نقطه صفر مرزی
ابراهیم اخوی
ارتباط دختر و پسر-بخش اول
بررسی دلایل شکل گیری ارتباط
مقدمه
بخشی از دردسرهای دوره نوجوانی به مسائل ارتباطی آنان بر میگردد. نوجوان به دلیل تمایل شدید به مستقل شدن، از خانواده فاصله گرفته و با میل به رشد اجتماعی، به سوی دنیای همسالان با شتاب بالایی حرکت میکند. در این میان، شاخهای از ارتباط شکل میگیرد که با آداب و قوانین خانوادگی و دینی ناهماهنگ است: ارتباط پسر با دختر. خانواده ها و نوجوانان زیادی هستند که برای رهایی از این مشکل یا مدیریت منطقی آن به سراغ مربیان و فعالان فرهنگی میآیند و پرسشهای زیادی را در ذهن دارند و پاسخ آن را از کارشناسان دینی میجویند. بر آنیم که در چند بخش به بررسی دلایل شکلگیری این ارتباط، آسیبهایی که ارتباط با جنس مخالف برای فرد، خانواده و جامعه دینی در پی خواهد داشت و نیز راهکارهای پیشگیری و حل این مشکل را واکاوی نماییم.
چرایی؟
هر رفتاری محصول یک اندیشه و احساس پذیرفته شده است که فرد را به انتخاب و تکرار آن رفتار میکشاند. برای حل مسائل و رفتارهای نوجوانان، پیش از هر اقدامی باید به بررسی دلایل احتمالی بروز آن رفتار توجه نمود. در بررسی علل تمایل نوجوان به جنس مخالف، بیش از هر چیزی باید دلایل را در نیازهای غریزی جستجو کرد. طبیعی است که اصل گرایش به جنس مخالف در همه موجودات از جمله انسانها به عنوان امری سرشتی وجود دارد. آنچه مهم است خویشتنداری افراد، فراگیری روشهای مدیریت ارتباط و آگاهی از آسیبهایی است که در این مسیر ممکن است دامن گیر افراد شود. پس از این گرایش طبیعی، ردپای عوامل دیگر را باید جستجو کرد که به برخی از آنان اشاره میشود:
یک) استحاله فرهنگی
متاسفانه تغییرات فرهنگی با روشهای پنهان و پیدا در حال انجام هستند. یکی از این تغییرات، بازی با واژهها و تبدیل ضدارزشها به مهارت است. روزگاری ارتباط با نامحرم در تربیت فرزندان به عنوان بخشی از آموزشهای خانوادهها مهم شمرده میشد و فرد هر قدر به سمت بالندگی حرکت میکرد، چون از قبل دوره های آموزشی را به خوبی میگذراند و از زمان ممیز شدن خود را برای مکلف شدن آماده میکرد، مهارت کاملتری در پیشگیری و مدیریت ارتباط با نامحرم هم شکل میگرفت. امروزه متاسفانه با استحاله فرهنگی چنین مسئله مهمی با نازلترین واژه ارتباطی یعنی دوستی دختر و پسر به عنوان رفتاری عادی شمرده میشود و نسل نو با قرار گرفتن در زیر آبشار فریب واژه ها، مسئله ارتباط با جنس مخالف را تنها یک رابطه دوستانه میدانند نه یک گناه. از این رو، لازم است فعالان فرهنگی مخاطبان را نسبت به چنین تغییراتی هشیار نمایند.
دو) الگوهای رسانه ای
با فراگیر شدن رسانه ها در شرایطی قرار گرفتهایم که به تعبیر کارشناسان، از دهکده اطلاعات به مرحله کف اطلاعات رسیدهایم، به این معنا که افراد با در اختیار گرفتن یک گوشی هوشمند در کف دست شان، به همه اطلاعات دنیا میتوانند دسترسی داشته باشند. از آنجایی که سردمداران چنین فناوری نوینی، کشورهای استکباری هستند، طبیعی است از این ابزار در جهت پیشبرد اهداف شوم خود بیشترین بهره را خواهند برد. هجمه فرهنگی القایی از سوی رسانه هایی چون ماهواره، تلفن همراه، اینترنت و دیگر ابزارها، به حدی بالاست که به مرور و در صورت کاهلی مسئولان فرهنگی، انبوهی از ارزشهای اصیل زیر آوار هجمه ها کنونی دفن خواهند شد و نسل نوخاسته که طعم ایمان واقعی را نچشیده است، در ذائقه عنکبوتی این شبکه ها گرفتار خواهند آمد. در ارتباط با جنس مخالف نیز تاسف اینجاست که رابطهها به سمت عادی شدن پیش میروند و سخن گفتن از گناه آلود بودن چنین رابطهای، شاید کمی برای مخاطبان عجیب به نظر میرسد!
سه) انگیزههای فردی
نوجوان به دنبال تنوعبخشی و توسعه شخصیت است و برای تحقق آن به همه روشها چنگ میزند. زمانی که مهار مناسبی از سوی دیگران برای این تجربهها اتفاق نیافتد و آن گاه که دامنه تنوعخواهی و تجربهگرایی نوجوان با آموزش قوانین و جهتدهی به تمایلات سامان نیابد، ممکن است رفتارهای منفی هم رشد چشمگیری داشته باشد. نوجوان به بهانه کشف دنیای جنس مخالف جهت آمادگی برای زندگی مشترک سالهای بعد، اقدام به ارتباطی این چنینی میگیرد. همچنین به بهانه تامین نیازهای عاطفی مانند نیاز به تایید از جنس مخالف، نیاز به توجه، اثبات خود و ادعای بزرگ شدن و مستقل شدن در کنار توهم رسیدن به پاسخهای مطلوب برای نیازهای جنسی، ممکن است دست به چنین رفتار ناشایستی بزند و دامنه ارتباطی خود را بدون در نظر گرفتن چارچوبها توسعه میدهند.
چهار) صرفا جهت سرگرمی
نداشتن برنامه برای روزهای فراغت و روی آوری به سرگرمی هایی که بیشتر جنبه ذهنی دارند و به سهولت به دست میآیند، یکی از معضلات تفریح در عصر کنونی است. این مسئله به قدری فراگیر شده که نوجوان ارتباط با همسالان را در دنیای مجازی و شبکههای اجتماعی، بیشتر از دنیای واقعی دنبال کرده و به آن بسنده میکند. این مشکل در خصوص ارتباط با جنس مخالف نیز صادق است و در موارد زیادی ارتباط به شیوهای کاملا آسان از طریق عضویت در گروههای مختلف و مختلط اجتماعی شروع و سپس به تدریج تبدیل به یک رابطه عاطفی میشود که در بسیاری از موارد انگیزهای جز سرگرم شدن برای آن نیست و تنوع ارتباط و فروپاشی رابطه با بروز کوچک ترین مشکل، سندی بر این ادعاست. در مواردی هم با نوجوانانی روبرو میشویم که ارتباط گرفتن و به اصطلاح بازی با احساسات جنس مخالف خود را نوعی سرگرمی شمرده و به آن روی میآورند. برای دختران و پسران باورکردنی نیست که پیامهای عاطفی ارسالی از سوی جنس مخالف ممکن است همزمان برای چند نفر دیگر با شرایطی مشابه ارسال شود. هنوز دنیای روانشناختی نوجوان آن قدر واقع بین نشده است که بیثباتی این ارتباط را بپذیرد.
پنج) تبلیغات همسالان
یکی از دلایل شیوع ارتباطاتی از این نوع، تبلیغاتی است که از سوی همسالان نوجوان به ایجاد رابطه وجود دارد. این دعوتهای سمی به حدی بالاست که نوجوان گمان میکند با دست کشیدن از ارتباط، از رشد اجتماعی بازمانده و از قافله نوجوانان موفق جا میماند. همه گیر شدن رابطه با جنس مخالف، برای خیلی از نوجوانان تاثیرپذیر، نوعی فشار و انگیزه را برای هم نوایی با این پدیده اجتماعی را سبب شده و بدون توجه به ضوابط ارتباطی مختص خود به سوی رابطه ها جدید حرکت میکنند.
شش) مشکلات شخصیتی
وجود پارهای از مشکلات شخصیتی مثل اعتماد به نفس اندک، عزت نفس پایین، نمایشی بودن و خودشیفتگی در کنار داشتن شخصیت وابسته، سبب میشود که نوجوان رفتارهای خودکار و بدون تامل را داشته باشد. این مشکلات نوجوان را در مهار وسوسه ارتباط و مدیریت خود دچار مشکل نموده و به محض آشنایی با افرادی از جنس مخالف، دل باخته و به سرعت علاقههای شدید بین آنها شکل میگیرد. در مواردی هم نوجوان صرفا از روی غرور و تنها برای اثبات توانمندی خود برای به دست آوردن هر فردی که تمایل دارد، رفتارهای پرخطر و سماجتهای اضافی را بروز میدهد که تنها اشباع خودشیفتگی خویش را دنبال می کند نه شکل دهی رابطهای عاطفی و دوطرفه. از این رو، زمانی که موفق نمیشود فرد مورد نظر را با خود همراه کند، به شیوههایی چون تهدید متوسل شده و انتقامجویی میکند. در این میان، وجود کمبودهای عاطفی خیلی تاثیرگذار هستند. به عنوان مثال نوجوانی که درصدد پاسخگویی به نیاز محبتجویی است و دنبال فردی است که بتواند اشتراک عاطفی را با وی داشته باشد، اگر زمینه تامین آن را در گروه همسال و خانواده بیابد، به خوبی از عهده پاسخگویی برآمده وگرنه به دنبال بازار آزاد تامین خواهد رفت و رفتارهای پیش بینی نشدهای از وی نمایان خواهد شد.
هفت) بی توجهی به تفاوتها
بخش زیادی از مشکلات موجود در رابطههای پسران و دختران، به ناآگاهی و کمتجربگی آنها بر میگردد. بررسیها نشان میدهد که در بسیاری از موارد هدف پسران از ارتباط رسیدن به خواسته غریزی و هدف دختران رسیدن به اهداف عاطفی است. این تفاوت نگرش سبب میشود که در ارتباط و پذیرش فرد مقابل از سوی دختران با نوعی سادهانگاری و عاشق پنداری پسران روبرو باشیم و هر نشانهای از رفتارهای عاطفی و نمایشی پسرانه را ترجمه به دوست داشتن بنمایند و در ادامه مسیر با مشکلات جدی روبرو شوند. در این میان، فریب و اغفال از سوی پسران نیز فراوان به چشم میخورد که تاییدی بر یافتههای علمی است. همچنین اگر بپذیریم که علاقهای شکل گرفته است، از نگاه روان شناسی یک عشق خام پدید آمده است؛ عشقی که از فوران هیجانهای عاطفی شروع شده و بدون توجه به واقعیتها به پیش میرود. مشکل اینجاست که نوجوان مصمم به مبارزه با هر فردی است که بخواهد مانع چنین عشقی شود و نگاه رویاپردازانه به رابطه دارد و زمانی
هشت) ضعفهای اخلاقی و معنوی
میتوان با اطمینان گفت که به حاشیه رفتن اخلاق و معنویت در دنیای نوجوان، زمینهساز بروز مشکلات رفتاری مانند دوستی با نامحرم و ارتباط با جنس مخالف است. نوجوانی که دل در دستورات الهی دارد، اهل ایمان، توسل و دوستی با خوبان است، آن قدر احساس کرامت و آرامش میکند که خود را به زشتیها و آلودگی ها نزدیک نکند. نوجوان هدفمند و تلاشگر برای رسیدن به رضایت خداوند و آنان که برای ارتقای فردی خود به اندازه کافی اهتمام دارند، فرصت افتادن در تله های ارتباطی را نداشته و شخصیت والای آنها اجازه چنین رفتارهایی را نمیدهد. آشنایی با حلال و حرام و پای بندی به قوانین خداوند در ارتباط با نامحرم، بخشی از ارتقای اخلاقی مورد علاقه نوجوان است که میتواند به صورت پیشگیرانه از افتادن وی در دام گناهان ارتباطی جلوگیری نماید.