شکل‌گیری باورهادر‌‌‌ دل‌افسانه‌ها

حمیده حجتی

آنچه نوجوان به عنوان ادبیات می‌پسندد، در گفت‌وگو با سرکار خانوم شریف رضویان                                                               

ادبیات نوجوان چه تمایزی از ادبیات کودک دارد؟

قبل از هر سخنی باید به این نکتۀ بسیار مهم اشاره کرد که ادبیات کودک و نوجوان در ذات خود، یک ادبیات تعلیمی است. کودک و نوجوان علاوه بر لذتی که از خواندن یک داستان شیرین یا شنیدن یک شعر خوب می‌برد، از مضامین نهفته در داستان و شعر هم درس می‌گیرد و از آنها الگوبرداری می‌کند. مهم‌ترین نقطۀ اشتراک ادبیات کودک و نوجوان همین مسئله است. اما این دو، تفاوت‌های آشکاری هم با یکدیگر دارند. یکی از وجوه تمایزشان مسئلۀ تخیّل است. کودکان تا قبل از سن نه سالگی، تخیّلشان محدود است؛ تخیّلشان از محیط اطراف و چیزهایی که می‌بینند، نشأت می‌گیرد. به همین دلیل در ادبیات خردسالان از تخیّل نامحدود و از موجودات انتزاعی استفاده نمی‌شود؛ چه موجوداتی که واقعاً وجود دارند، مثل شیاطین و فرشتگان و چه آنهایی که ساختۀ ذهن نویسندگان هستند، مثل خون‌آشام‌ها، غول‌ها، دیوها و… . اگر از این موجودات در ادبیات کودک استفاده شود، کودک نمی‌تواند با آنها ارتباط برقرار کند و از خواندن چنین داستان‌هایی، بیشتر دچار سردرگمی، اضطراب و وحشت می‌شود. اما در سنین نوجوانی، تخیّل به سمت نامحدود شدن پیش می‌رود و به همین دلیل است که نوجوانان به داستان‌های پریان و افسانه‌ها علاقۀ زیادی نشان می‌دهند. باید توجه داشت در ادبیات نوجوان، پایه‌های اعتقادی و دینی نوجوانان هنوز محکم نشده، به همین دلیل در ارائۀ افسانه‌ها و اسطوره‌های شرک آلود، مثل داستان‌های اساطیر یونان که مملو است از الهه‌ها و خدایان متفاوت و رنگارنگ، در حد توان باید پرهیز کرد. توجه نکردن به این مسئله، می‌تواند بنیان‌های تفکر توحیدی آنها را سست کند و هم‌چنین فرهنگ دیگری را در وجود آنها پرورش دهد. تفاوت دیگری که بین ادبیات کودک و ادبیات نوجوان وجود دارد، دایرۀ لغات و نثری است که برای این دو گروه سنی باید استفاده شود. در مورد کودکان و خردسالان، دایرۀ لغات بسیار محدود است. در داستان‌های مربوط به آنها باید دقت کنیم تا واژگان نامأنوس و مشکل را به کار نبریم. علاوه بر این، در نوشتن برای کودکانی که در سنین اولیۀ دبستان مشغول یادگیری خواندن و نوشتن هستند، نباید نثر شکسته و محاوره‌ای استفاده کرد تا شکل صحیح واژه‌ها و جمله‌ها در ذهن آنها قرار گیرد. اما در خصوص نوجوانان، با این مشکل مواجه نیستیم.

لطفاً چند نمونه از آثار فاخر ادبیات نوجوان ایران و جهان را معرفی نمایید.

از نویسندگان شاخص و ارزشی که در عرصۀ نوجوانان قلم می‌زنند، می‌توانیم از «محمدرضا سرشار» با اسم مستعار رضا رهگذر، یا «محمد میرکیانی» و »حسین فتاحی» نام ببریم. داستان‌های محمدرضا سرشار، درون‌مایه‌های انسانی و مذهبی قوی‌ای دارند. «آنجا که خانه‌ام نیست»، «شهری که مردم آن با زانو راه می‌رفتند» و شاهکار ایشان کتاب «آنک آن یتیم نظر کرده» -که زندگی‌نامۀ پیامبراسلام(ص) را به زبان داستانی بیان کرده‌اند- از جمله آثار این نویسندۀ توانا است. کتاب‌های محمد میرکیانی هم داستان‌های خوبی دارد. مجموعه داستان‌های «قصۀ ما مثل شد» و «تن تن و سندباد» از نوشته‌های ایشان است. حسین فتاحی هم در زمینۀ انقلاب و دفاع مقدس، آثار داستانی خوبی برای نوجوانان نوشته است که از این میان می‌توان به «فصل کبوتر» و «عشق سال‌های جنگ» اشاره کرد.

اما در زمینۀ بین‌المللی هم، نویسندگان ارزشمندی هستند که برای نوجوانان قلم زده‌اند و آثاری فاخر و ارزشی را به وجود آوردند. مثلاً خانم «آسترید لیندگرن» نویسندۀ سوئدی، کتاب‌های «درّه گل سرخ» و «سرزمین دور» را نوشته‌ است. داستان‌های ایشان، نگاهی فلسفی و عمیق به زندگی دارد و در عین حال ساده و شیرین است و خواندن آن برای نوجوانان حتماً لذت‌بخش خواهد بود. «رز دال» نویسندۀ توانمند انگلیسی، داستان‌های بسیار خوب و جذابی، مثل «آقای روباه شگفت انگیز»، «ماتیلدها» و «چارلی و کارخانۀ شکلات‌سازی» را خلق کرده است. داستان‌های رز دال قصه‌هایی جذاب و پرماجرا دارند. در عرصۀ جهانی آثار دیگری هم هستند که خواندنی‌اند، مثل «شازده کوچولو» اثر «آنتوان دوسنت اگزوپری» یا آثار «چارلز دیکنز» که دید خیلی خوبی نسبت به کودکان، فقرا و اختلافات طبقاتی دارد. آثار او مثل «اُلیور توئیست» و شاهکارش «سرود کریسمس» در حوزه‌های مختلف فیلم، انمیشین و… به تصویر کشیده شده است. استاد سرشار در پایان جلد دوم کتاب «الفبای قصه‌نویسی»، فهرست مفصلی از کتاب‌هایی که خواندن آن برای نوجوانان مفید است، ارائه کرده‌اند.

چه ژانرهایی برای نوجوانان، جاذبۀ بیشتری دارد؟

نوجوانان در سنی هستند که به ماجرا و هیجان، علاقۀ زیادی دارند. به همین خاطر به داستان‌های پرماجرا و هیجان‌انگیز توجه می‌کنند؛ داستان‌هایی که بتوانند تخیّل آنها را به فعالیت وادار کند. یکی از این نوع داستان‌ها، افسانه‌ها هستند که نوجوانان خیلی به آنها توجه می‌کنند. چه افسانه‌های کهن، که نویسندۀ مشخصی ندارند؛ مثل داستان‌هایی که همۀ ما شنیدیم؛ کدو قلقله زن و بز زنگوله پا، و چه افسانه‌های نو که نویسنده‌هایشان مشخص‌اند، ولی افسانه هستند؛ مثل پینوکیو و یا تن تن و سندبادِ آقای میرکیانی.

ژانر دیگر داستان‌هایی که نوجوانان به آنها توجه می‌کنند، داستان‌های علمی-تخیلی است. اکثر این داستان‌ها به وسیلۀ نویسندگان اروپایی و آمریکایی نوشته شده و متأسفانه اینها درون‌مایه‌هایی مادی‌گرا و ضد مذهب دارند و در این زمینه در داخل کشور ما، تاکنون آثار ارزشمند قابل ذکری خلق نشده است. در حالی که اگر یک نویسندۀ مذهبی در ژانر علمی-تخیلی برای نوجوانان داستان بنویسد، می‌تواند برای نوجوانان، یک کلاس خداشناسی باشد. چرا که یکی از راه‌های اثبات وجود خدا، همین قوانین علمی و نظم موجود در طبیعت است.

داستان‌های دیگری که مورد توجه نوجوانان قرار می‌گیرد، داستان‌های تاریخی است، مثل سرگذشت مشاهیر یا داستان‌های پیامبران. به این نکته هم باید توجه کنیم که داستان تاریخی، تاریخ صِرف نیست. نشان‌دادن ماجراهایی از تاریخ است که با هنر و قوۀ تخیل نویسنده عجین شده و جذابیتی بیشتر از خود تاریخ پیدا می‌کند. به این نکته هم باید توجه کرد که هر داستان تاریخی‌ای برای نوجوانان مناسب نیست. داستان‌های تاریخی، ماجرایی هستند که می‌توانند مورد توجه نوجوانان قرار بگیرند. بعضی از داستان‌های تاریخی هستند که بیشتر به درون‌کاوی و ماجراهای درونی اتفاقات تاریخی می‌پردازند تا اتفاقات بیرونی. اینها برای نوجوانان، جذابیتی ندارند. هم‌چنین بعضی از داستان‌های تاریخی هستند که به فرازهایی از تاریخ می‌پردازند که اصلاً مناسب سنین نوجوانی نیستند. اما داستان‌های تاریخی-ماجرایی، از این نظر که به حوادث و شخصیت‌های خاص و فوق عادی می‌پردازند و از نظر فضا هم خیلی تازگی دارند، می‌توانند برای نوجوانان بسیار جذاب باشند.

در دهۀ اخیر ما شاهد سرازیر شدن آثار داستانی ترجمه‌ای از غرب با مضامین جادو، جن، شیاطین، جهان موازی و این توصیف‌ها هستیم؛ از نمونه‌های بارز آن می‌توانیم به مجموعۀ «هری پاتر» اشاره کنیم که مشهور شد و وقتی که آمد تقریباً هر نوجوان ایرانی این داستان‌ها را خواند. کثرت این آثار از نویسندگان متعدد، نشان می‌دهد که متأسفانه برای نوجوانان ایرانی، ذائقه‌سازی می‌شود. این داستان‌ها در ظاهر، پرماجرا و بسیار پرجاذبه هستند؛ اما آنچه در نهایت بعد از خواندن این داستان‌ها در ذهن نوجوانان باقی می‌ماند، پوچی زندگی و یأس و رهاشدگی در این دنیا است. تفکری که درست در مقابل تفکر اسلامی قرار دارد.

توانایی ادبیات در برانگیختن نوجوانان برای به وجود آوردن جریان‌های فرهنگی، اجتماعی و… چه میزان است؟

نوجوانی، دوران شکل‌گیری بنیان‌های اعتقادی و انتخاب راه آینده برای زندگی است. یکی از کارهای بسیار مهمی که ادبیات می‌تواند برای نوجوانان انجام دهد، ارائۀ الگو برای آنها است؛ الگوهایی جذاب که از ارزش‌های دینی و بومی ما برخاسته باشند. مجموعه‌هایی مثل «آن‌شرلی» یا «بابا لنگ دراز»، یک رویکرد فمینیستی دارند. اگر دقت کنید در یک دوره‌ای در غرب، تمام داستان‌های معروف، به دخترهایی مربوط می‌شد که با تلاش و کوشش خودشان، توانستند به مراتب بالایی برسند و محدودیت‌های زمان خود را پس بزنند و دانشمند یا نویسنده شوند، که اکثراً در این داستان‌ها نویسنده می‌شوند. اینها از این طریق به دخترهای جامعۀ خود الگو ارائه کرده‌اند.

البته ما نمی‌توانیم جلوی آنها را بگیریم و بگوییم که نوجوانان ما نخواند و فیلم و انیمیشن را نبیند! به هرحال فضا، فضایی است که حقیقتاً نمی‌شود جلویشان را گرفت. باید کاری کرد؛ باید جایگزین ارائه داد. باید آگاه‌شان کرد. حتی باید نقد را به ایشان آموخت، که اینها را با دیدۀ پذیرش نگاه نکنند؛ در ذهن خودشان نقد کنند. در این صورت ما می‌توانیم در برابر این هجوم گسترده و جذاب آنها، ایستادگی کنیم. در ادامه باید به دنبال ایجاد جایگزین برای این داستان‌ها و فیلم‌ها باشیم. خودمان فیلم‌ها و داستان‌های قوی تولید کنیم. دفاع مقدس ما یک گنجینۀ بکر و دست نخورده است؛ پر از قهرمان است که ما می‌توانیم این را برای نوجوانان خود به صورت امروزی و جذاب، داستان و فیلم کنیم و به آنها ارائه دهیم. در آن صورت آنها دیگر دنبال کارهای غربی نمی‌روند، یا اگر هم ببینند، به چشمشان جلوه نخواهد کرد.

با این حساب نقطۀ افتراق دیدگاه اسلام و نگاه غربی‌ها در چیست؟ آیا دین اسلام نقش اجتماعی و حضور در جامعه را برای زن ممنوع کرده است؟

دین اسلام، دینی است که به زنان بسیار ارزش داده و هیچ منعی برای حضور آنها در جامعه به وجود نیاورده است؛ منتها با حفظ ارزش‌های یک زن. نکته‌ای که این داستان‌ها و فیلم‌های غربی می‌خواهند به دختران جوان ما القا کنند، این است که در مقابل ارزش‌ها و سنت‌ها بایستند. یعنی جهان‌بینی غربی می‌گوید که ارزش‌ها و سنت‌ها، مانع رشد بانوان هستند. در صورتی که این کاملاً اشتباه است. ما زن‌های قهرمانی داریم که با حفظ تمام ارزش‌ها، به بالاترین درجات رسیدند. مقابله با فرهنگ غربی، به معنای مقابله با جهان‌بینی آنها است؛ وگرنه دین اسلام هیچ محدودیتی برای خانم‌ها و حضور اجتماعی آنان، قائل نیست.

دکمه بازگشت به بالا
🏠 صفحه اصلی
🏠 صفحه اصلی