غذا خوردن و آداب آن در سیره نبوی
اهمیّت تغذیه
یکی از برنامههای معمولی ما در زندگی غذا خوردن است. این که چقدر برای تهیه غذا تلاش میکنیم، بحث دیگری است. امّا خود غذا خوردن یکی از برنامههای جدّی همه ما انسانها در جریان زندگی است. کیفیّت غذا خوردن و نحوه انجام دادن این برنامه طبیعی، اهمیّت فوقالعادهای در بهداشت دارد. بسیاری از بیماریهای که اکنون در زندگیهای ما شایع است بر اثر عدم رعایت تغذیه صحیح است. یعنی عدم توجه به نحوه غذا خوردن و یا نوع کیفیّت غذایی که مصرف میشود.
اهمیّت این مسأله وقتی روشن میشود که ما بدانیم نوع و میزان غذایی که مصرف میکنیم،ئ در وضعیّت روانی ما هم تأثیر میگذارد. یعنی در حقیقت وضعیّت روحی ما تا حد زیادی تحت تأثیر غذایی است که استفاده میکنیم؛ هم ظاهر غذا و هم باطن غذا، در این زمینه تأثیر دارد. این که آیا این غذا از راه حلال به دست آمده یا خدای ناخواسته شبهه ناک است؟ و این مسأله که انسان به چه میزان باید غذا بخورد و آیا تنوع غذایی خوب است یا ساده غذا خوردن؟ اینها همه روی وضعیت روحی و روانی انسان اثر دارد. با توجه به این نکته است که برای همه ما خیلی مهم استئ که بدانیم روش پیامبر عظیم الشأن ـ صلی الله و علیه و آله و سلم ـ ما در تغذیه چگونه بوده است؟
گرسنگیه محبوبترین حالت در نزد رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ :
نکته اول این است که نبی اکرم ـ صلی الله و علیه و آله و سلم ـ گرسنگی را خیلی دوست داشتند، یعنی، سعی میکردند در اکثر اوقات خود را گرسنه نگهدارند، البتّه نه یک گرسنگی آذار دهنده. بلکه همین قدر که نسبتاً گرسنه باشند به گونهای که به انجام کارهای عادی ایشان هم هیچ گونه آسیبی وارد نشود. نه آن مقدار گرسنگی که باعث شود انسان از انجام وظایف عادی خویش باز بماند. البتّه در این نکته بیان شد، باید نوجوانها توجه خاصّی داشته باشند که شرایط سنی هم یک مقدار متفاوت است و باید آن تفاوتها را هم ملاحظه کرد. به هر صورت پیامبر اکرم ـ صلی الله و علیه و آله و سلم ـ گرسنگی را دوست داشتند و در بیانی است از امام صادقد ـ علیهالسلام ـ که حضرت فرمودند: «ما کانَ شَیء أَحَبِّ الی رَسولِ اللهِ مِنْ أَنْ یّضِلَّ جائِفاً فی اللهِ»، هیچ چیزی نزد پیامبر اکرم ـ صلی الله و علیه و آله و سلم ـ محبوبتر از این نبود که در اکثر اوقات گرسنه باشند و این به خاطر آن خوفی بود که حضرت از پروردگار متعال داشتند.
سیر غذا نخوردن:
پیامبر خدا ـ صلی الله و علیه و آله و سلم ـ هیچ گاه سیر غذا نمیخوردند و این بیان هم از فرزندان گرانقدر ایشان نقل شده است که فرمودند: «نَحْنُ قَوم لا تَأکُلُ حَتّی نّجوعُ وَ اِذا أَکَلْنا لاَشْبَعُ؛ ما تا گرسنه نشویم غذا نمیخوریم و قبل از سیر شدن هم غذا خوردت را ترک میکنیم». در همین زمنیه هم از امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ بیانی در نهجالبلاغخ خطاب به همه ما آمده است که فرمودند: به پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله و علیه و آله و سلم ـ تأسی کنید در این که حضرت خود را سبک نگه میداشتند و به همین خاطر هم دارای اندامهایی متناسب بودند. یعنی خیلی چابک، ورزیده و سبک بودند.
سفره غذا، معبد الهی:
«سفره»، در فرهنگ پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله و علیه و آله و سلم ـ یک معبد بود؛ یک بهانه برای بندگی، و عرض ارادت به پیشگاه خداوند تبارک و تعالی، و یک فرصت مناسب برای ابراز نیاز به درگاه الهی بود، و این که انسان وقتی سر سفره مینشستند، احساس کند که بنده است، لذا حضرت خود سفره را و همینطور طولانی نشستن سر سفره را خیلی دوست میداشتند.
نحوه نشستن عبد بر سر سفره الهی:
خوب است که بدانیم حضرت سر سفره چطور مینشستند. اولاً وجود مقدس آن حضرت هیچ وقت از صندلی و میز و امثال اینها برای غذا خوردن استفاده نمیکردند. ممکن است بگویید آن زمان که میز و صندلی به قاعده زمان ما نبوده است، چرا آن زمان هم به شیوههای دیگری این مسایل بوده است، اما حضرت دوست داشتند روی زمین بنشینند و روایات متعدد داریم که تأکید میکند ایشان اصرار داشتند وقت غذا خوردن روی زمین بنشینند. وجود مبارک ایشان در حال نشستن به چیزی تکیه نمیدادند و میفرمودند: «من بندهام و مانند بندهها بر سر سفره مینشینم و مانند بندهها غذا میخورم.» «اِنَّما أَنَا عَبْد آکُلُ یَأْکُلُ الْعَبْدُ وَ أَجْلِسُ کَما یَجْلِسُ العَبْدُ». همان طوری که بندگان چنین رفتار میکنند، من هم در پیشگاه خداوند متعال این فرصت را برای تواضع در برابر مقام با عظمت الهی، غنیمت میشمارم. البته عزیزانی هم که بر سر میز مینشینند وقت غذا و اینها آنها هم میتوانند به این سیره عمل کنند. به این که تکیه ندهند، با ادب بنشینند. اگر نمیخواهند حالا روی زمین به آن قاعدهای که گفتیم بنشینند، از این جهت هم مشکلی ندارد وقتی بتوانند آن ادب را و آن تواضع را در این ترتیب از نشستن هم نشان دهند. مخصوصاً آنهایی که نشستن بر روی زمین برای ایشان مشکلاتی دارد. ولی در هر صورت نشستن روی زمین و بر سر سفره یک صفای دیگری دارد.
ایشان غذا خوردن در حال راه رفتم یا بر مرکب را نمیپسندیدند مگر این که ضرورتی پیش میآمد. ایشان سفارش میکردند که هنگام غذا خوردن، حتماً کفشهایتان را از پایتان بیرون بیاورید که این خیلی برای مؤدبانه نشستن مناسبتر است. طرز نشستن ایشان هم خیلی جالب است؛ مثل نشستن در تشهّد نماز بود. یعنی اینقدر با ادب بر سر سفره مینشستند! و معلوم میشود که سفره نزد ایشان احترام ویژهای دارد. زیرا معتقد بودند بر سر سفره، انسان حالت بندی خود و روزی دهندگی رازق را مشاهده میکند و توجه پیدا میکند که خدا او را دوست داشته است که برای او انواع غذاها را فراهم کرده است. و در واقع گرسنگی انسان، فقر او را به خداوند متعال نشان میدهد و از این لحاظ سفره جایگاه بندگی و تواضع برای خدا است.
یاد رازق در لحظه لحظه استفاده از روزی الهی:
پیامبر اکرم ـ صلی الله و علیه و آله و سلم ـ غذا را با یاد خدا آغاز میکردند و بسم الله الرحمن الرحیم میگفتند، در طول غذا خوردن هم مرتب نام محبوبشان را بر زبان جاری میکردند، بعد از هر لقمهای که میل میفرمودند، الحمدالله میگفتند. وقتی هم که غذا به پایان میرسید، شکر پروردگار متعال را به جا میآوردند.
بنابراین ملاحظه میکنید که در این فرهنگ غنی، اصلاً سفره یک معبد است و چقدر این معبد سازنده است و کسی که بر سر یک چنین سفرهای مینشیند ضمن این که جسم او در حال تغذیه است، دائماً روح و جان او نیز در حال تغذیه است. یعنی انسان مؤمن این گونه است. اول غذای جان خود را تأمین میکند و طبیعتاً غذای جسم خود را هم دریافت میکند.
شیوه غذا خوردن رسول خدا با دیگران:
پیامبر اکرم ـ صلی الله و علیه و آله و سلم ـ غذای دست جمعی را خیلی دوست داشتند و اصلاً دوست نداشتند تنهایی غذا بخورند، مگر یک وقتهای خاصّی که ضرورت پیش میآمد، تنها غذا میخوردند. والّا در خانه با اهل خانه یا با فرزندان و همسرشان و امثال اینها غذا میخوردند و یا فرصتی را با میهمانان هم غذا میشدند و هر چه تعداد نشستگان بر سر سفره بیشتر میشد، حضرت آن سفره را بیشتر دوست داشتند و میفرمودند: «برکت آن جا است که دستهای زیادی روی سفره قرار بگیرد».
نکتهای دیگر این که در سفرههای عمومی پیامبر اکرم ـ صلی الله و علیه و آله و سلم ـ اوّل از همه شروع به خوردن غذا میکردند و آخر از همه هم دست میکشیدند؛ مخصوصاً وقتهایی که خود ایشان میزبان بودند که این مسأله کمک میکرد به کسانی که سر سفره هستند، راحتتر بتوانند پیش حضرت غذا بخورند و تا میزانی هم که غذا خوردن مورد نیازشان است ادامه دهند.
بیتکلّف بودن در غذا:
رسول خدا ـ صلی الله و علیه و آله و سلم ـ در نوع غذا تکلّف نداشتند و آمده است که : «یَأْکُلُ الأَصْنافَ مِنَ الطَّعامِ». یعنی حضرت از انواع و اقسام غذاهایی که پیش میآمد، میل میکردند. ایشان به غذاهای ویژه و مخصوص و امثال اینها اهمیّت نمیدادند و از این جهت خیلی راحت میگرفتند و هیچ تکلّفی در غذا و سفره نداشتند.
«وَ کانَ یَأْکُلُ ما وَجَدَ». یعنی ایشان هر چیزی پیش میآمد، میل میفرمودند. و جالب است که حضرت هیچ وقت از غذاها عیب نمیگرفتند که حالا غذا زیادی شور شد، یا کم نمک است، یا اشکالات دیگر مثلاً خوشمزه نشد و امثال اینها. اگر دوست داشتند و میل داشتند، بیشتر میخوردند و اگر میل نداشتند نمیخوردند. ولی این که عیب بگیرند و اشکال بگیرند، این اصلاً در فرهنگ آن حضرت نبود.
آهسته غذا خوردن:
نکته دیگر این که آهسته غذا میخوردند و در غذا خوردن شتاب نمیکردند، لذا لقمهها را کوچک میگرفتند، و غذا را خوب میجویدند. در مورد نوشیدنیها هم همین طور بود. پیامبر اکرم آب که میخواستند میل کنند، در سه مرحله میل میکردند و با هر دفعه نوشیدن هم، بسمالله و الحمدالله میگفتند. وقتی هم شیر مینوشیدند، مقداری آن را مزه مزه میکردند و اشاره هم میکردند که چون چربی دارد، باید انسان یکباره شیر را میل نکند.
پرهیز از تناول غذا داغ:
نکته دیگری که در مورد غذا خوردن پیامبر اکرم ـ صلی الله و علیه و آله و سلم ـ مورد توجه است، این است که ایشان غذای داغ نمیخوردند و منع هم میکردند از این که دیگران غذای داغ بخورند، می فرمودند: «خداوند آتش را خوراک ما قرار نداده است». و به غذا یا نوشیدنی، «فوت» هم نمیکردند و این به خاطر رعایت بهداشت بود.
تنواع یا سادگی؟
غذای حضرت معمولاً یک جور بود و سر سفرههایی که چند جور غذا بود، نمینشستند. البّته میفرمودند من شما را محروم نمیکنم. و خوردن چند جور غذا را هم حرام نمیکنم. ولی به خاطر تواضع در پیشگاه خداوند، این گونه عمل میکنم.
غذای محبوب رسول اکرم ـ صلی الله و علیه و آله و سلم ـ
در روایات ما نقل شده است که حضرت ـ صلی الله و علیه و آله و سلم ـ خرما را خیلی دوست داشتند و اگر سر سفره خرما بود، با خرما شروع میکردند. از بین میوهها انار را خیلی دوست داشتند و حاضر نبودند در انار با کسی شریک شوند، البتّه به شرط آن که دیگران هم در اختیارشان بود. انگور را دانه دانه میل میکردند. سرکه را خیلی دوست داشتند و میفرمودند: «خورشت انبیا سرکه و روغن زیتون است». حضرت سیر و پیاز و تره و این چیزها را نمیخوردند چون سر و کارشان زیاد با دیگران بود و به خاطر رعایت معاشرتهای اجتماعی مصرف نمیفرمودند.ئئ هم میهمانی میدادند و هم خود در میهمانی دیگران با رغبت شرکت میکردند.