هویت دخترانه – مصاحبهای با دکتر معصومه ظهیری (استاد جامعه الزهرا) درباره هویت دختران
واحد خواهران مرکز فرهنگی تبلیغی آینده سازان
سرکار خانم ظهیری، استاد جامعه الزهرا:
در خدمت هستیم و بدون هیچ مقدمهای مصاحبهی خودمان را شروع میکنیم. خانم ظهیری! اگر بنا باشد ما از هویت دختران تعریفی ارایه دهیم، با توجه به خصوصیات دختران جامعهی ما، شما این هویت را چطور تعریف میکنید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. هویت انسانها به چند چیز بستگی دارد: هویت انسانی، هویت دینی و هویت ملی. هویت انسانی این است که خداوند تبارک و تعالی دختر را مانند پسر و زن و مرد از یک جنس آفریده و انسان خطاب کرده است. بنابراین، اگر هر جنس توانست آن کرامتهای والای انسانی را در خودش تحقق ببخشد و به سوی رشد و کمال حرکت کند، هویت انسانی خودش را تأمین کرده، وگرنه نزول پیدا میکند، که قرآن میفرماید: «اولئک کالانعام بل هم اضلّ»؛ یعنی یک نوع و درجهای از سقوط است. در مقابل آن، درجهی صعود است که انسان را به مقام والای انسان میرساند.
هویت دینی ما، برگرفته از آموزههای دینی ما است، و هر چقدر بیشتر این آموزههای دینی در پی عمل تحقق پیدا کند، این هویت ارزشی انسان پر رنگتر جلوه مینماید. بنابراین، اگر ما بخواهیم هویت یک دختر مسلمان را بر اساس آموزههای دینی ارزیابی کنیم، باید تقیدش را نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات بسنجیم و ارزیابی کنیم.
بعد، هویت ایرانی ما است که الان ممزوج با هویت دینی ما شده است؛ یعنی ما یک مسلمان ایرانی هستیم و به فرمایش حضرت امام، مسلمان بودن ما مقدم بر آن هویت ملی ما است، و مفتخریم که هم مسلمانیم و هم ایرانی هستیم. ایرانیها اصالت ایرانی بودن خودشان را با پذیرش اسلام حفظ کردند و تمدن کهن خودشان را از دست ندادند، و این ارزشمند است برای ما. ما یک زن و یک دختر مسلمان ایرانی هستیم که هویت ارزشی ما، حفظ فرهنگ ایرانی و ارزشهای سنتی زیبای ما است، که در آن جلوهگر شده و برگرفته از همان آموزهها است.
این یک تعریف است: زن مسلمانی که در نگاه دینی ما انسان است، و میتواند به هر حال این هویت ارزشی خودش را هم حفظ و هم عرضه کند؛ یعنی ما معتقدیم که حرف داریم برای دنیای اطراف خودمان در مورد همین هویت اصیلی که داریم. هویتمان؛ یک هویت ارزشی، اصیل و پایهدار است که ریشه در تمدن کهن ما دارد.
جایگاه دختران ما در مذهب، جامعه و خانواده چگونه است و چه تفاوتی با جایگاه پسران دارد؟
همان طور که در سؤال اول هم عرض کردم، در آموزههای دینی ما ابتدا خطاب، خطاب انسانی است: «خلقکم من نفس واحده»؛ یعنی خدا از یک گوهر ذات واحد انسان را آفرید، اما این انسان تعلق میگیرد به دو صنف؛ یعنی گاهی ذکر است و گاهی انثی است. بنابراین، دختر و پسر بودن در عالم واقعیت وجود دارد، اما در عرب جاهلیت و در بسیاری از اقوام و ملل گذشته، دختر بودن یک نقص بود. از کرامتهای اسلام، احیای شخصیت زن و دختر است. آیهی قرآن صراحتاً میگوید: وقتی متولد شدن دختر را به آنها خبر میدادند، چهرههایشان سیاه و کبود و سرهایشان به زیر افکنده میشد؛ و در نقلهای تاریخی هم هست که در بسیاری از اقوام اصلا داشتن دختر ننگ بود. عربها دختران را زنده به گور میکردند. قرآن سؤال میکند: «و اذا الموعوده سئلت بایّ ذنب قتلت»؛ به چه گناهی اینها را میکشتید؟ به چه دلیل احساس فروتری و پایینتر بودن میکردید از داشتن دختران؟
در این احیاگری، اسلام دو سیره را در پیش گرفته؛ یکی بحث تغییر و تحولات فکری و اندیشهای و فرهنگی جامعه که در آموزههای دینی ما در روایات وجود دارد؛ و یکی سیرهی عملی بزرگان ما، از وجود نازنین پیامبر گرامی اسلام گرفته تا ائمهی اطهار (علیهم السلام). برای مثال، آن جایی که پیامبر بوسه بر دست دخترشان میزنند به نام یک دختر ممتاز و برتر، هم معرفی یک الگوی ارزشی به جامعه هست و هم سیرهی عملی خودشان را نشان میدهند و در گفتار آن حضرت هم وجود دارد.
بخشی در رابطه با توالد دختران و ارزشی است که دختر در جامعه میتواند داشته باشد، و یکی هم بحث آثاری است که تولد دختر میتواند از باب برکت و انتقال عطوفت، مهر و عاطفه در محیط خانواده نسبت به والدین داشته باشد. روایت داریم که امام صادق (ع) فرمودند که خبر رسید که دختری برای تو متولد شده و نسبت به او خشمگین شدی، (نسبت به یک راوی این را میگویند)؛ میدانی چه رحمتی بر تو است که دختر، گلی است که او را میبویی. عبارت امام صادق(ع) است که روزیاش همانا تأمین شده است و پیامبر (ص) پدر دختران بود. دخترهای پیامبر زیاد بودند.
همین طور پیامبر (ص) روایت دارند که وجود دختر، پاسخ و نظر و لطف خدا نسبت به والدین است و برای والدین دختردار دعا میشود و رحمت خدا جلب میشود. اصلا این کلمهی مظهر رحمت بودن در مورد دختر در روایات تکرار شده است. ببینید این نگاهی است که اسلام در رابطه با مسألهی دختر دارد.
اینهایی که دارم میگویم، مستند هستند و در وسائل الشیعه جلد ۱۴ و ۱۵ این روایت را میتوانید جستجو کنید. امام صادق (ع) فرمودند: دختران حسنه هستند و پسران نعمت؛ در حسنات خیرات هست و از نعمت سؤال میشود. باز روایتی داریم که پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند که خداوند بر پدر دختران رحم میکند. دختران با برکت و پرمحبت هستند و پسران بشارت دهنده، و دختران باقیات الصالحات هستند.
من نکتهای را تذکر بدهم و آن نکته این است که خداوند تفاوت ارزشی بین دختر و پسر قایل نشده، چون اصلا نظام خلقت به این تعلق گرفته که هر دو انسان هستند و جایگاه ویژه دارند؛ اما نگاه لطف، عطوفت و مهربانی نسبت به دختر بیشتر است و اگر هم در همین نگاه مقدم داشته شده ـ مثلا در روایات داریم که اگر سوغات خریدید، اول به دخترانتان بدهید ـ علتش کارکردی است که بعداً نسبت به دختران روا داشته میشود. چون اصلا این آرامش بخشی، رحمت و عطوفت و مهربانی، جزو کارکردهایی است که دختران با این اهداف تربیتی پرورش مییابند؛ به دلیل تأمین آن اهدافی که بعداً از کارکرد دختران طلب میکنیم. روال تربیتی، جایگاه و نگاه هم یک نگاه رحمت و عطوفت و مهربانی است، و گرنه اصلا ما این طور نمیتوانیم بگوییم که اگر زمانی دختران مورد مهجوریت و مظلومیت قرار گرفتند و نگاه جنس دومی به آنها شده، حالا بیاییم یک نگاه برتریجویی نسبت به اینها داشته باشیم. هر دو غلط است. اگر آن موقع تفریط بوده، الان هم این نگاه میشود نگاه افراطی. ما جایگاه واقعی را باید از اسلام بشناسیم و این جایگاه با کارکردها و اهداف، تطابق و هماهنگی دارد. شاید به زبان ادبیات دینی این جوری بگویم که تناسب میان تکوین و تشریع است؛ یعنی خلقت و آفرینش بر اساس اهدافی صورت گرفته، که این قانون رفتاری ما هم بر همان اساس تأمین شده است.
خانم ظهیری! مسؤولیتهای دختران و پسران یا تفاوتهایی که دارند، در این زمینه چگونه است؟
همان طور که در سؤال قبلی اشاره کردم، باید عنایت داشته باشیم که معمولاً تکلیفها و حقوق، مسؤولیتآور برای انسان هستند. اگر ما تفاوتهای زن و مرد را درست بشناسیم و علت و حکمت این تفاوتها را بدانیم، کاملاً فهم مأموریتها و تفاوتها هم برای ما آسان خواهد شد. اگر ما به این باور برسیم که خداوند زن و مرد
را مکمل یکدیگر آفریده است و هر کدام مأموریتهای خاص وجودی خودشان را بشناسند و در جایگاه خودشان قرار بگیرند، این مکمل بودن و در کنار هم بودن تأمین میشود. کاملاً متوجه میشویم که خداوند مادری و همسری را به عنوان مأموریت ویژه و اختصاصی زن، و پدری و همسری را به عنوان مأموریت اختصاصی مرد قرار داده است؛ گرچه امور مشترکی هم دارند. مثل چی؟ مثل اشتغال، تحصیل و عبادت. یک سری امور مشترک است.
بنابراین، ما یک تربیت مشترک برای هر دو جنس داریم که هم دختر و هم پسر را باید این گونه تربیت کنیم؛ باید بندهی خوب خدا تربیت نماییم، «انّ اکرمکم عند الله اتقیکم» در مسیر تقوا تربیت کنیم. دختر و پسر را باید برای تحصیل، برای علم آموزی، به خصوص علم خداشناسی و در مسیر معاد قرار گرفتن تربیت کنیم. اما یک جاهایی مسیرها اختصاصی میشود، که اگر این نباشد، آن مسؤولیت و تکلیف ویژهی دو جنس انجام نگرفته است، چون آن اختصاصات وجودی مرد و زن هست. پسر را باید آماده کنیم برای این که مدیریت یک خانه و خانواده را بپذیرد و عهدهدار شود؛ و دختر را هم برای این مأموریت بزرگی که خدا به او داده و جزء اختصاصات وجودی اوست – یعنی مادری و همسری – باید آمادهاش کنیم. اگر این جور کردیم، هم آن تفاوتها را فهمیدیم و هم در مسیر او اعمال کردیم.
اگر بخواهیم در همان مسیری که امروز غرب دارد میرود، یعنی نظام تشابه و از دست دادن هویت اختصاصی دو جنس، پیش برویم، هر دو جنس را دچار بحران هویت میکنیم و هیچ کدام از دو جنس در جایگاه اصلی و ارزشمند خودش قرار نمیگیرد. این مشکلی است که متأسفانه جامعهی امروز ما را تهدید میکند، که هیچ کدام از دو جنس برای مأموریتهای ویژهی خودشان آمادگیهای لازم را ندارند. تهدیدهایش هم این شده که سن ازدواج بالا رفته و میل به ازدواج پایین آمده است؛ البته میل به غیر هم جنس وجود دارد، ولی میل به مسؤولیتپذیری در خانه و خانواده وجود ندارد و کم رنگ شده و این از آفتهایی هست که جامعه ی امروز ما را تهدید میکند.
خب، با توجه به این که محیط جامعه الان دارد چنین چیزی را به دختران و پسران ما آموزش میدهد که جایگاهها و مسؤولیتها یکی بشود، شما چه پیشنهادی برای رفع این مسأله دارید؟
ما معتقدیم که هر دو جنس، اول باید جایگاه اصلی خودشان را بشناسند؛ یعنی در سه مرحلهی تربیت، آموزش و رفتارهای اجتماعی، هم جایگاه اجتماعی هر دو جنس و هم جایگاههای مشترک انسانی خودشان را خوب بشناسند. ولی ما در آن جایگاهی که داریم به سوی تشابه سازی حرکت میکنیم، و در تربیتهایمان، این مسأله مورد لحاظ قرار نمیگیرد و فکر میکنیم کار خوبی است که هر دو
جنس را یک جور تربیت کنیم و آموزش دهیم؛ و در نظام آموزشیمان هم این گرایش نسبت به اختصاصات به هر حال جنسیتی لحاظ نشده است.
ما معتقدیم به این که نگاه فراجنسیتی فقط در مقابل خدا و در حقوق انسانی مساوی است؛ بقیهی آن اتفاقاً باید یک نگاه جنسیتی باشد. ما اصلاً معتقدیم که نگاه جنسیتی، نگاه متعادل، صحیح و معقولی است. در یک نگاه معقول، منطقی این است که جنس هر کسی را ببینیم و مطابق با آن؛ آموزش، تعلیم، تربیت و فرهنگ مورد نیاز او را داشته باشیم. بالطبع، متولیان امور و کسانی که دست اندرکار آموزش و فرهنگ جامعه هستند، باید این مسأله را مورد توجه قرار بدهند و در هر سه قسمت ـ یعنی بحث تربیت، آموزش، الگوسازی و فرهنگ سازی ـ برنامهریزی شود. بخشی از آن ممکن است جلوهاش در رسانههای ما باشد؛ بخشی از آن مطمئناً در متون آموزشی و کتابهای ما تدارک دیده میشود؛ و بخشی از آن به هر حال فرهنگ سازی در خانوادهها است. پدرها و مادرها باید فرزندان خودشان را آماده کنند برای مسؤولیت پسر بودنی که بعد مرد و پدر میشود و دختر بودنی که بعدها زن و مادر میشود. این بستر و زمینهاش باید از محیط خانواده فراهم بشود. به هر حال ما باید از این یکسانی نگاه بپرهیزیم و عرض کردم که اگر در گذشته ما دچار تفریط در عمل بودیم، الان مراقب باشیم که دچار افراط در عمل نشویم.
نقطهی نهایی رشد دختران کجاست؟ یعنی دختر خانمها به کجا میخواهند و میتوانند برسند؟ و این که آیا این نقطهی نهاییشان، به طور کلی تبدیل شدن مثلاً به یک خصوصیات پسرانه است؟
ما یک هدف غایی از خلقت داریم که مشترک بین پسرها و دخترهاست: «و ما خلقت الجنّ و الانس الا لیعبدون.» (ذاریات، ۵۶). میفرماید که: خداوند همهی شما را آفرید برای این که بندهی خدا بشوید. همچنین میفرماید: «ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت». پس دو کار را باید انجام بدهیم؛ بندهی خوب خدا بشویم و از زیر بار یوغ و بردگی اغیار در بیاییم. این هدف غایی از خلقت انسان است. اما اختصاصات وجودی هر زن، مأموریتهای ویژهی او است. ببینید اگر شما در جامعه مأموریت عمومیات را انجام بدهی، اما مأموریتهای اختصاصی خودت را به انجام نرسانی، کامل نیستی و رشد نکردی. چرا؟ چون یک هدف و مأموریت ویژه داشتی که انجام ندادی. مثل این است که یک نفر میخواست برود قله را فتح کند، اما رفت و برای شما گیاهان دارویی آورد؛ بعد هم از آب و
هوای کوهپایه خیلی برای شما تعریف کرد. شما به او میگویید که رفتی قله را فتح کنی یا نه؟ میگوید: در عوض این کارها را کردم. میگویید که خیلی کار خوبی کردی، اما هدف تو این بود که قله را فتح کنی.
خداوند مرد را آفریده برای این که در زمینهی اختصاصات وجودی خودش که کارهای اجتماعی، قوام خانواده، پدر خوب بودن و تربیت نسل است، مسؤولیت عهدهدار شود و در همین جهت هم باید تربیت گردد؛ و زن هم کار اختصاصیاش مادری و همسری است. خیلی قشنگ است؛ روایتی داریم که میگوید: وقتی زن باردار است، مانند آن است که دارد روی بال فرشتهها راه میرود و وقتی زایمان میکند، خدا گناهان او را میآمرزد؛ به نحوی که به او میگوید: کارهای خیرت را از سر بگیر؛ همهی گناهانت پاک شد. ببینید چقدر اجرش زیاد است. تعارف که ندارد. وقتی که شیر میدهد و بچهاش را از شیر میگیرد، گویا فرزندی از فرزندان اسماعیل را آزاد کرده است و دایم دعای ملائک شامل حالش میشود.
میبینید مأموریت سنگین برای زن قرار داده شده و آن آمادگی را میخواهد برای این مأموریت سنگین. هر چه مأموریت سنگینتر، آمادگیاش هم بیشتر؛ مادری و همسری کار سنگینی است. آن جا هم همین طور است. میگوید اگر زنی در خانهی شوهرش آب به دست شوهرش بدهد قربه الی الله، خداوند ثواب آسیه همسر فرعون را به او میدهد. امام موسی بن جعفر (ع) میفرمایند: جهاد مرد این است که برود در راه خدا بجنگد، خونش را در راه خدا بدهد و دفاع از کیان اسلام بکند و جهاد زن «ان تصبر علی ما اذی و غیرته» این است که صبر بکند بر غیرت و اذیت. البته مرد که نباید در خانه اذیت کند، اما سلیقههای مرد را تحمل کردن و قوام خانواده را حفظ نمودن، کار سختی است. جهاد زن، «حسن التبعل» است. خوب شوهرداری کن، یعنی تدبیر منزل؛ آن چیزی که سالهای سال در موردش کتاب نوشته شده است. تدبیر منزل، ادارهی امور خانواده، مدیریت، حسن خلق و… کارهای سختی است. برنامهریزی میخواهد، و بیبرنامه نمیتوان وارد شد. پس معلوم است برای این مأموریت سنگین، دختران ما باید پرورش یافته، تربیت شده و آموزش داده شوند. این، آن هدف مهم است.
ولی فراموش شده.
و یا خیلی نازل دیده شده. اصلاً ببینید همین که آمدند این مأموریت را به آن هجمه وارد کردند، معلوم است کار مهمی بوده، چون هر جایی که حساسیت بوده و مورد تهاجم واقع شده، معلوم است که خیر و برکتی در آن بوده هست. عدهای میخواهند با این خیر و برکت مبارزه کنند. این را بدانید که حتماً در مادری و همسری، خیر کثیری نهفته است که میخواهند آن را از ما بگیرند. چون بدون آن نمیتوانستند جوامع را تصرف کنند
و سلامت جامعه را مورد هجمه قرار دهند.
معمولاً دختر خانمها به این چیزها اصلاً فکر نمیکنند.
خب، این مسألهی آموزشی است. یادمان باشد در تربیت و آموزش و فرهنگ سازی نهفته شده و اکتسابی است. «و الله اخرجکم من بطون امّهاتکم لاتعلمون شیئا». اینها جزء مواردی است که باید تعلیم داده شود، به همین دلیل است که میگوید از وظایف پدران و مادران است که تعلیم بدهند، حتی ازدواج را؛ و میگوید: «و انکحوا الایامی»؛ به ازدواج دربیاورید. یعنی بستر و زمینه را فراهم کرده و رغبت ایجاد کنید. نمیگوید خودشان بروند ازدواج کنند، بلکه میگوید به نکاح دربیاورید. معلوم است که یکی از وظایف سنگین پدران و مادران، تربیت دختران با هویت دخترانه و پسران با هویت پسرانه است. بنابراین، هیچ کدام اگر هویت دیگری را پیدا کند، تعالی ندارد، رشد ندارد، بلکه نزول و سقوط است. هر کس توانست هویت اصیل خودش را پیدا کند، به آن رشد و کمال واقعی رسیده است.
اگر مبحثی ناگفته مانده و مایل هستید به آن اشاره کنید، بفرمایید.
وقتی ما الگوها را در آموزههای دینیمان نگاه میکنیم، میبینیم که همه ی این ویژگیهای خاص را داشتند. زهرای مرضیه (س) یک مادر ستودنی بوده که ائمه افتخار میکنند به این که مادرشان حضرت زهرا (س) است؛ و یک همسر نمونه بوده که توسط همسر نمونهی خودش ستوده شده است. امیرالمؤمنین (ع) که به عنوان الگو برای مردان جامعه معرفی شده، ایشان حضرت زهرا (س) را به عنوان یک همسر نمونه و همسری که موجبات خشنودی و رضایت ایشان را فراهم میکرد، مورد مدح قرار دادند. همچنین حضرت زینب (س) زن نمونهای هستند که همسر در کنار او احساس رضایت و خشودی میکند، و مادر نمونهای هستند که در دامن خود شهید میپرورانند و تحویل جامعهی اسلامی میدهند.
شما به آن جایگاه اجتماعی مورد تمجید قرار گرفتهی حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) توجه کنید؛ میبینید آن اصالتها حفظ شده است.
بنابراین، آن اختصاصات وجودی را که یک دختر و زن باید داشته باشد، ابتدا این بزرگواران داشتهاند و بعد این جایگاه اجتماعی در کنار آن جایگاه اصیلشان بوده است.
مقام والای حضرت مریم (س) که به عنوان مصطفی «ان الله اصطفاک و طهَرک و اصطفاک علی نساء العالمین» و برگزیدهی زنان زمان خودش معرفی میشود، آن جایی است که این قابلیت کمالی زمانی به او داده
میشود که عیسی از او متولد میگردد؛ یعنی مادر میشود. این خیلی قشنگ است که آن مقام عبادتش، زمانی به کمال میرسد که میشود مادر عیسی. به هر حال، ما باید روی این مسأله، کار و تبلیغ کنیم.
امیدواریم که دختران ما با الگو قرار دادن این بزرگواران، بتوانند آن جایگاه اصیل انسانی خودشان را نگه دارند و به آن جایگاه اختصاصی دختر بودن بها بدهند، که این زیبا و ارزشمند است و به هر حال خداوند تبارک و تعالی در روی زمین مظهر جلالش را مرد و مظهر جمالش را زن قرار داده است. این ریحانهی آفرینش باید کرامت او مد نظر قرار گیرد که پیامبر فرمودند: «ما اکرم النّساء الا کریم و لا اهانهنّ الا لعیم.»