وعده خدا نزدیک است!
تشکیلات حزبالله لبنان (از 1960 تا 2006)
اشاره:
حزبالله لبنان میتواند به عنوان مصداقی تکامل یافته از یک تشکل اسلامی و حقطلب، الگوی دیگر تشکلهای سیاسی و مذهبی قرار گیرد.
جریان مقاومت در لبنان، سالها پیش از شکلگیری گروه حزبالله، موجودیت یافته بود. شاید بتوان گفت استفاده از تجربه دیگر گروههای جهادی جبهه مقاومت، در راهاندازی و اداره هر چه بهتر نیروی مقاومت حزبالله تأثیر بسزایی در موفقیتهای محیرالعقول این گروه شیعی داشته است.
جنگ سی و سه روزه، اوج اقتدار این تشکل غیر دولتی را به منصه ظهور گذاشت. حزبالله مصداقی شد از کلام نورانی «کم من فِئهٍٍ قَلِیلَهٍٍ غَلَبَت فِئهً کَثِیرَهً بِإذنِ اللهِ.»
تشکلهای عدالتطلب و ظلم ستیز سراسر دنیا با الهام از مقاومت حزبالله میتوانند پرچم جبهه جهانی حقطلبی را در اقصی نقاط عالم به اهتزاز در آورند؛ آن گونه که وعده الهی بر تحقق آرمان مستضعفین معطوف گشته است: «فَإِنَّ حِزبُ اللهِ هُمُ الغالِبُون»
سرآغاز:
دهه هشتاد میلادی را باید دوران اوجگیری “اسلامگرایی” در جهان اسلام نامید. در این دهه، گروههای معتقد به اسلام سیاسی، اقدامات زیادی را به منظور براندازی حکومتهای موجود در کشورشان و برپایی حکومت اسلامی به انجام رساندند. بسیاری از کشورهای اسلامی شاهد ظهور چنین گروههایی بودهاند. گروهها و تشکلهایی همچون اخوانالمسلمین در مصر و اردن و سوریه، التکفیر و الهجره در مصر، راشد الغنوشی در تونس، جبهه نجات اسلامی در الجزایر، جنبش حسن ترابی در سودان، الحجیمان در عربستان سعودی و همچنین گروههای اسلامگرای افغانستان، احزاب اسلامگرای پاکستان و … نمونههایی از آنها هستند.
شرایط پیدایش حزب
با شروع فعالیتهای بعضی روحانیون بازگشته از حوزه علمیه نجف اشرف به لبنان، نقطههای آغازین حرکت فعال علمای دینی در دهه ۱۹۶۰ شکل گرفت. برگزاری جلسات درس و سخنرانی، گفت و شنودهای فرهنگی، پرسشها و… توجه مردم را به برداشت و درک تازهای از نقش اسلام در زندگی بر انگیخت. در آغاز راه، این فعالیتها گسترده نبود و شیوه امامت جماعت در مساجد و ارائه دروس دینی را در روستاها و محیط پیرامون آنها برگزیده بود. به تدریج برگزاری فعالیتهای فرهنگی در سراسر خاک لبنان و البته در دایرهای محدود مد نظر قرار گرفت. گروهی از جوانان در چارچوب ضرورت توجه جدی به شناخت اسلام، به این علمای دینی روی آوردند و عامه مردم نیز به آنان پیوستند. حضور جوانان دانشگاهی و زنان نیز اندک بود. این مرحله نشانگر حیات جنینی جریان اسلام گرا و بر داشتن گامهای نخستین در تحقق حرکتی محدود و جدید در لبنان بود.
با گذشت زمان، همه نگاهها به سه تن از عالمان پر تلاش که دارای بینش فکری تکامل یافته و توان فرهنگی درخور توجه بودند و شیوههای خاصی در عرصه تحرکات اسلامی داشتند، معطوف شد. این عالمان عبارت بودند از امامموسی صدر که در قم هم تحصیل کرده بود. وی فعالیتهایی در شهر صور در چارچوب جمعیت احسان و نیکی آغاز کرد، وی شخصیتی جذاب داشت که قادر به جلب افکار عمومی بود و منطق استوارش او را از دیگران متمایز میساخت. زود هنگام به حرکت سیاسی و اجتماعی اهتمام ورزید و تماسهای زیادی بر قرار کرد که این اقدامات در سال ۱۹۶۷ به ایجاد مجلس اعلای شیعیان، به عنوان نهادی دینی رسمی انجامید، پس از آن، وی جنبش محرومان را به صورت جنبشی سیاسی و اجتماعی بنیان نهاد. و گردانهای مقاومت لبنان یا امل را به عنوان بازوی نظامی جنبش، با هدف مقاومت علیه اشغالگری اسرائیل تأسیس کرد.
آیت الله شیخ محمد مهدی شمس الدین نیز از جمله شخصیتهای مذهبی بود که با شروع فعالیت خود در منطقه شرقی و در حومه جنوبی بیروت، ریاست جمعیت خیریه فرهنگی را بر عهده گرفت و پس از آن، به عنوان نایب رئیس مجلس اسلامی اعلای شیعیان انتخاب شد. دیدگاه شمس الدین در دعوت به نبرد با اسرائیل و آزاد سازی سرزمینهای اشغال شده، بسیار روشن و صریح بود.
از شخصیتهای مذهبی دیگر که در برپایی و ایجاد زمینههای تشکیل حزب الله لبنان نقش مؤثر و مثبتی داشت، آیت الله سید محمد حسین فضل الله بود که فعالیتش را در نبعه در منطقه شرقی بیروت آغاز و جمعیت خانواده برادری را تأسیس کرد. فعالیتهای سیاسی وی پس از تجاوز اسرائیل به خاک لبنان در اظهارات و خطبه هایش تجلی یافت و مورد توجه جدی قرار گرفت.
در نخستین سالهای تأسیس حزب الله، نام آیت الله سید محمد حسین فضل الله ارتباطی عمیق با نام حزب یافت. در هنگام تأسیس حزب، کسانی که از گروههای اسلامی مختلف به آن ملحق شدند، علامه فضل الله را الگویی میشمردند که تجلی بخش باورهای آنان است و او را دارای دیدگاه اسلامی آگاهانه و پویا، به ویژه در جانبداری از رهبر فقید انقلاب اسلامی ایران امام خمینی (قدس سره) میدانستند. ایشان رویکردهای حزب را که با دیدگاهش هماهنگی داشت، مورد حمایت و تأیید قرار میداد. در اوج تحولات مستمر آن روز، رسانههای بیگانه و داخلی و اغلب نیروهای سیاسی، علامه فضل الله را هدایت گر گروههای اسلامی فعال در صحنه، و رهبر معنوی حزب الله معرفی میکردند.
اسلام گرایان لبنان، میان جنبش امل، کمیتههای اسلامی، حزب دعوه و افراد مستقل تقسیم شده بودند و منابع فرهنگی آنان، از عالمان سه گانه یاد شده، یا برخی آنان و نیز عموم فعالیتهای روحانیون و علمای دینی متأثر بود. از آنجا که فعالیت سیاسی در انحصار جنبش امل بود، بعضی افراد یا از سر اعتقاد کامل به آن، با عنوان گذر از یک مرحله و انتظار مرحلهای دیگر، فعالیت در آن جنبش را برگزیدند. گروهی دیگر در کمیتههای اسلامی شرکت جستند که به صورت کمیتههای محلی جوانان ایجاد شده بودند و اتحادیه دانشجویان مسلمان لبنان که به موضوعات دانشجویی، برگزاری سخنرانیها و دورههای فرهنگی برای جوانان اقدام میکرد، همگام و همنوا با کمیتههای اسلامی فعالیت میکرد.
در چنین فضایی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) در سال ۱۹۷۹ به پیروزی رسید و همه مؤمنان به اسلام را به خود جذب کرد. کسانی که بعدها به نام کمیتههای حامی انقلاب اسلامی ایران، تظاهراتِ حمایت و تأیید راه انداخته، همیاری خود را نسبت به انقلاب ابراز داشتند و تلاش آنان به ارتباط با ارکان دولت نوپای اسلامی ایران و در رأس آن ولی فقیه و امام خمینی (ره) انجامید. عطش همگامی با انقلاب اسلامی، همه نیازهای ابتدایی و اساسی حرکت و پویایی سیاسی کشوری مانند لبنان را تحت الشعاع قرار داد، چرا که فعالیتهای اسلامی جاری، به شیوهای که پیش از انقلاب اسلامی ایران جریان داشت، دیگر پاسخگو نبود.
این در شرایطی بود که لبنان در آتش جنگ داخلی میسوخت. در خرداد سال ۱۳۶۱، ارتش اسرائیل تهاجم گستردهای را به این کشور آغاز نمود و نیمی از خاک آن را به اشغال خود درآورد. در واقع، شکست گروههای فلسطینی و احزاب چپ لبنان در مقابله با این تهاجم، به منزله شکست نظریههای “ملیگرایی عربی” و ایدئولوژیهای چپ (کمونیسم، بعث، ناصریسم و …) بود و از آنجا که هیچ تشکیلات حزبی اسلامی، برای رویارویی با متجاوزان اسرائیلی وجود نداشت، توجه به ضرورت ایجاد تشکیلات اسلامی واحد، قوت یافت تا سه هدف اصلی را محور کار خود قرار دهد:
- اسلام به عنوان شیوه کامل، فراگیر و شایسته برای زندگی بهتر و پایه فکری، عقیدتی، ایمانی و عملی که تشکیلات مورد نظر بر اساس آن ایجاد شود.
- مقاومت در برابر اشغالگری اسرائیل، به عنوان خطرجاری و آینده که به دلیل آثاری که بر لبنان و منطقه میگذارد، باید در اولویتهای رویارویی قرار گیرد و نیازمند ایجاد ساختار جهادی ـ مبارزاتی و به کارگیری همه امکانات لازم برای انجام مأموریت و وظایف آن است.
- رهبری شرعی ولی فقیه، به عنوان جانشین پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) که خطوط کلی فعالیتها را برای امت ترسیم میکند و امر و نهی او نافذ و حاکم است.
برای تحقق چنین اهدافی، نمایندگان گروههای اصلی اسلامی، مطالعه دیدگاههای مختلفی را در زمینه ارزیابی و نگرش خود نسبت به نحوه فعالیتهای اسلامی در لبنان پیگیری کردند و پس از تدوین طرح نهایی، نه نفر را نمایندگان خود برگزیدند. کمیته نه نفره متشکل از روحانیون شیعه لبنانی, شخصیت های وابسته به امل اسلامی, حزب الدعوه لبنان, کمیته های یاری انقلاب اسلامی و بعضی از شخصیت های مستقل تشکیل گردید که ماموریت ساخت یک تشکیلات سیاسی جدید بر اساس دو اصل پایبندی به ولایت فقیه و نبرد با اسرائیل پی ریزی کنند. پس از تلاش چند ماهه این کمیته, یک شورای ۵ نفره از میان آنها انتخاب گردید که ریاست تشکیلات جدید را به عهده گرفت. این شورا شیوه رهبری شورایی را در پیش گرفتند و بنا شد که هیچ فرد و شخص معینی به عنوان رئیس شورا انتخاب نگردد.
شورای مذکور در ماه مه (۱۹۸۴ م) نام حزب الله را برای خود انتخاب نمود. حزب الله تا سال (۱۹۸۵ م) فعالیت های خود را به دلائل امنیتی و سیاسی علنی نکرده و در راستای اجرایی کردن سیاست های استراتژیک خود, تشکیلاتشان را به صورت مخفی نگه داشته بودند. حزب در سال (۱۹۸۵ م) با توجه به شرائط زمان و احساس نیاز حزب به جذب نیروهای بیشتر مردمی, موجودیت خود را به صورت رسمی اعلام کردند که در پی این اعلام رسمی تحولاتی را نیز در ساختار حزب به وجود آوردند. به گونه ای که در کنگره اول که همزمان با برگزاری کنفرانس طائف بود, مقرر گردید که برای اولین بار ضمن مشخص کردن شورای رهبری دبیرکل حزب را نیز معین کنند.
دبیرکل از میان اعضای شورای ۹ نفره رهبری که عبارت بودند از “شیخ صبحی طفیلی”، “سید عباس موسوی”، “سید حسن نصرالله”، “شیخ حسین کورانی”، “شیخ نعیم قاسم”، “شیخ محمد یزبک”، “محمد رعد”، “محمد فنیش” و “محمد یاغی”, مشخص می شد. جمعیت علمای بقاع، کمیتههای اسلامی و جنبش امل اسلامی هر یک سه نماینده در این جمع داشتند. این گروه طرح نهایی خود را که به “سند۹” معروف شد و متضمن اهداف یاد شده بود، به امام خمینی (ره) تقدیم کردند که مورد موافقت ایشان قرار گرفت و در نتیجه با نظر موافق ولی فقیه، مشروعیت یافت.
پس از آن، گروههای اسلامی موافق سند یاد شده، تصمیم به انحلال ساختارهای تشکیلاتی موجود خود گرفتند و تشکل واحد و جدید را ایجاد کردند که بعدها حزب الله نام گرفت. پس از انجام مشورتهایی کادر رهبری مؤسس حزب انتخاب و گامهای نخستین برای استفاده از توانهای شخصی ـ و نه تشکیلاتی ـ افراد مختلف آغاز شد. نظامنامه و مقررات داخلی مربوط به عضویت تدوین شد و تلاش فعالانهای از طریق علمای دینی، برای بسیج مردم و فراخوان آنان به سوی آموزش نظامی و مقاومت در برابر اشغالگری رژیم اسرائیل، در چارچوب یک برنامه اسلامی مرتبط با رهبری ولی فقیه صورت گرفت.
این رویداد با همبستگی ایران اسلامی با لبنان و سوریه هم زمان شد. امام خمینی (ره) به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دستور داد که در رویارویی با اسرائیل غاصب، از راه آموزش نظامی و فراهم آوردن زمینههای لازم به حمایت حزب الله بشتابد.
تشکیلات حزب الله و فعالیتهای عمومی آن
الف. تشکل حزب الله یا امت حزب الله
بحث و بررسی درباره چارچوب عملی تحقق اهدافی که کمیته نه نفره بنیانگذاران ارائه دادند و امام خمینی (ره) آن را تأیید کرد، آغاز شد. بحثهای گستردهای در حوزههای رهبری حزب، ساختار تشکیلاتی و شکل سازماندهی که میتواند اهداف را به گونهای بهتر تحقق بخشد، صورت گرفت. این بحثها در مورد شکلی که حزب باید داشته باشد و اینکه چگونه میان مزایای تحزب و فعالیت تودهای و مردمی میتوان تلفیقی کرد، متمرکز شد. سرانجام، این گفت و گوها با انتخاب یک گزینه به پایان رسید و تشکیلات هرمی شکل به عنوان الگوی حزب قرار گرفت و ضابطهها و مقرراتی منظور شد که نکات منفی هر دو طرح را در برنداشته باشد و در نتیجه الگوی زیر حاصل شد:
- هر کس به طور کامل موافق اهداف حزب باشد، پایبندی به تصمیمات تشکیلاتی آن را بپذیرد، زمان لازم را برای انجام وظایف خود در اختیار حزب بگذارد، از عهده انجام وظایف خود برآید و مؤمن باشد، میتواند عضویت حزب را در جایگاههای مختلف و در چارچوب تشکیلات مستقیم آن بپذیرد.
- مراعات وظایف حزبی مورد نظر و در رأس آن فعالیتهای مقاومت و ایجاد تشکیلات مناسب که شرح وظایف و حدود مسئولیتها و اختیارات را برای انجام فعالانه وظایف لحاظ و هماهنگی بین واحدهای حزب را تسهیل میکند.
- ایجاد بسیج عمومی برای علاقمندان خواهان پیوستن به حزب.
- ایجاد جمعیتهای زنان با انجام فعالیتهای متنوع فرهنگی، اجتماعی و سیاسی.
- ایجاد مؤسسات و جمعیت پیشاهنگان امام مهدی (عج).
- مشارکت در بر پایی تجمعات و هیأتهای مختلف.
- همکاری با عالمان، جمعیتها و مؤسساتی که از لحاظ تأسیس و آیین نامههای داخلی، اگر چه دارای استقلال خاص خود هستند؛ اما در چارچوبهای کلی با اهداف حزب الله هماهنگی دارند.
- تلقی همه شرکت کنندگان و حاضران در فعالیتها و مسایل مورد توجه حزب الله و نیز تأکید کنندگان اندیشههای آن، به عنوان هواداران حزب الله.
این شیوه تشکیلاتی موجب جذب اقشار مختلف معتقدان به اهداف حزب شد و به لحاظ تفاوتهای غیر مضر در ویژگیهای خاص هر قشر، از غلتیدن در آفت ایجاد تشکیلاتِ بسته و منع دیگران از تعامل با حزب جلوگیری شد. با این همه حزب الله همچنان نیازمند ادامه جست و جو و بررسی هر روشی است که دایره استفاده از دوستداران و تأیید کنندگان حزب و نیز حوزه جذب و فراگیری مردمی و استفاده همه نیروها را گسترش دهد و از سوی دیگر تعصبات حزبی که نتیجه طبیعی یک تشکل است، از بین برود.
بر این اساس، دیگر مشکلی در زمینه نام گذاری باقی نماند، چرا که نام تشکل ،تغییر در واقعیت عملی آن ایجاد نمیکرد؛ لذا تصمیم به انتخاب نام حزب الله گرفته شد، حزبی که میکوشد، همه اقشار امت را بر اساس جزئیات یاد شده، به سوی خود جذب کند و همواره این آمادگی را برای انجام اصلاحات و تعدیل تشکیلاتی درون سازمانی، همگام با مسائل نوین و نیازهای حزب در توسعه جایگاه و وظایف خود داشته باشد.
الف ـ شورا و ساختار تشکیلاتی حزب الله
الگوی رهبری جمعی به جای رهبری فردی، برای حزب انتخاب شد. کادر رهبری شورا نام گرفت و تعداد اعضای آن که انتخاب آنها پس از مشورت با فعالان اصلی حزب صورت میگیرد، در دورههای مختلف متفاوت بود. با پیشرفت فعالیتها، نیاز به اصلاح ساختار تشکیلاتی شورا و روش انتخاب اعضای آن احساس شد؛ از این رو در آیین نامه داخلی که بعدها تصویب شد، تعداد اعضای شورا نه نفر تعیین شد که برای یکسال، از سوی کادرهای اصلی که در جایگاه مسئول بخش یا بالاتر از آن هستند، انتخاب میشوند. شورا نیز دبیرکل را از میان اعضای خود انتخاب میکند و سایر وظایف در بقیه اعضا، بر اساس اختیارات ذکر شده در آیین نامه داخلی تقسیم میشود. نخستین شورای منتخب که به لحاظ ترتیب زمانی، چهارمین شورای حزب بود، شیخ صبحی طفیلی را در پنجم نوامبر ۱۹۸۹ به عنوان دبیر کل برگزید و در پایان دوره، به دلیل عدم امکان تشکیل کنگره انتخاباتی که ناشی از محاصره اقلیم التفاح، در جریان حوادث درگیریهای امل و حزب الله بود، به مدت شش ماه دیگر تمدید شد.
پس از آن، اجرای پارهای اصلاحات تشکیلاتی تصویب شد. تعداد اعضای شورا به هفت نفر تقلیل یافت تا با توزیع وظایف مشخص شده، هماهنگ باشد و مدت ماموریت شورا به دو سال افزایش یافت و سمت جانشین دبیرکل نیز ایجاد شد. در مه ۱۹۹۱، شورا شهید سید عباس موسوی را دبیر کل معرفی کرد که او نیز در ۱۶ فوریه ۱۹۹۲ به فیض شهادت نایل آمد و پس از آن سید حسن نصر الله در نیمه مه ۱۹۹۲ به سمت دبیر کلی حزب الله لبنان انتخاب شد و در دورههای پیاپی پس از آن تا دوره انتخابی هفتم (دوره جاری)دبیرکلی او تجدید شد. در این مدت، دو اصلاح در نظام شورا صورت گرفت. مأموریت شورا به سه سال افزایش یافت و انحصار انتخاب دبیر کل به دو دوره متوالی برداشته شد و به دبیر کل حق نامزدی و انتخاب شدن برای دورههای متوالی داده شد.
از نظر ساختار تشکیلاتی عمومی نیز، اصلاحات متعددی صورت گرفت تا هماهنگ با نیازهای حزب الله باشد. در نتیجه این تعدیلها، پنج شورای جهادی، سیاسی، اجرایی، فعالیتهای پارلمانی و قضایی به وجود آمد که ریاست هر یک را یکی از اعضای شورا بر عهده دارد و هر شورا دارای وظایف خاص خود است.
ب. مقاومت اسلامی
تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک لبنان در سال ۱۹۸۲، به منزله جنگ ششم عربها و اسرائیل بود که در واقع آغاز مقاومت اسلامی از سوی حزب الله بود، زیرا علاوه بر لبنان در جنگهای قبلی سرزمینهای عربی از جمله فلسطین اشغال شده بود و وظیفه اسلامی برای آزاد سازی آنها مطرح بود و حضرت امام خمینی (ره) هم با بیان اینکه “اسرائیل یک غده سرطانی است”، دستور لازم را داده بود. حزب الله این مهم را بر عهده گرفت و عملیات مقاومت اسلامی را بر ضد اسرائیل با امکانات بسیار اندکی که فراهم بود و نیروهای انسانی کم آغاز کرد تا گامی باشد، در راه پایه گذاری همه جانبه یک پروژه مقاومت کامل که هدف آن، رد هر گونه امتیاز دهی ارضی و عدم پذیرش سوء استفاده دشمن از ضعف و ناتوانی واقعی فلسطینیان و عربها و در نتیجه جلوگیری از تحقق اهداف آن بود؛ از این رو بر اولویت مقاومت تأکید شد که این مسئله به کارگیری همه امکانات و نیروها را نیاز داشت. تجربیات نظامی نیروهای مقاومت تحت حمایت و زیر نظر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران سریع رشد کرد؛ اگر چه همه امکانات لازم برای مقاومت فراهم شد، اما همواره تلاش بر این بود تا از آنچه فراهم آمده است، به صورت کامل استفاده شود و کوششهای مستمری برای جبران کاستیها صورت گیرد.
مقاومت اسلامی همواره ماهیت و عملیات جهادی خود را اقدامی برای آزاد سازی و نه یک فرایند سیاسی اعلام کرده است. کارایی مقاومت، نتیجه انباشت تلاشها و فعالیتهایی است که نتایج آن، با یک یا چند حمله تحقق نمییابد و دستیابی به نتایج مورد نظر در آینده، در گرو استمرار و تداوم آنهاست.
ج. عملیات و شیوههای نبرد
مخفی کاری در عمل جهادی، اساس موفقیت در میدان محسوب میشود. عمل غافلگیری، بیشترین اهداف را با کمترین خسارتها به بار میآورد. دشمن با انجام عملیات شناسایی و فعالیتهای اطلاعاتی، در پی کشف موقعیتهایی است که احتمالا از سوی آنها مورد هدف قرار خواهد گرفت و شناسایی کسانی که عملیاتی علیه آن انجام خواهند داد و در این زمینه از شناسایی هوایی، ابزارهای مختلف کنترل نظامی، برای دریافت نشانه هایی که نشان آمادگی برای حملات است، استفاده میکند. بنابراین، مخفی کاری به منظور شکست اقدامات اطلاعاتی و شناساییهای میدانی دشمن، نه تنها ضروری، بلکه واجب است.
همچنین حزب الله، ابزارهای جنگی را طوری انتخاب کرده و میکند که سهولت حمل و نقل و اخفای آنها تأمین شود. از این رو، هیچگاه نیازی به تانک یا جنگ افزارهای سنگین و ثابت نبوده است، چرا که این ابزارها در معرض بمباران هوایی قرار میگیرد و در نتیجه با آمادگی تسلیحاتی مقاومت سازگاری لازم را ندارد. حزب الله تدابیر عملی خود را برای پایه ریزی مقاومت، به گونهای متفاوت با ارتشهای منظم اتخاذ کرد.
مقاومت اسلامی از طریق گروههای مخفی در میدان نبرد عمل میکند و این موجب انعطافپذیر در تحرک میشود و امکان میدهد که افراد ضمن زندگی طبیعی خود در روستاها و شهرهای دور و نزدیک، به سادگی بتوانند به میدان نبرد باز گردند؛ بی آنکه نیازی به حضور آشکار نظامی باشد.
مؤلفههای تأثیر پذیری حزب الله از انقلاب ایران
- ولایت فقیه و رهبری امام خمینی
اصلیترین ویژگی حزب الله در مقایسه با گروههای اسلام گرا در جهان عرب، پذیرش کامل نظریه ولایت فقیه و رهبری امام خمینی(ره) است. این ویژگی، بر کلیه ارکان تشکیلاتی و همچنین دیدگاههای حزب الله سیطره داشته و در واقع یکی از دو علت اصلی ادغام مجموعههای کوچک اسلام گرا در لبنان (در سال ۱۹۸۲) و تشکیل حزب الله است. سید حسن نصر الله در خصوص پیروی حزب الله از رهبری امام خمینی (ره) میگوید: از نظر ما، امام خمینی مرجع دینی، امام و رهبر به تمام معنای کلمه است.همان گونه که هر رهبر بزرگ دینی در هر کیشی در جهان این گونه است؛ اما امام برای ما بیش از این است، ایشان سمبل و نماد انقلاب علیه طاغوتها، مستکبران و نظامهای استبدادی است…، بدین ترتیب امام خمینی (ره) برای ما بیش از یک سمبل دینی مطرح است، این رابطه روحی و معنوی بین ما و امام، حتی قبل از تجاوز نظامی اسرائیل در سال ۱۹۸۲ نیز وجود داشت.
بدین ترتیب، امام خمینی به یگانه مصدر حاکمیت قانونی در حزب الله لبنان تبدیل گردید. به گونهای که این حزب، کلام امام خمینی را میپذیرفت و به آن عمل میکرد. این گفته حسین موسوی (ابوهشام)، هنگامی که میگوید: “ما در سطح سیاسی، عقیدتی و مذهبی تابع عقاید و نظرات امام خمینی هستیم”، مؤید این مطلب است. به همین دلیل، حزب الله مهمترین ویژگی خود را در پیوند دادن مردم با ولی فقیه میداند؛ ولی فقیهی که نباید ضرورتا لبنانی باشد، زیرا این جغرافیای اسلام است؛ نه جغرافیای لبنان که مرز و عرصه فعالیتهای حزب الله را مشخص میسازد.
- محوریت روحانیت در عمل سیاسی
نقشی که روحانیون در ارکان مختلف حزب الله دارند، در هیچ یک از احزاب و سازمانهای لبنانی سابقه ندارد. از ابتدای تأسیس حزب الله تا کنون، همواره اکثریت اعضای شورای حزب الله را روحانیون تشکیل میدادهاند. سخن گو، دبیر کل و معاون دبیر کل حزب الله، همیشه از روحانیون انتخاب شدهاند. اکثر این روحانیون شیعه لبنان که تحصیلات خود را در حوزه علمیه نجف گذرانیده بودند، از روحانیان و علمای ایرانی متأثر شده، با آنان روابط صمیمی داشتند و از این طریق، دو پایه اساسی ایدئولوژی و ساختار تشکیلاتی حزب الله لبنان را به وجود آوردند. اکثرا از شاگردان آیت الله سید محمد باقر صدر و با دیدگاههای سیاسی امام خمینی (ره) آشنا شده بودند. این روحانیون جوان برای طی مدارج عالی علمی به حوزه علمیه نجف رفته بودند؛ اما در پایان دهه هفتاد، مقامات عراقی از بیم تأثیر پذیری شیعیان عراق از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، طلبههای غیر عراقی را از این کشور اخراج کردند. بنابراین، این طلبههای جوان لبنانی به کشورشان بازگشتند و آموزههای اسلام سیاسی و انقلابی را با خود به لبنان بردند.
- ادبیات سیاسی و روشهای تبلیغاتی
ادبیات سیاسی حزب الله، نشانگر تأثیر پذیری این حزب از انقلاب اسلامی ایران است واژهها و اصطلاحاتی که در آثار و بیانیههای حزب الله یا شخصیتهای این حزب در دهه هشتاد به کار برده میشد، برگرفته از واژهها و اصطلاحاتی است که انقلاب اسلامی ایران رواج داده است. همچنین، روشها و ابزارهای تبلیغاتی حزب الله در دهه مذکور، با ابزارهای تبلیغاتی در جامعه ایران مشابهت دارد.
فرهنگ شعارهای حزب الله، عاریت گرفته شده از قاموس انقلاب اسلامی ایران است. انتخاب عنوان “حزب الله”، در عین حال که بر گرفته از آیه ۲۲ و ۵۶ سوره مائده (و من یتولی الله و رسوله و الذین آمنوا فان حزب الله هم الغالبون)؛ (… اولئک حزب الله الا ان حزب الله هم الغالبون)است، از فرهنگ سیاسی ایران پس از انقلاب نیز نشأت گرفته است.
در گفتمان حزب الله، مسائلی از قبیل مسلمانان و ملل ضعیف جهان، تحت عنوان مستضعفان، امریکا و شوروی (سابق) به عنوان استکبار جهانی، اسرائیل غاصب به عنوان غده سرطانی، موضوع وحدت اسلامی برای مقابله با دشمنان خدا و اسلام، آزادی قدس و اینکه راه قدس از کربلا میگذرد، از فرهنگ انقلاب اسلامی و سخنان امام خمینی(ره)به عاریت گرفته شده بود.
حتی در دهه هشتاد، نود و آغاز هزارده سوم میلادی، حزب الله در اتخاذ روشها و ابزارهای تبلیغاتی، به شدت تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران عمل کرده و میکند. نمونه آن را میتوان به برگزرای مراسم روز عاشورا و راهپیمایی روز قدس که در حال حاضر جهانی شده، تشییع پیکر شهدا، راهپیماییها و سخنرانیها و استفاده از امکانات ویدئوئی از سوی این حزب، همانند کاربرد نوار کاست در دوران انقلاب اسلامی ایران جهت انتقال پیامها اشاره کرد.
- نمادگرایی شیعی
بهرهبرداری حزب الله از نماد و سمبلهای مذهبی شیعه، برای انتقال پیامهای انقلابی و رادیکال، جلوه دیگری از تأثیر پذیری این حزب از انقلاب اسلامی ایران ـ علیرغم تفاوت زبانی و فرهنگی جامعه ایران و لبنان ـ است. استفاده از نمادهایی چون “مسئله عاشورا”، “شهادت امام حسینعلیه السلام” و جنگهای پیامبر(ص) و علی(ع) و…، حزب الله را در انتقال پیامهای مربوط به جهاد، شهادت، استقامت و تحمل مشکلات و مصائب، توانمندتر میسازد. نمادگرایی و استفاده حزب الله از سمبلهای مذهب شیعه، باعث گردید که افراد با پیوست به این حزب، از لبنانی بودن یا عضو یک طایفه محروم بودن در کشوری که از طریق جنگ میان طوایف مختلف و متعدد پاره پاره شده بود، دست بردارند.
بدین ترتیب، یک روستایی یا یک جوان فقیر شیعه ساکن حومه جنوبی بیروت، از طریق حزب الله به یک مسلمان انقلابی تبدیل میشد که عضو یک جامعه “دینی ـ سیاسی” گسترده، در پنج قاره جهان و سربازی در یک جنبش جهانی به رهبری امام خمینی(ره) به شمار میآمد.
نتایج روابط ایران و حزب الله لبنان، به بخش سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مربوط میشود که در اصول کلی خود، دارای ثبات بوده و با تغییر رؤسای جمهوری اسلامی در ایران تغییری نکرده است.
فعالیت رسانه ای
ختم کلام
در این موضع شکی نیست که تجاوز گسترده نظامی رژیم صهیونیستی به لبنان در ژوئن سال ۱۹۸۲ میلادی، علت العلل به وجود آمدن جنبش حزب الله لبنان است؛ به گونهای که همه تحلیل گران مسائل لبنان و حزب الله، به این موضوع اعتراف دارند؛ اما در ورای این مسئله، موضوعات و مسائلی از قبیل روحانیون لبنانی تحصیل کرده نجف متأثر از افکار و آرا حضرت امام خمینی، به عنوان رهبر یک جنبش، انقلابی انقلاب اسلامی ایران و تحولات مربوط به لبنان، خصوصا بی ثباتی سیاسی در لبنان، در اثر جنگ داخلی، ناکارآیی نخبگان در مدیریت بحران و گسترش روز افزون شکاف طبقاتی، عوامل دیگر تولد حزب الله لبنان به صورت فعلی هستند.
حزب الله پس از ایجاد رسمی و برای استمرار فعالیت خود به تعدیل مواضع، پذیرش تکثر گرایی و رعایت قواعد بازی دموکراتیک به عنوان اصولی تازه، در چارچوب اهدافی کلان برای آینده لبنان شد و این حاکی از آن است که تجربه حزب الله لبنان ثابت میکند که جنبشهای اسلام گرا ضمن آن که تحت تأثیر ارزشهای ایدئولوژیک رفتار میکنند، از خصوصیات و شرایط جامعه خود نیز تأثیر میپذیرند.
در عین حال حزب الله لبنان ضمن جلب نظر افکار عمومی به سوی خود، توانست وجهه خود را به عنوان یک جنبش اسلامی فارغ از اختلافات طبقهای و شیعه و سنی آشکار سازد؛ از این رو حزب الله یک جریان فکری برای اقناع دیگران نبود، بلکه به واقعیتی ریشه دوانده در موجودیت امت تبدیل شد. حزب الله پیشرفتی را در نوع نگاه دیگران به خود حاصل کرد، روابط منطقهای و بین المللی آن گسترش یافت و اصلاح نسبی در روش برخورد غرب با این حزب رخ داد. همه اینها حاکی و ناشی از عملکرد اظهارات و روابط حکیمانه حزب الله بود که توانست آن چهره منفی را که در آغاز پیدایش خود ترویج یافته بود، دگرگون سازد.