مؤلفهها و شاخصههای تربیتی دختران
مهدی عالمی
در مصاحبه با حجتالاسلام والمسلمین دکتر احمد علی پناهی
هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
داشتن نگاه جامع در برخورد تربیتی با دختران، یکی از مهمترین نیازهای مربیان این عرصه است. آگاهی با ویژگیهای خاص تربیتی و رفتاری متربیان و برنامهریزی و ارتباطگیری بر اساس آنها، یکی از حلقههای مفقوده در برنامههای تربیتی ما است. در ادامه، برای آشنایی با شاخصههای تربیتی دختران، گفتوگویی را با آقای دکتر احمد علی پناهی، نویسنده کتاب با دخترم، میخوانیم.
آیا در تربیت، تربیت دخترانه و تربیت پسرانه وجود دارد؟
در تربیت یک سری اصول و قواعد تربیتی داریم که در رابطه با همه انسانها صادق است که به آنها، اصول عمومی یا فراگیر میگویند. راهکارهای تربیتی که در رابطه با همه باید ملاحظه شود، حتی گاهی در رابطه با تربیت بعضی از حیوانات هم باید آنها را ملاحظه کرد. همچنین اصولی داریم که بین دختر و پسر مشترک است. علاوه بر این، اصولی داریم که مخصوص دختران و پسران است. علت تفاوت در این اصول هم تفاوت نقشهای مختلفی است که دختران و پسران باید بر عهده بگیرند.
اصلا چرا تربیت میکنیم؟ تربیت برای این است که دختران و پسران بتوانند نقشها و وظایفشان و همچنین انتظاراتی که جامعه از آنها در ابعاد مختلف اجتماعی، علمی، فرهنگی، معنوی و روانشناختی دارد را به نحو صحیحی انجام دهند. علاوه بر این، دختران و پسران تفاوتهای ذاتیای دارند که باید تربیت هرکدام هم متناسب با آن باشد. تفاوت آنها از نظر جسمی، روحی، روانشناختی و اخلاقی به حدی است که اگر در تربیت لحاظ نشود، علاوه بر اینکه آسیبهای جبرانناپذیری را به دختران و پسران وارد میکند، جامعه را نیز بینسیب نمیگذارد.
اصول اساسی تربیت در دختران چیست و از چه زمانی آغاز میگردد؟
به اعتقاد علمای تربیت، تا هفت سالگی تربیت بین دختر و پسر خیلی تفاوت چندانی ندارد؛ زیرا تا این سن تقریبا ویژگیهایی شبیه به یکدیگر دارند. برخی روایتِ «الْوَلَدُ سَیِّدٌ سَبْعَ سِنِین» را اینگونه معنا میکنند که تا هفت سالگی نباید تربیت رسمی را آغاز کنیم و چه دختر و چه پسر باید آزاد باشند. البته آزاد نه به این معنا که یله و رها باشند. تا این سن، تربیت بیشتر الگویی است؛ یعنی هنجارهای اخلاقی، تربیتی و کیفیت تعامل اجتماعی را از اطرافیان خود بهویژه پدر و مادر یاد میگیرند و کپیبرداری میکنند. با این بیان تفاوت چندانی در تربیت دختران و پسران تا این سن وجود ندارد.
پس همسانسازی که در سه یا چهار سالگی مطرح میشود، چیست؟
همسانسازی در این حد است که دختر بفهمد با پسر تفاوتهایی دارد و پسر هم این را متوجه شود و نه بیشتر!
اما از شش و هفت سالگی، آموزش رسمی و جدی شروع میشود و دستور دادن و امر و نهی کردن در آموزش قرار میگیرد. این قانون آموزش از شش، هفت سالگی یک الگوی ثابت در تمام دنیا است؛ به صورتی که همه آن را پذیرفتهاند و اجرا میکنند، همانطور که روایت معروفی که در بالا اشاره شد، آن را بیان میکند.
علاوه بر تفاوت در دختر و پسر بودن، چه تفاوتهای دیگری در تربیت باید لحاظ شود؟
برخی از اندیشمندان میگویند بچهها را باید براساس توانمندی عقلیشان تقسیمبندی کرد، نه براساس توانمندی سنی! ممکن است بچهای ششساله باشد، ولی عقلش در حد چهارسالهها باشد؛ یکی شش ساله است، ولی عقل و فهمش در حد دهسالهها است. یکی از مباحث جدی که مربیان باید توجه داشته باشند، بحث عقلی بچهها است؛ ممکن است دو دختر از لحاظ سنی ۱۵ ساله باشند، ولی از نظر ادارکی، شناختی و هوشی تفاوتهای زیادی داشته باشند. بنابراین، سبک و روش مربی برای تربیت ایندو باید متفاوت باشد.
بنده سالیان سالهای زیادی روانشناسی تربیتی تدریس کردم. یکی از اصولی که برای مربی و معلم مطرح است، این است که اگر در کلاس سی دانشآموز وجود داشته باشد، با هر کدام باید یک شیوه آموزشی اتخاذ شود. یک مربی موفق مربیای است که اتفاقاً به بچهها به یک چشم نگاه نکند، به هر کدام به یک چشم خاص نگاه کند؛ نه از نظر اخلاقی، از نظر آموزشی و تربیتی! مثلاً دختری که بسیار عاطفی است، باید مربی با او شیوه خاصی را اتخاذ کند و با دیگری که منطق بیشتری را دارد، استدلالیتر مواجه شود.
اصلاً یکی از هنرهای مربی این است که تفاوتها را به موقع دریافت کند و متناسب با توانمندها و حالات روانی آنان، به آنها خوراک بدهد. تفاوت اجتماعی و منطقهای هم مهم هست. اما از مهمتر همه، تفاوت در دختر و پسر بودن است؛ چون آنها از نظر عاطفی و ادارکی خیلی تفاوت دارند. بنابراین، الگوهای رفتاری، حتی متن آموزشی که مربی برای دختر انتخاب میکند باید با پسرها متفاوت باشد؛ یعنی متناسب با ظرفیت و توان دخترها باشد.
بنا بر آنچه بیان کردید، شاخصه تفاوت تربیتی دختر و پسر چیست؟
یکی از مهمترین اصول در تربیت دختران، اصل جامعنگری در تربیت، بهویژه دختران است؛ چون قرار است نقشهایی به مراتب حساستر و ظریفتر از پسران در جامعه ایفا کنند. اگر تربیتشان درست صورت بگیرد، خیلی از مشکلات جامعه مدیریت و کنترل می شود؛ زیرا مادر یکی از مهمترین رکنهای آموزشی و تربیتی جامعه است. اگر دختران را درست تربیت کنیم، در آینده فرزندان سالمی خواهیم داشت؛ چون مادران سالمی تربیت کردهایم. حتی همسران هم مسیرشان اصلاح میشود. منظور از جامعنگری، این است که ابعاد مختلف شخصیتی، روانی و جسمی دختر در تربیت مورد توجه قرار گیرد. یعنی یک مربی علاوه بر تلاش برای تربیت سالم دینی متربی، باید تربیت روانشناختی و زیستی سالمی را برنامهریزی کند. مثلاً باید به سلامتی زیستی دانشآموز و متربی خودش هم توجه کند تا تغذیهاش سالم باشد؛ چون در حال رشد است. اگر رشدشان دچار اختلال شد، در آینده در بارداری و مادری دچار مشکل خواهد شد.
جامعیت در رابطه با تربیت دختران یک اصل است.
آقای قرائتی میفرمود، من خدمت آقای بهشتی که از آلمان آمده بود رسیدم. پرسیدم که شما به بچهها و نوجوانان آلمانی چه آموزش میدهید تا من به بچههای کاشان آموزش دهم؟ شخصی گفت آقا چه میگویی؟ آلمان با اینجا خیلی فرق دارد! آقای بهشتی گفت نه آقا چه فرقی دارد، نوجوان نیازش در آلمان یا ایران یکی است! هیچ فرقی ندارد. آنجا شادی میخواهد، اینجا هم میخواهد، آنجا تکریم و احترام میخواهد، اینجا هم میخواهد، سلامتی زیستی میخواهد، به ورزش علاقه دارد، دوست باید داشته باشد، اینجا هم دارد.
یکی دیگر از اصول تربیتی در دختران، اصل احساس مسئولیت است. حساسیتهای تربیتی دختران در مقایسه با پسران بیشتر است؛ زیرا خط قرمزهای بیشتری را باید رعایت کند. از این جهت، پدر، مادر، معلمان و مربیان باید در تربیت دختران احساس مسئولیت بیشتری داشته باشند.
سومین اصل تربیتی دختران، توجه به آمادگی روانی وی برای تربیت است؛ زیرا اگر دختر از نظر روحی، روانی و شرایط سنی آماده نباشد و مربی به این اصل توجه نکند، زحمات تربیتی وی از بین رفته است. مربی باید زیرک باشد، تقاضای خودش را متناسب با فهم و درک دختران و در زمان مناسب مطرح کند. یکی از اشکالات پدران، مادران و مربیان در تربیت، این مسئله است. نمیدانند که چه زمانی، چگونه مطلبی را بیان کنند.
یکی دیگر از اصلهای تربیتی مهم، برقراری ارتباط کلامی و غیرکلامی متناسب با دختران است. یکی از تفاوتهای بارز دختران و پسران، تفاوت عاطفی، احساسی و هیجانی است؛ یعنی دختران به مراتب از پسران عاطفیتر، احساسیتر و هیجانیتر هستند (هم هیجانیتر هستند، هم رفتار هیجانی را دوست دارند). بنابراین، هنگامی که مربی با دختر تعامل میکند، باید لطیف، با ظرافت و با محبت برخورد کند. حتی واژههایی را که در ارتباط با دختر و پسر به کار میبرد، باید با دقت استفاده کند. به همین خاطر، تأکید میشود که پدر در خانه با دختر خیلی صمیمی شود، بغلش کند و دست نوازش بر سر او بکشد. مربی هم در واقع از یک نظر نقش همان والدین را ایفا میکند، چون در آن نقش قرار میگیرد؛ اگر مربی رابطه عاطفی برقرار نکند دختر از او فاصله میگیرد. اندیشمندان حوزه تربیت بیان میگویند که ارتباط عاطفی، مقدم بر ارتباط شناختی است؛ تا ارتباط عاطفی صورت نگیرد، به سخنان و اطلاعات مربی اهتمام پیدا نمیشود. اگر ارتباط برقرار شد، علاوه بر اینکه گیرایی رفتاری ایجاد میشود، تأثیرگذاری هم عمق پیدا میکند. برای مثال، مربی باید حالات و منشش متواضعانه و دوستانه باشد، وقتی جلسهای برگزار میکند با لبخند باشد، در اردو با بچهها صمیمی باشد، یا اگر در مکانی غیر از کلاس متربیانش را میبیند، آنها را تحویل بگیرد.
یکی از اصول مهم تربیتی در نوجوانی، علاقمندی به دوستان است. دختران به دلیل عاطفی بودن، دوست برایشان حیاتیتر از پسران است. بنابراین، دوستیهای دختران پایدارتر و صمیمیتر است. مثلاً دختر به راحتی دوستش را رها نمیکند و اگر دوستش را رها کند، دچار استرس و اضطراب میشود؛ زیرا نیازهای عاطفی و روانی وی از این طریق تأمین میشود. دوست برای وی پناهگاه عاطفی است، درد دل میکند و مشکلاتش را میگوید که اگر مربی به این مورد توجه نکند، علاوه بر اینکه ارتباط درستی پیدا نمیکند، احتمال اشتباه و گرایش به جنس مخالف هم به وجود میآید.
به نظر شما نکتهای که مربیان را در تربیت متربیان موفقتر میکند، چیست؟
یکی از بحثهایی که مربیان باید از جهت تربیت اخلاقی بدان توجه کنند، تبیین آثار و برکات و همچنین مفاسد و آسیبهای رفتارهای متربیان است. انسانها به صورتی آفریده شدهاند که اگر چیزی برایشان منفعت داشته باشد پیگیری میکنند و از چیزی که برایشان ضرر دارد، سراغی نمیگیرند.
نباید فراموش کنیم که تأثیر تربیت فردی و چهره به چهره، بیشتر از تربیت گروهی است. مربی باید برای تکتک متربیانش (بهویژه دختران) وقت بگذارد و متناسب با شرایط و روحیات آنان سخن بگوید و نیازهای آنها را در سخنانش پوشش دهد. اگر مربی به نیازهای مختلف متربیان خود توجه کند، به عنوان یک مربی جامع به وی نگاه میشود که تأثیرگذاریش را افزایش میدهد.