سطوح، أبعاد و گستره عدالت در حکومت مهدوی(۲)
حمید رضا اسلامیه
اشاره:
در قسمت اول، بعد از بحث در مورد مفهوم عدالت اجتماعی در دو جبههی انبیا و جبههی طواغیت، وارد بحث اصلی یعنی گستره و ابعاد عدالت مهدوی در حکومت حضرت مهدی(عج) شدیم و سطوح عدالت در حکومت مهدوی را برشمردیم، که شامل سه سطح تاریخی، اجتماعی و فردی بود. در این شماره به عرصههای عدالت اجتماعی در حکومت مهدوی میپردازیم.
ابعاد و عرصههای عدالت اجتماعی در جامعهی مهدوی
عدالت اجتماعی در حکومت مهدوی، خلاصه در عدالت اقتصادی و رفع فقر و تبعیض اقتصادی نمیشود، بلکه عدالت اجتماعی شامل چهار بُعد و عرصه است و اتفاقاً اقامهی قسط اقتصادی در آن حکومت، بُعد تبعی عدالت اجتماعی است. در حکومت مهدوی، فقر زدایی از تمام طبقات اجتماع در سه بُعد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خواهد شد، که این فقر زدایی راه تحققّ عدالت اجتماعی است و در واقع عدالت اجتماعی همان جنبهی ایجابی فقر زدایی میباشد.
این سه بعد محوری عبارتند از:
۱٫عدالت اجتماعی در بُعد سیاسی: توزیع عادلانهی اختیارات و مناصب اجتماعی یا توزیع عادلانهی قدرت؛
- عدالت اجتماعی در بُعد فرهنگی: توزیع عادلانهی آموزش و اطلاعات مناسب به مردم و رشد فضایل و ارزشها برای رسیدن به قرب؛
- عدالت اجتماعی در بُعد اقتصادی: توزیع عادلانهی ثروت و امکانات در جامعه.
بعد دیگری را که میتوان به ابعاد عدالت اجتماعی اضافه کرد و در روایات به آن پرداخته شده، عدالت حقوقی و قضایی است، که در واقع درمان ظلمهایی است که در جامعهی بشری امکان وقوع دارد.
دقیقاً در برابر سه بعد اصلی عدالت اجتماعی در جامعهی نبوی و مهدوی، سه بعد و سه چهره از جامعهی شیطانی و کفر صف آرایی کرده است:
- ۱٫ کفر در رابطهی با قدرت و در زمان ما در چهرهی دموکراسی و حکومت مردم (طاغوت)؛
- کفر در رابطهی با لذت و در زمان ما در چهرهی لیبرالیسم فرهنگی (مُترَف)؛
- کفر در رابطهی با ثروت و در زمان ما در چهرهی سرمایهداری و کاپیتالیسم (مَلأ).
تضادّ اصلی همیشه میان کفر و توحید، مؤمن و کافر با تمام ابعادشان است. درگیری بین جامعهی نبوی و مهدوی با جامعهی ابلیسی در تمام ابعاد طاغوت، مترف و ملأ بوده است و آنان که تضاد را میان جامعهی مؤمن و جامعهی ملأ میدانند، در واقع تضاد را فرعی کرده و به انحراف رفتهاند.
الف. عدالت سیاسی؛ بعد اصلی عدالت اجتماعی در حکومت مهدوی
آنگاه که به تمدن غرب نگاه میافکنیم، ظاهرش این است که اقتصاد و سرمایه داران نقش اصلی را در سیاست بازی میکنند؛ یعنی اقتصاد و ثروت توزیع کنندهی مناصب اجتماعی است، اما با نگاهی ژرفتر میتوان گفت سیاست نقش اصلی را دارد و قدرت تسخیر و غصب مناصب اجتماعی، باعث کسب ثروت و امکانات به طرف آنها میشود و حداقل این است که بین چپاول ثروت و تسخیر قدرت، تعاملی وجود دارد.
اما در جامعهی مهدوی و موعود که به دنبال عدالت است نه غصب، توزیع عادلانهی مناصب اجتماعی در رأس قرار میگیرد و به عنوان بعد اصلی عدالت مطرح میشود. در این جامعه، مناصب و اختیارات اجتماعی بر اساس میزان تقرّب اشخاص به خدا تقسیم میشود، و چون قرار است انسان به سعادت برسد، مقربترین انسانها که توانایی ساختن جامعهی مقرّبان را دارند، در قلّهی مناصب اجتماعی قرار میگیرند و جامعهی مهدوی مصداق تامّ آیهی «إنَّ اَکَرَمَکُم عِندَ الله اَتقیکُم» است، که باتقواترین به کرامت در دنیا و آخرت میرسند و مستضعفان پیشوایان این جامعه میشوند.
در روایات نیز بعضی از آیات به حکومت صالحان در زمان حضرت مهدی(عج) تأویل شده است. مثلاً در حدیثی در ذیل آیه ی «إنَّ الأرض یرثُها عبادی الصالحون»، صالحان تفسیر به حضرت قائم و اصحاب ایشان شده است. در این حدیث و احادیث دیگر، صالحان و اصحاب حضرت، وارثان زمین و حکمرانان زمین شمرده شدهاند.
امام باقر(ع) در مورد آیهی «کسانی که اگر سلطه دهیم، در زمین اقامهی نماز میکنند و زکات میپردازند» میفرمایند: «این آیه در مورد آل محمّد، مهدی و اصحابش است. خداوند در مشارق و مغارب زمین به او اجازهی تصرف میدهد و خداوند به واسطهی او و اصحابش، بدعتها و باطل را میمیراند.»
در حدیثی متولّیان به ولایت حضرت و شیعیان ایشان، حاکمان زمین دانسته شدهاند: امام سجاد(ع) میفرمایند: آنگاه که قائم ما قیام میکند، خداوند رنج و درد را از شیعیان ما میبرد و حاکمان و فرمانروایان زمین میشوند.
در روایات متعدد دیگری، خلافت زمین از آن یاران حضرت دانسته شده و یا این که از مستضعفان، به عنوان وارثان زمین در زمان حضرت یاد شده است و نوید رفتن دولت و فرمانروایی باطل و جایگزینی دولت حق را دادهاند.
یکی از جلوههای زیبای حکمرانان و صاحبان مناصب کلیدی در حکومت مهدی(عج)، این است که هرچه مقام و منزلت اجتماعی آنها در ادارهی جامعه بالاتر میرود، برخورداری آنها از امکانات و ثروت جامعه کم تر میشود؛ یعنی در حکومت مهدوی تکیه زدن بر جایگاههای بالاتر اجتماعی، همراه با زهد بیش تر اجتماعی است.
از حضرت قائم(عج) نزد امام رضا (ع) یاد شد، پس حضرت فرمودند: «نیست لباس و پوشش حضرت قائم به جز لباس خشن و نیست طعام و خوراک آن حضرت به جز خوراکی سخت و خشن.»
ب. عدالت فرهنگی؛ بعد فرعی عدالت اجتماعی در حکومت مهدوی
یکی از ابعاد عدالت مهدوی، فراهم شدن امکان رشد و اعتلای فرهنگی و آموزشی برای آحاد جامعه است. در زمان حضرت، عقلها کانون واحد مییابد و همه به مقتضای توانایی خود، از دانش و معرفت خوشه میچینند و حکمت را میآموزند، تا بتوانند آهنگ پرستش و عبودیت و فضایل اخلاقی را سر دهند. در عصر ظهور، مفهوم نیاز و ارضا تغییر مییابد و اگر چه در عصر ظهور نعمتهای مادی در دار دنیا گسترش مییابد، ولی گاهی گسترش نیاز و ارضا بر محور استکبار و شیطنت صورت میگیرد، که در اینجا نیاز و ارضا به مفهوم بهرهمندی از ابتهاجات مادّی و غرق شدن در خود است و گاهی توسعهی نیاز و ارضا بر محور عبودیت میباشد، که در اینجا گسترش نیاز و ارضا به معنای میل به قرب و عبودیت است. در عصر ظهور؛ مفهوم لذت، مفهوم نیاز، مفهوم کمال و مفهوم ابتهاج تغییر میکند.
در جامعهی مهدوی، عدالت اقتصادی میتواند زمینهساز عدالت فرهنگی باشد، اما عدالت فرهنگی از شأن بالاتری برخوردار است و اقتصاد و ثروت، رنگ حکمت و فرهنگ و قرب به خود میگیرد و توزیع عادلانهی آگاهیها و معرفتها تابع مناصب اجتماعی خواهد بود.
در روایتی از امام باقر(ع) در مورد رشد خرد و کانون یافتن عقول، اینگونه بیان شده است:
«اذا قام قائمنا وضع یده علی رؤس العباد فجمع بها عقولهم و کملت بها احلامهم»؛
آنگاه که قائم ما قیام میکند،
دست خود را بر سرهای بندگان قرار میدهد و بدین وسیله عقول بندگان را جمع میکند و خردهای آنها را به کمال میرساند.
در بعضی از روایات، برقراری عدالت به معنای بازگرداندن اخلاق و روحیهی مجاهدت و ایثار و برادری به جامعه تفسیر شده است: امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند: «زمان ظهور، ندا دهنده ندا میدهد: این مهدی خلیفهی الهی است، پس او را تبعیت کنید، که پر میکند زمین را از قسط و عدل؛ چنانکه پر شده از ظلم و جور، و این ظهور هنگامی است که دنیا از هرج و مرج و آشوب پر شده و بعضی بر بعضی دیگر تعدی میکنند، بنابراین کبیر به صغیر رحم نمیکند و قوی به ضعیف ترحم نمیورزد. پس در این هنگام است که خدا به قائم اجازهی خروج میدهد.»
در روایات بسیاری نیز سخن از عدالت در آموزش معارف دینی و قرآنی شده و یا برقراری عدل در زمان حضرت به برقراری ایمان و توحید و استقرار ولایت الهیه تفسیر گردیده است.
ج. عدالت اقتصادی؛ بعد تبعی عدالت اجتماعی در حکومت مهدوی
از آنچه در بحث عدالت سیاسی و عدالت فرهنگی بیان شد، نمایان میشود که عدالت اقتصادی از جهت شأن و رتبه، نقش تبعی دارد؛ اگر چه تا حدّی میتواند زمینهساز عدالت در فرهنگ و آموزش به حساب آید. اما متأسفانه آنگاه که سخن از عدالت در عصر ظهور میشود، آنچه بیش تر انتظارها را شکل میدهد، این است که موعود میآید تا نان و آب و رفاه را به عدل تقسیم نماید؛ او میآید تا دام پروری بزرگ انسانی را به عدالت علف بخوراند!
این تلقّی و برداشت از انتظار، از آن جا آب میخورد که ما در فرهنگ مادی غرب و انسان شناسی اومانیسم تنفّس میکنیم و در اقیانوس بیعمق معرفتشناسی غربی در حال شنا کردن هستیم و این است که نالههایمان تنها برای تبعیض و فقر مادی گوش فلک را کر کرده؛ در حالی که به ما گفته شده بهترین اعمال در عصر غیبت، انتظار فرج و انتظار امر قائم است و انتظار امر، چیزی جز انتظار سرپرستی و ولایت اجتماعی و تاریخی حضرت بر قلب و فکر و فعل ما نیست.
در روایات عصر ظهور و جامعهی مهدوی، به عدالت اقتصادی و رفاه اقتصادی زیاد اهمیت داده شده، امّا آنچه در بررسی این روایات مورد غفلت واقع گردیده، این است که در زمان امام مهدی (ع)، بشریت علاوه بر بینیازی ظاهری که در اثر توزیع عادلانهی ثروت به دست میآید، از نظر روحی و باطنی نیز به بینیازی میرسد و روحیهی زیادهخواهی از او رخت بر میبندد؛ یعنی قبل از اینکه اقتصاد او رشد کند و توسعه یابد، ارزشهای او عوض میشود و ریشه مییابد و برخورداری از دنیا نیز رنگ الهی و ارزشی به خود میگیرد.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «زمانیکه مهدی خارج میشود، خداوند غِنی را در قلوب بندگان میافکند، تا اینکه حضرت میگوید: چه کسی مال میخواهد؟ به جز یک نفر، کسی برای گرفتن مال نمیآید و میگوید: من میخواهم، آنگاه حضرت به او میگوید: بردار. او هم مقداری مال بر میدارد و بر پشت حمل میکند، تا اینکه وقتی به مردم دور دست میرسد، با خود میگوید که من محتاجتر از اینها نیستم، پس باز میگردد و مال را به حضرت باز میگرداند و میگوید که من نیازی به این مال ندارم.»
در روایتی دیگر، بعد از اینکه میگوید در زمان حضرت، مساوات در مال برقرار میشود، بحث از برقراری غنای در قلوب است: رسول خدا (ص) میفرمایند: «و یقسِّم المال بالسّویه و یجعل الله الغنی فی قلوب هذه الامّه.»
شاخصههای مناسبات عدالت اقتصادی در زمان حضرت را میتوان به سه بخش تقسیم کرد، که در ذیل میآید.
- اصل مساوات
مساوات، مهمترین اصل برای توزیع عادلانهی ثروت است.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «قائم پر میکند زمین را از قسط و عدل؛ چنانکه از ظلم و جور پر شده است. ساکنان آسمان و زمین از او راضی میشوند و مال را به طور صحاح تقسیم میکند. مردی پرسید: صحاح چیست؟ حضرت فرمودند: یعنی مساوات بین مردم».
اجرای این اصل در زمان حضرت در روایات زیادی مطرح شده است. البته این مساوات علاوه بر اینکه بر اساس قوانین الهی جاری میشود، بر پایهی مواسات و روحیهی مؤاخات اجتماعی استحکام مییابد: «رأفت و رحمت را بین مردم میافکند، پس مواسات میکنند نسبت به یکدیگر و مال را به تساوی تقسیم میکنند؛ از این رو فقیر بینیاز میشود و کسی برتر از دیگری (در مال) قرار نمیگیرد.»
- عمران و آبادانی زمین
ایجاد مساوات در جامعه و بر قراری قسط قرآنی، احتیاج به رشد و توسعهی ثروت و امکانات دارد، که این مطلوب در حکومت مهدوی در پناه عمران و آبادانی زمین محقّق خواهد شد.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «امّت من در زمان مهدی بسیار برخوردار خواهند شد؛ به طوری که مثل آن برخوردار نشده بودند. خداوند باران فراوان بر آنها میفرستد و زمین گیاهش را دریغ نمیکند.»
در بعضی از روایات نیز گفته شده است که زمین گنجهای خود را آشکار میکند و برکات خود را بیرون میریزد. البته این عمران و آبادانی زمین به برکت پرستش و عبودیت انسان است، که خداوند درهای برکت را از آسمان و زمین بر روی او باز میکند.
- باز پس گیری ثروتهای غصب شده و برچیدن تکاثر
یکی از راه های مساوات و برقراری عدالت اقتصادی، مبارزه با تکاثر ثروت و امکانات است.
معاذ بن کثیر گفت: شنیدم اباعبدالله (ع) فرمودند: «موسّعٌ علی شیعتنا أن ینفقوا ممّا فی أیدیهم بالمعروف، فاذا قام قائمنا علیه السلام حّرم علی کلّ ذی کنزٍ کنزه حتی یأتیه به فیستعینُ به علی عدوّه و هو قول الله عزّو جلّ فی کتابه: و الذین یکنزون الذّهب و الفضّه و لاینفقونها فی سبیل الله فبشِّرهم بعذابٍ ألیم.»
این آیه تأویل شده است به زمان ظهور، که حضرت از صاحبان کنوز و ذخیره کنندگان ثروت، ثروتشان را باز پس گرفته و در راه هدف خود به کار میگیرند.
در بعضی از روایات از بنیامیه نام برده شده است، که حضرت کنوز در دست آنها را در اختیار جبههی حق قرار میدهند.
د.عدالت حقوقی و قضایی، از ابعاد عدالت اجتماعی در حکومت مهدوی
یکی از ابعاد عدالت که در جامعهی مهدوی استقرار مییابد، و تأثیر مهمی در عادلانه کردن روابط و مناسبات اجتماعی دارد، جریان عدالت در بعد حقوقی و قضایی آن است.
در روایتی از امام صادق (ع) شیوهی قضاوت حضرت اینگونه بیان شده است:
«زمانی که قائم آل محمد به پاخیزد، در میان مردم به حکم داوود قضاوت خواهد نمود. او به بینه و شاهد نیازی نخواهد داشت، زیرا خداوند تعالی امور را به وی الهام میکند و او بر پایهی دانش خود داوری مینماید و هر قومی را به آنچه پنهان داشتهاند، آگاه میسازد.»
گستره و حیطهی عدالت در حکومت مهدوی
- گسترهی جغرافیایی عدالت مهدوی
از روایاتی که تا کنون از سیرهی امام مهدی در حکومتش بیان شد، چنین بر میآید که در آن عصر، جهان با همهی وسعتش در دایرهی حاکمیت عدل مهدوی ـ در تمام ابعاد حقوقی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ـ قرار خواهد گرفت و دیگر حکومت اسلامی در منطقهی خاصی محدود نخواهد شد.
از مهمترین روایاتی که جهان شمولی عدالت مهدوی را بیان میکند و فوق تواتر است، روایات فراوانی است که میگوید: «یملأ الأرض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً»؛ زمین را از قسط و عدل لبریز میکند؛ چنان که از ظلم و جور آکنده شده است.
در بخشی از روایات دیگر نیز با تعابیر دیگری تصریح شده است که با ظهور امام مهدی (ع) همهی زمین و نه فقط قسمتی از آن، زنده میشود و حیات دوباره مییابد. این روایات کنایه از این است که گسترش عدالت مهدوی، جهان مرده به واسطهی ظلم را با عدل، حیات میبخشد. در تأویل آیهی «اعلموا أنّ الله یحیی الأرض بعد موتها»، امام باقر (ع) میفرمایند:
«یحییها بالقائم فیعدل فیها فیحیی الارض بالعدل بعد موتها بالظلم»؛
«زنده میکند زمین را به واسطه ی حضرت قائم(ع)، پس در زمین عدالت برقرار مینماید؛ بنابراین زمین را به واسطهی عدل احیا میکند، بعد از آنکه به واسطهی ظلم مرده بود.»
- گستره و ژرفای انسانی عدالت مهدوی
عدالت مهدوی، تنها به گسترهی متولّیان به ولایت حضرت صاحب (ع) محدود نخواهد شد، بلکه عدالت مهدوی هر کسی را که در برابر ولایت و سرپرستی مهدی (ع) گردن فرازی نکند و ندای استغنا سر ندهد، شامل میشود؛ چنان که قبلا ذکر شد که دست رحمت عدالت مهدوی بر سر اهل ذمّه نیز کشیده خواهد شد و آنها نیز بر سر سفره ی تنعّم حضرت خواهند نشست، و در بعضی از روایات، وسعت عدالت حضرت هر بَرّ و فاجری دانسته شده است.
البته این نکته باید تذکر داده شود که با توجه به تعریفی که از عدالت در هر یک از سه بعد سیاسی و فرهنگی و اقتصادی شد، معلوم است که عدالتی که اهل ذمّه و فاجران از آن بهرهمند خواهند شد، بیش تر عدالت اقتصادی است، ولی چون ولایت و سرپرستی ولّی خدا را در تمام عرصهها نپذیرفتهاند، میزان بهرهی آنها از مناصب اجتماعی و توزیع فرهنگ و آموزش بسیار کم تر است، که این خود عین عدالت است.
امام صادق (ع) فرمودند: «ما و الله لیدخلنّ علیهم عدله جوف بیوتهم کما یدخل الحّر و القّر»؛
به خدا سوگند او عدالتش را تا آخرین زوایای خانههای مردم وارد میکند؛ همچنان که سرما و گرما وارد خانهها میشود.