگ پیگیری صرفاً منافع فردی تا حدود زیادی بر انگیزههای افراد در جامعه تأثیر گذاشته و ارزشهای اخلاقی صرفاً با محک منافع مادی سنجیده میشوند، لذا پدیدههایی نظیر کمک به تهیدستان یا احساس همدردی با اقشار ضعیف جامعه و سایر انگیزههایی که به عنوان عناصر اصلی در یک حرکت اجتماعی قلمداد میشوند به صورتی مداوم تضعیف میگردد.
۴ ـ اطلاعات ناکافی تاریخی و انقطاع فرهنگی
یکی از مهمترین عواملی که بروز و ظهور آن در برخورد منفعل نسل جوان در مقابل حوادث سیاسی و اجتماعی منعکس میشود، اطلاعات اندک و ناکافی ایشان از پیشینه تاریخی کشور و جهان میباشد این مطلب باعث میشود که حوادث به صورت رویدادهایی منفصل از گذشته در ذهن ایشان مورد بررسی قرار گیرد و چنانچه مطلب فوق را در کنار این نکته مورد نظر قرار دهیم که بنا به دلایل گوناگون نسل اول انقلاب تجارب و تحلیلهای خود را به نسل جدید منتقل نساخته است در نتیجه در خواهیم یافت که حوادث جاری در کشور نمیتواند جرقهای را در ذهن جوانان را در ذهن جوانان جهت مبادرت ورزیدن به هر گونه پاسخی چه در قالب فردی و چه در قالب یک حرکت اجتماعی روشن نماید، و در نتیجه عمدهترین عکسالعمل ایشان برخورد منفعل با رویدادها میباشد.
۵ ـ نبودن ساختار فیزیکی مناسب جهت ارتباط و مشارکت
تغییر سیستمهای ارتباطی به صورت مداوم در سطح جهان و کشور و ایجاد فاصلههای فیزیکی در بین افراد ضرورت هر چه بیشتر ایجاد و بنا نهادن میدانهایی را تأکید مینماید که در سایه آن ارتباط و برخورد جوانان میسر گردد و آگاهی ایشان از مسائل در آن میدانها افزایش یافته و زمینه مشارکت محقق گردد. در صورت عدم وجود چنین میدانهایی امکان برخورد اجتماعی و مشارکت افراد به مراتب کاهش مییابد در این زمینه شایسته است به ناکافی بودن میدانهای لازم جهت مشارکت جوانان در سطح کشور اشاره شود.
۶ ـ ایجاد موانع توسط نهاد خانواده
نهاد خانواده به لحاظ وجود روابط مستحکم عاطفی بین افراد در اکثر موارد خصوصاً در مواقعی که ریسک حضور در صحنههای سیاسی و اجتماعی زیاد باشد از فعالیت جوانان در این زمینه ممانعت به عمل میآورد. البته این نوع عکسالعمل خانواده در طول زمان به صورت پیوسته وجود داشته است لکن در برخی از موارد نظیر انقلابها و تحت تأثیر حوزه قوی جاذبه آرمانهای آنها و یا جذابیت احزاب و گروههای سیاسی از شدت آن کاسته شده است.
۷ ـ ایجاد شبهات تئوریک در بحث موفقیت حرکتهای سیاسی و اجتماعی
دامن زدن به بحثهایی نظیر عدم امکان پیروزی یک انقلاب یا یک حرکت رادیکال در سطح جهان که عمدتاً از جانب برخی نظریهپردازان در جهان مطرح میشود بسیاری از افراد را در مبادرت نمودن به حرکتهای اجتماعی و مشارکت نمودن ایشان در تعیین سرنوشت خود دچار تردید و دودلی مینماید، در این زمینه، القائات شبه روشنفکرانی که معمولاً ثمربخشی حرکتهای سیاسی را زیر سوال میبرند نیز روحیه انفعال را به نحوی مؤثر گسترش میدهد و عدم تحرک افراد در این زمینه را به تئوریها و افکار خاص مستند میسازد.
۸ ـ شفاف نبودن حریم مسائل قابل نقد و بررسی
یکی از مشکلاتی که بر سر راه مشارکت اجتماعی وجود دارد مشخص نشدن مرز میان حوزه دفاع از قلمرو عملکرد فردی متصدیان اجرایی کشور و حوزه دفاع از مسائل اساسی نظام و انقلاب میباشد. به نحوی که بررسی نقاط قوت و ضعف عملکرد یک فرد به منزله برخورد با حوزه مسائل اساسی نظام تلقی شود، این مسئله ضمن آن که باعث عدم آشکار شدن نقاط ضعف سیستم اجرایی کشور شده و در نتیجه حل آنها را به تعویق میاندازد؛ باعث دشوار شدن راه مشارکت افراد در امور جاری کشور میشود. به نظر میرسد چنان که تبیین صحیحی از مسئله فوق صورت پذیرد امکان بیشتری جهت مشارکت فراهم میگردد.