مسیر حیات علمی دختران،آسیبها، چالشها
به کوشش الهه پورسالاری
دکتر سمیه حاجییاسماعیلی هیئت علمی مرکز تحقیقـــات زن و خانـــواده حوزه علمیه قم
آموزش قبل از انقلاب برای عموم مردم با موانعی همراه بود. این وضعیت برای دختران (به علت شرایط خاص این جنس) بسیار سختتر بود. پس از انقلاب این موانع مرتفع شد. در واقع انقلاب با ماهیت فرهنگی و انقلابی خود، آموزش همگانی و تساوی در آموزش را در سراسر کشور حتی روستاهای دور افتاده ایجاد نمود. این روند باعث افزایش حضور دختران و زنان در جوامع علمی شد تا جایی که در کنکور سراسری اخیر شاهد مشارکت شصت درصدی دختران هستیم. در این مسیر، اما اشتباهاتی را شاهد بودیم که از جمله آنها میتوان تساوی در شیوهها و متون آموزشی و همچنین عدم توجه به تناسب رشتهای بین دختران و پسران را نام برد. سالها پیش، وقتی ادبیات توسعه مطرح گردید، نگاه این بود که بین دختران و پسران تساوی و برابری باشد. یکی از این اقدامات اشتباهی که در راستای اصلاح نظام آموزشی صورت گرفت، پاکسازی متون درسی از کلیشههای جنسیتی بود. نتیجه این کار، کمرنگ شدن تفاوتهای جنسیتی بود و باعث شد بین کار مردانه و زنانه تمایزی صورت نگیرد. در صورتی که بر اساس اسلام، باید تفاوتهای جنسیتی در تعلیم و تربیت لحاظ گردد. آن انتظاراتی که دین از دختران و پسران دارد، باید شکل بگیرد. اگر آموزش مثلاً متناسب با توانایی و ویژگیهای خاص دختران نباشد، در طولانی مدت موجب آسیب دختران میشود. باید میان برنامه آشکار درسی (که همان کتب آموزشی است) و برنامه پنهان درسی (نگرشهایی که میان مربیان و معلمان وجود دارد و به دختران القا میشود) متناسب با دختری باشد که بعدها قرار است نقش مادری و همسری را بر عهده گیرد. از اولین آسیبهایی که یکسانسازی به وجود میآورد و اکنون نیز در جامعه شاهد آن هستیم؛ تحول در هویت جنسی است. اگر یک نظام آموزشی یکسان داشته باشیم، یعنی همان مواد درسی، همان ارزشها (ارزشهایی که برای پسران ارزشمند است و به آنها یاد میدهیم، همانها برای دختران هم ارزش باشد و به آنها آموزش دهیم)، این نگاه در هویت جنسی دختران مشکلاتی را ایجاد مینماید. هنگامی که ویژگیهای مردانه در نظام آموزش و پرورش تقدیس میشود و صفات برتر نشان داده میشود، تصویر دختر از خودش، مخدوش میشود و احساس نارضایتی میکند. در این صورت، ویژگیهای دخترانه را سرکوب میکند و تلاش میکند مانند پسران باشد؛ زیرا دارا بودن آن ویژگیها را مایه تحقیر خود میداند. این در حالی است که این ویژگیها برای بانوان در طول زندگی لازم است؛ چون قرار است در آینده نقش همسری و مادری را بر عهده بگیرد. برای نمونه، اگر دختر، احساساتی بودن خودش را ضعف بداند به واسطه الگو قرار دادن پسران، سعی در سرکوب احساسات خود داشته باشد، چنین دختری در آینده، چگونه همسر و مادری خواهد بود؟
دومین محصول و آسیب این تفکر، کاهش کارآمدی خانواده است. با توجه به تأکید اسلام به ازدواج بهویژه در سنین پایین، با وجود چنین نظام آموزشیای در کشور، مهارتهای لازم برای تشکیل زندگی مشترک به پسران و دختران آموزش داده نمیشود و نتیجه آن، افزایش فزاینده آمار طلاق است.
با این حال، متأسفانه در سند چشمانداز آموزش و پرورش نیز که آخرین سند آموزشی کشور است، نگاه خاصی به جنسیت نشده است. در این سند، به بیان کلیاتی مبهم چون پرورش پسران شجاع و تعلیم دختران عفیف، کفایت شده، که نهایت نگاه آن است. اینکه حتی این کار چگونه باید انجام شود، گره کوری است که راهی برای باز شدنش ارائه نشده است!
مسیر غلط را چه باید کرد؟!
در سطح کلان، باید متون اصلاح شود. سالهای زیادی صرف شد تا دید جامعه و زنان آن تغییر کند، که این کار به تنهایی نمیتواند راهحل این مشکل باشد. بلکه باید با استفاده از مربیانی که نگاه صحیحی به زن دارند، این رویه اصلاح گردد. مربیان و معلمانی که دید فمنیستی نداشته باشند و جایگاه والای زن را بشناسند که در این راستا نقش مربیان اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان بسیار چشمگیر است. کلاسهای پرورشی و فوق برنامه نیز میتواند در این راستا خدمت شایانی کند. البته نباید فراموش شود که خانوادهها به عنوان کارگزار اولیه، باید نقش مثبت تربیتی خویش را ایفا کنند.
زن و آموزش
نکته مهمی که در آموزش دختران باید برای مربیان، والدین و خود آنها در اولویت باشد، توجه به ذات، طبیعت و نقشی است که باید دختر بر عهده بگیرد. طبق آمار در سالهای اخیر اکثر دختران مایل به انتخاب رشتههای مهندسی و پزشکی هستند. آنها پس از پایان دوران تحصیلات، یا در انتخاب شغل یا زمان ازدواج دچار مشکل میشوند، در این شرایط سختیها را تحمل میکنند یا با سرخوردگی، از ادامه مسیر منصرف میگردند.
در هدایت علمی دختران، باید آنها را به سمتی هدایت نمود که مناسب شأن و جایگاه جنس زن و خانواده او در آینده باشد؛ مانند رشتههای معلمی یا پرستاری و… .
نگاه درست
از کارهای دیگری که در این مسیر باید مورد توجه باشد، این است که به نسل بعد از خود آموزش دهیم که با دیده حقارت به وظایف زن و ویژگیهای وی نگاه نکنند. وظایفی چون مادری و خانهداری باید به جایگاه خود بازگردند. همان جایگاهی که اسلام و پیامبرJ برای آن معرفی کردهاند، یا وقتی علامه طباطبایی فرمودهاند: «حیات زن در احساس است»؛ بدانیم که احساس، همانند تعقل، نیاز جامعه امروزی است و این جمله توهین به این جنس محسوب نمیشود، بلکه بدون احساس، جامعه در خطر است. در واقع، ویژگیهای مختص مردان فقط در وجود مردان ارزشمند است و داشتن آن برای زنان، نه تنها باعث تمایز و تشخص او نمیشود، بلکه برای موجودیت او مضر است.
پیشنهاد
باید دختران را با زندگی اشخاصی که مخالف مسیر تکوین زنانه حرکت کردند و متوجه راه درست شدهاند، آشنا نمود. بارها اتفاق افتاده که زنان دنیای غرب، مهمترین پست و مقامهای سیاسی را تنها برای انجام وظیفه مادری رها نمودهاند. حتی سیستمهای آموزشی غرب که این اشتباه را متوجه شدهاند و درصدد رفع آن هستند را شناسایی کنیم و با آشنا نمودن دختران، آسیبهای فعلی را به حداقل برسانیم.