زن کیست؟
فاطمه برجسته
اشاره:
مقاله ای که با عنوان «شخصیت زن از دیدگاه مقام معظم رهبری» فرا روی شماست، گلچینی است دلنشین از بیانات و رهنمودهای بسیار روشنگر رهبر فرزانه انقلاب، حضرت آیت الله خامنهای مد ظله العالی درباره شخصیت زن؛ یقین داریم که نصب العین قرار دادن این رهنمودها راهگشای جامعه اسلامی بالاخص نسل جوان و فرهیخته کشور در صحنههای دفاع از آرمانهای عظیم انقلاب اسلامی شده و مقدمات حضور هر چه بیشتر دین و ارزشهای الهی را در فرایندهای علمی و محیطهای دانشجوئی فراهم خواهد آورد.
در این مختصر، به علت کلّیت موضوع هم به شخصیت زن مسلمان از دیدگاه معظم له در اسلام پرداخته میشود و هم به شخصیت زن غربی. باشد که با این مقایسه به برداشتهای صحیح و فهم عمیق مطلب توسط خواننده یاری شود.
موضوع زن و برخورد جوامع با او مسألهایست که از دیرباز در میان جوامع و تمدنهای مختلف مطرح بوده است. همیشه نصف مردم عالم بانوان هستند؛ قوام زندگی در عالم به همان اندازه که مربوط به مردها و وابسته است، به همان اندازه هم به زنها وابسته است؛ زنان بزرگترین کارهای آفرینش را به طور طبیعی بر عهده دارند؛ کارهای اساسی آفرینش مانند تولید مثل و تربیت کودک، در دست زنان است؛ پس مسأله زنان مسأله مهمی است و از دیرباز در جوامع در بین متفکرین و در اخلاق و عادات گوناگون ملتها وجود داشته است.[۱]
زن را از سه دیدگاه میشود مورد بررسی قرار داد تا بینش اسلامی نسبت به او آشکارتر شود.
یکی نقش زن به عنوان انسانی در راه تکامل معنوی و نفسانی است که در این دیدگاه زن و مرد با یکدیگر هیچ تفاوتی ندارند.[۲]
هدف آفرینش هر فرد انسان، همان هدف از آفرینش بشریت است؛ یعنی رسیدن به کمال بشری و بهره بردن از بیشترین فضائلی که یک فرد می تواند به آن فضائل آراسته شود. لذا فرقی بین زن و مرد نیست. نشانهاش هم در درجه اول فاطمه زهرا سلام الله علیها و دیگر زنان بزرگ تاریخ در درجه بعد از ایشان است. یعنی فاطمه زهرا سلام الله علیها در قلّه بشریت قرار دارد و کسی از او بالاتر نیست. همانگونه که میبینیم آن بزرگوار به عنوان یک بانوی مسلمان این فرصت و این قدرت را یافت تا خود را به این اوج برساند. پس فرقی بین زن و مرد نباید باشد. به خصوص شاید از همین جهت است که خدای متعال در قرآن کریم آنجا که راجع به نمونه انسانهای خوب و نمونه انسانهای بد مثال میزند، مثال را از هر دو مورد از زن انتخاب میکند که در یک مورد همسر فرعون را و در مورد دیگر همسر نوح و لوط را مثال می آورد: «وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنوا امرَأَهَ فِرعَون» (تحریم ۱۱). در همه قرآن وقتی میگوید: «وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنوا» یا «کَفَروا»، هر دو مثال را از زن میآورد و آیا این بدان معنا نیست که ما باید از دیدگاه اسلام پاسخی به برداشت غلط و متأسفانه مستمر در تاریخ بشریت نسبت به جایگاه زن بدهیم؟ اسلام میخواهد در مقابل این برداشت و روش غلط و فهم نادرست که در طول تاریخ از مسأله زن وجود داشته است، بایستد.[۳]
اسلام یک موضع برجسته را در این بین انتخاب کرده و از افراط و تفریط جلوگیری کرده است و هشداری به همه مردم عالم داده است. اسلام مردانی را که به خاطر قدرتمند بودن جسمی یا توانائی مالی، زنان و مردان را به خدمت میگرفتند و زن را مورد آزار – و احیاناً تحقیر – قرار میدادند، به کلّی سر جای خود نشاند و زن را در جای حقیقی خودش قرار داد و حتی از جهاتی، زن را در ردیف مرد قرار داد: «اِنَّ المُسلِمینَ وَ المُسلِماتِ وَ المُؤمِنینَ وَ المُؤمِناتِ…» (احزاب ۳۵) مرد مسلمان، زن مسلمان؛ مرد عابد، زن عابد؛ مرد متهجد، زن متهجد». پس در اسلام، همه این مقامات معنوی و درجات انسانی بین زن و مرد بالسّویه تقسیم شده است. هر کس برای خدا کاری بکند «مِن ذَکَرٍ اَو اُنثی» چه مرد باشد، چه زن «فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً» (نحل ۹۷).
اسلام در برخی جاها حتی زن را بر مرد ترجیح داده است؛ مثلاً آنجا که مرد و زن پدر و مادری اند که فرزندی دارند، این فرزند اگر چه فرزند هر دو نفر است، اما خدمت گذاری فرزند در مقابل مادر لازمتر است. حق مادر بر گردن فرزند بیشتر است و وظیفه فرزند نسبت به مادر سنگینتر است.[۴]
تبلیغات استکباری و صهیونیستی ما را متهم میکنند که به رشد عقلی و فرهنگی زنان اهمیت نمیدهیم.[۵] مؤسسات وابسته به سازمان ملل یا غیر آنها یا فلان مجموعه روزنامه نگار بیایند به اسم حقوق بشر موضوع حجاب و بعضی از این قبیل چیزها را زیر سؤال بکشند و اظهار طلبکاری کنند؟! این واقعیت قضیه را عوض نمیکند. این ما هستیم که از دنیا طلبکاریم – دنیا که عرض میکنم یعنی دنیای غرب – ما هستیم که به دنیا خطاب میکنیم و میگوئیم شما به بشریت عموماً و به زن خصوصاً خیانت کردهاید. با آوردن زن به شکل متبرّج در وسط میدان، این بخش زیبای آفرینش که به طور طبیعی با اندکی در پرده بودن همراه است – این خاصیت این بخش زیبا و لطیف انسانی است – این پرده را دریدن و آنچه را که باید با نظم و قانون پیگیری شود – آن نیازهای غریزی انسانی، چه در زن و چه در مرد – بی قانونی و بی نظمی در جامعه رواج دادن، بزرگترین خیانتی است که در درجه اول به زن و در درجه دوم به همه بشریت (زن و مرد) انجام گرفته که این کار را سیاستهای غرب کردهاند.[۶]
این ما هستیم که به غرب میگوئیم شما دارید به زن اهانت میکنید. شما دروغ میگوئید که ما دو جنس را برابر دانستیم؛ این یک نوع فریب و ترفند سیاسی – فرهنگی است. شما دارید با این روش به زن خیانت میکنید. ما میگوئیم زن با پوشش و حجاب صحیح کرامت خودش را حفظ میکند و خودش را از آن حدی که مردان هرزه عالم میخواهند – که در همه مکانها و زمانها مرد هرزه وجود دارد – بالاتر میآورد. اینکه قرآن میفرماید: «فَلا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَیَطمَعُ الَّذی فی قَلبِهِ مَرَضٌ» (احزاب ۳۳)، برخورد زن با مرد نباید برخورد خضوع آمیز باشد، این برای حفظ کرامت زن است.[۷]
این ما نیستیم که باید از موضع خودمان دفاع کنیم، بلکه این فرهنگ منحط غرب است که باید از خودش دفاع کند؛ زیرا آنچه را که ما برای زن عرضه میکنیم چیزی است که هیچ انسان اندیشمند و با انصافی نمیتواند منکر آن بشود. ما زن را به عفت و عصمت و حجاب و عدم اختلاط و آمیزش بیحد و مرز میان زن و مرد و حفظ کرامت انسانی و آرایش نکردن در مقابل مردان بیگانه، برای اینکه لذت ببرند، دعوت کردهایم. آیا اینها بد است؟! این کرامت زن مسلمان است. آنها که زن را تشویق میکنند تا خود را جوری آرایش کند که مردهای کوچه و بازار با نگاه به او، غرایز شهوانی خودشان را ارضاء کنند، باید از خودشان دفاع کنند که چرا زن را تا این حد پائین آوردند و تذلیل کردند. در غرب هم، خانمهای عفیف، سنگین و متین و کسانی که برای خودشان ارزش قائلند، حاضر نیستند خودشان را وسیله ارضای غرایز شهوانی بیگانگان و هرزه چشمها قرار دهند.[۸]
در الگوی اروپائی زن، مسأله این نیست که آنها میخواهند زن عالِم باشد، اما اسلام نمیخواهد زن عالم باشد؛ آنها میخواهند زن در مناصب اجتماعی و صحنه اجتماعی باشد، ولی اسلام نمیخواهد؛ قضیه این نیست. اسلام زنان عالمه بزرگی پرورش داده است. اگر امروز هم در جامعه ما مشاهده کنید، میبینید که متخصصان زن، دانشمندان زن، پژشکان زن، محققان زن و هنرمندان بزرگ زن کم نیستند. انسانهای ارزش آفرین و صاحب فکر و مکتب در بین آنها هست. در صحنه سیاسی و در قوای مجریه و مقنّنه هم همین طور است. در همه بخشهای کشور، حضور زنان، حضور فعالی است.
بین ما و آنها، بین تفکر و ارزش گذاری اسلامی و غربی، بحث بر سر اینها نیست؛ بحث سرِ چیز دیگر است. الگوی غربی امروز اروپائی برخواسته از الگوی باستانی رومی و یونانی آنهاست که زن را وسیلهای برای تکیّف و التذاذ مرد میدانستند و همه چیز تحت الشعاع این بود؛ حرف اصلی امروز غربیها هم همین است.[۹]
زنهای ایران به خصوص آنهائی که در رشتههای گوناگون دانش توانستهاند در چارچوب اسلام و احکام اسلامی و مهمتر از همه مسأله حجاب حرکت کنند، اینها بایستی به زنان و دختران دنیا و دانشجویان زن دنیا عملاً تفهیم کنند که علم به معنای بیبند و باری نیست و لازمه تحصیل علم، نه تنها بیقیدی نسبت به موازین اخلاقی در مورد معاشرت زن و مرد نیست، بلکه میتوان با رعایت کامل موازین، علم را تحصیل کرد و به جاهای بالایی رسید و وجود شماها میتواند به عنوان یک نمونه از پیام جهانی اسلام نشان داده شود.[۱۰]
دیدگاه دوم، در زمینه فعالیتهای اجتماعی، سیاسی، علمی و اقتصادی است. از نظر اسلام، میدان فعالیت و تلاش علمی و اقتصادی و سیاسی برای زنان، کاملاً باز است. زنان به قدری که توان جسمی و نیازهاو ضرورتهایشان اجازه میدهد میتوانند در فعالیتها شرکت کنند. البته چون از لحاظ جسمانی زن ظریفتر از مرد است، تحمیل کار سنگین بر زن ظلم به زن است. اسلام این را توصیه نمی کند برای زن؛ چنانکه منع هم میکند. از امام علی ابن ابی طالب نقل است که فرمود: «اَلمَراَهُ رَیحانَهٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَهٍ»؛ زن گل است و قهرمان نیست. قهرمان یعنی پیشکار و خدمتکار برومند.
زنان در خانههای شما مانند گلی لطیفند که باید نسبت به آنها با کمال ظرافت و دقت رفتار کرد. زن پیشکار و خدمت کار شما نیست که خیال کنید کارهای سنگین را باید به او محول کرد.
نظر اسلام یک نظر میانه است
یعنی اگر زن فرصت و فراغت داشته باشد و بچه داری مانع او نگردد و شوق و علاقه و نیرو و توان جسمانی داشته باشد و بخواهد وارد فعالیتهای اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی شود، مانعی ندارد؛ اما اینکه او را مجبور کنند و بگویند باید حتماً شغلی بپذیری، روزی فلان قدر کار کنی تا با درآمد آن بتوانی در تأمین هزینه خانوار سهمی به عهده بگیری، نه! این را هم اسلام از زن نخواسته؛ این را هم نوعی تحمیل بر زن به حساب میآورد، چنانکه به سد کردن راه او هم نباید پرداخت.[۱۱]
به برکت انقلاب، زن ایرانی در راه بسیار خوبی افتاد. امروز زن ایرانی میتواند در میدان علم وارد شود و مدارج علمی را طی کند؛ در حالی که دین و عفاف و تقوا و وقار و متانت و شخصیت و حرمت زن مسلمان را هم حفظ کرده باشد.
امروز، زن در کشور ما میتواند در میدان سیاست و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و جهادی و کمک به مردم و انقلاب و حضور در میدانهای گوناگون، شخصیت خودش را با حفظ متانت و وقار و حجاب اسلامی نشان بدهد.[۱۲]
غرب در شناخت زن دچار افراط و تفریط بوده و هست
غربیها در زمینه شناخت طبیعت زن و چگونگی برخورد با جنس زن، دچار افراط و تفریط بودهاند. اساساً نگرش غربی نسبت به زن، یک نگرش مبنی بر عدم برابری و عدم تعادل است. شما باید به شعارهائی که در غرب داده میشود نگاه نکنید! این شعارها پوچ است و حاکی از واقعیت نیست. فرهنگ غربی را از این شعارها نمیتوان فهمید. فرهنگ غربی را در ادبیات غربی باید جستجو کرد. کسانی که با ادبیات اروپائی، با شعر اروپائی، با رمان و داستان و نمایشنامههای اروپائی آشنا هستند، میدانند که در چشم فرهنگ اروپائی – از دوران قرون وسطی و بعد از آن تا اواسط قرن فعلی – زن موجود درجه دوم بوده است! هرچه بر خلاف این ادعا کنند، خلاف میگویند. شما به نمایشنامه شکسپیر انگلیسی نگاه کنید! ببینید با چه نفسی و با چه زبانی و با چه دیدی در این نمایشنامهها و سایر ادبیات غربی به زن نگاه میشود و آثار آن هم امروز باقی است.[۱۳]
تا شصت – هفتاد سال قبل از این، در تمام اروپا و کشورهای غربی، زن فقط در سیطره مرد – یا مردِ خود و یا یک مرد دیگر یا صاحب کارخانه و صاحب مزرعه – میتوانست باشد و هیچ حقی از حقوق اصلی یک انسان در جامعه را نداشت؛ حق رأی نداشت؛ حق مالکیت نداشت و حق معامله نداشت.[۱۴]
البته از اواخر قرن نوزده میلادی حرکتهائی به نام آزادی زنان شروع شده است. بانوان گرامی، به خصوص زنان جوان که میخواهند در این زمینهها بیاندیشند، درست توجه کنند! نکته مهم این است که حتی وقتی در اروپا برای زن حق مالکیت معین شد – طبق بررسی مو شکافانه جامعه شناسان خود اروپا – به خاطر این بود که کارخانهها تازه بساط فناوری مدرن و صنعت در غرب را گسترده بودند و احتیاج به گارگر داشتند؛ اما کارگر کم بود و احتیاج به کارگر زیاد احساس میشد. لذا برای اینکه زنان را به کارخانجات بکشانند و از نیروی کارشان استفاده کنند – که البته مزد کمتری هم همیشه به زنان میدادند – اعلام شد که زن دارای حق مالکیت است.[۱۵]
تا سال ۱۹۴۷ در انگلستان به زنانی که تحصیل میکردند، مدرک تحصیلی نمیدادند و میگفتند که زن نباید مدرک تحصیلی بگیرد![۱۶]
دیدگاه سوم نگاه به زن، به عنوان یک عضو در خانواده است که این از همه مهمتر به نظر میرسد.
جایگاه زن در خانواده از دیدگاه اسلام
عزیزان من! در اسلام به مرد اجازه داده نشده است که به زن زور بگوید و امری را بر او تحمیل کند. برای مرد در خانواده، حقوق محدودی قرار داده شده است که از روی کمال مصلحت و حکمت است. این حقوق برای هر کس که گفته و تشریح شود، مورد تصدیق قرار خواهد گرفت. همچنین برای زن نیز در خانواده حقوقی معین شده است؛ آنهم از روی مصلحت است. مرد و زن هر کدام طبیعت، اخلاق، روحیات و غرایزی دارند که ویژه خودشان است. آنها اگر از خلقیات ویژه خود به طور صحیح استفاده کنند، در خانواده زوجی کامل و هماهنگ و مساعد تشکیل میدهند. اگر مرد زیادهروی کرد، تعادل به هم میخورد؛ اگر زن هم زیادهروی کرد، تعادل به هم میخورد. اسلام در داخل خانواده دو جنس زن و مرد را مانند دو لنگه یک در، دو چشم در چهره انسان، دو سنگرنشین در جبهه نبرد زندگی و دو کاسب شریک در یک باب مغازه قرار داده است. هر کدام از این دو طبیعت، خصوصیات و خصلتهایی – هم در جسم و هم در روح و فکر و هم در غرایز و عواطف – دارند که ویژه خودشان است. اگر با همان حدود و موازینی که اسلام معین کرده است در کنار هم زندگی کنند، خانوادهای ماندگار، مهربان و با برکت و پر فایده خواهند داشت.
امروز در دنیای غرب، خانواده بنیان بسیار سستی دارد. خانواده – به خصوص زنان – از جدایی و تَلاشی [متلاشی شدن] رنج میبرند. اگر خانوادهای خدای ناکرده متلاشی شود، هم مرد و هم زن، هر دو سرگردان و آواره و ناراحت میشوند و رنج میبینند؛ اما در این میان زن بیشتر رنج میبیند. امروز در دنیای غرب، زنان دچار این رنجند؛ چون خانوادهها به آسانی به هم میخورند، متلاشی میشوند و از بین میروند. گاهی خودِ زنان اقدام به فروپاشی کانون خانواده میکنند؛ اما خودِ آنها هم، چوبش را بیشتر میخورند.
نکته مهم این است که در محیط خانواده – همانطور که گفتیم – این دو عنصر و دو موجود ضمن برخورداری از خصوصیاتشان، با یکدیگر هماهنگی و همزیستی دارند؛ لکن زن، از لحاظ جسمی ظرافت بیشتری دارد و مرد قویتر و گردن کلفتتر است. با این حال اگر قانون از زن دفاع نکند، ممکن است مرد نسبت به او تعرّض کند.[۱۷]
زن را به عنوان یک انسان والا نگاه کنید
دنیای استکباریِ سرشار از جاهلیت، اشتباه میکند که خیال میکند ارزش و اعتبار زن به این است که خود را در چشم مردان بیاراید تا چشمهای هرزه به او نگاه کنند و از او تمتّع بگیرند و او را تحسین کنند. بساط آن چیزی که امروز به عنوان آزادی زن در دنیا و از سوی فرهنگ منحط غربی پهن شده است، بر این پایه است که زن را در معرض دید مرد قرار بدهد و او را وسیله اِلتذاذ مردان کند. آنها به این، «آزادی زن» می گویند! آیا این آزادی زن است؟! آن کسانی که در دنیای جاهل، غافل و گمراه غربی ادعا میکنند طرفدار حقوق بشر و زن هستند، در حقیقت ستمکاران به زن هستند.[۱۸]
اسلام اینها را برای زن ارزش نمیداند. زن مسلمان باید در راه فرزانگی و علم تلاش کند؛ در راه خودسازی معنوی و اخلاقی تلاش کند؛ در میدان جهاد و مبارزه از هر نوع جهاد و مبارزهای پیش قدم باشد؛ نسبت به ذخارف دنیا و تجملات کم ارزش، بیاعتنا باشد؛ عفت و عصمت و طهارتش در حدی باشد که چشم و نظر هرزه بیگانه را به خودی خود دفع کند؛ در محیط خانه، دلآرامِ شوهر و فرزندانش باشد؛ مایه آرامش زندگی و آسایش محیط خانواده باشد؛ در دامن پر مهر و عطوفت و با سخنان پر نکته و مهر آمیزش فرزندان سالمی را از لحاظ روانی تربیت کند؛ مردان و زنان و شخصیتهای جامعه را به وجود بیاورد.
شما باید زن را به چشم یک انسان والا نگاه کنید تا معلوم شود تکامل و حق آزادی او چیست! زن را به عنوان موجودی که میتواند خمیر مایه اصلاح جامعه برای پرورش انسانهای والا باشد نگاه کنید تا معلوم شود زن کیست و آزادی او چگونه است!؟ زن را به چشم آن عنصر اصلی تشکیل خانواده در نظر بگیرید، اگرچه خانواده از مرد و زن تشکیل میشود و هر دو در تشکیل و موجودیت خانواده مؤثرند، اما آسایش فضای خانواده و آرامش و سکونی که در فضای خانواده وجود دارد به برکت زن و طبیعت زنانه است. با این چشم به زن نگاه کنید تا معلوم شود زن چگونه کمال پیدا میکند و حقوق زن در چیست![۱۹]
اسلام با کارکردن زن نه تنها موافق است، بلکه تا آنجایی که مزاحم شغل اساسی و مهمترین شغل او یعنی تربیت فرزند و حفظ خانواده نباشد، شاید لازم هم میداند. یک کشور نمیتواند از نیروی کار زنان در عرصههای مختلف بینیاز باشد؛ اما این کار نباید با کرامت و ارزش معنوی و انسانی زن منافاتی داشته باشد. نباید زن را تذلیل کند؛ نباید زن را وادار به تواضع و خضوع کند؛ تکبر از همه انسانها مذموم است مگر از زنان در مقابل مردان نامحرم. زن باید در مقابل مرد نامحرم متکبر باشد! «فَلا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَیَطمَعُ الَّذی فی قَلبِهِ مَرَضٌ» (احزاب ۳۳). زن در حرف زدن با مرد نباید حالت خضوع داشته باشد! این برای حفظ کرامت زن است. این الگوی زن مسلمان است. شما ببینید وقتی زن مسلمان به فطرت و اصل خود برمیگردد، چه معجزه عظیمی درست میکند. آنگونه که در انقلاب و نظام اسلامیِ ما بحمدلله مشاهده شد و امروز هم دارد مشاهده میشود.[۲۰]
از روزی که اروپائیها صنایع جدید را به وجود آوردند – در اوایل قرن نوزدهم که سرمایه داران غربی، کارخانههای بزرگ را اختراع کردند – و احتیاج به کارگر ارزان و بی توقع و کم دردسر داشتند، زمزمه آزادی زن را بلند کردند؛ برای اینکه زن را از داخل خانوادهها به درون کارخانهها بکشانند؛ به عنوان یک کارگر ارزان از او استفاده کنند، جیبهای خودشان را پر کنند و زن را از کرامت و منزلت خود بیاندازند. امروز آنچه که به عنوان آزادی زن در غرب مطرح است، دنباله همان داستان و همان ماجراست. لذا ظلمی که در فرهنگ غرب به زن شده است و برداشت غلطی که از زن در آثار فرهنگ و ادبیات غرب وجود دارد، در تمام دوران تاریخ بیسابقه است.[۲۱]
در گذشته هم در همه جا به زن ظلم شده است، اما این ظلم عمومی و فراگیر و همه جانبه، مخصوص دوران اخیر و ناشی از تمدن غرب است. زن را به عنوان وسیله اِلتذاذ مردان معرفی کردند و اسمش را «آزادی زن» گذاشتهاند!! در حالی که به واقع آزادی مردان هرزه برای تمتع از زن و نه آزادی زن بود.
نه فقط در عرصه کار و فعالیت های صنعتی و امثال آن؛ بلکه در عرصه هنر و ادبیات هم به زن ظلم کردند. شما امروز در داستانها، در رمانها، در نقاشیها، در انواع کارهای هنری نگاه کنید! ببینید با چه دیدی به زن نگریسته می شود؟ آیا جنبههای مثبت و ارزشهای والایی که در زن هست مورد توجه قرار میگیرد؟ آیا آن عواطف رقیق، آن مهربانی و خوی مهر آمیزی که خدای متعال در زن به ودیعه گذاشته است – خوی مادری، روحیه نگهداری از فرزند و تربیت فرزند – مورد توجه است یا جنبههای شهوانی و به تعبیر آنها عشقی!؟ که این تعبیر غلط و نادرستی است؛ این شهوت است نه عشق! زن را اینگونه خواستند پرورش و عادت دهند. به عنوان یک موجود مصرف کننده؛ مصرف کننده دست و دل باز و کارگر کم توقع و کم طلب و ارزان.[۲۲]
آزادی معنای وسیعی را شامل میشود؛ هم شامل آزادی از اسارت است، هم شامل آزادی از اخلاق است – چون اخلاق هم یک قید و بند است – هم آزادی از نفوذ مبنی بر سوء استفاده کارفرمایی است که زن را با مزد کمتری به کارگاه میکشد و هم شامل آزادی از قوانینی است که زن را در مقابل شوهر، متعهد میکند. آزادی به همه این معانی میتواند باشد؛ کما اینکه در همین شعارهائی که نسبت به زن وجود دارد، طیف وسیعی از این مطالبات و درخواستها هست که بعضی با یکدیگر به کلی متناقضند! این آزادی معنایش چیست؟
متأسفانه در دنیای غرب، بیشترِ متفاهَم از این آزادی به معنای نادرست و مضرّ آن است؛ یعنی آزادی از قید و بندهای خانوادگی، آزادی از نفوذ مطلق مرد، آزادی حتی از قید ازدواج و تشکیل خانواده و پرورش فرزندان در آنجایی که هدف شهوانی زودگذری در مقابل آن قرار گیرد؛ نه آزادی به معنای صحیح آن. لذا شما میبینید جزء حرفهائی که در دنیای غرب زده میشود، مسأله آزادی سقط جنین است که این نکته بسیار مهمی است و با اینکه ظاهر ساده و کوچکی دارد، اما باطن بسیار خطرناک و سهمگینی در این سخن مُضمَر و مندرج است. این وسیله و شعار و مطالبهای است که در غرب غالباً مطرح میشود؛ لذا میگویند «نهضت آزادی زنان در نظام صحیح»! در یک مطالبه و مبارزه صحیح، هدف نمیتواند این معنای وسیعی باشد که یک بخش آن قطعاً مضر است؛ اگرچه ممکن است بخشهای مفیدی هم در آن باشد. باید دنبال شعارهایی بهتر، مناسبتر، صحیحتر و گرهگشاتر گشت.[۲۳]
البته بدیهی است که این گونه سوء استفاده از زن، گاهی با یک نوع تملق گفتن نسبت به زن هم هست. اما این تملق گفتن به هیچ وجه به معنای احترام و تکریم واقعی نیست؛ بلکه یک اهانت واقعی است که مثالهای روشن و واضحی دارد و لکن نمیخواهم وارد آن مثالها شوم؛ زیرا اگرچه از واقعیات است، اما ممکن است از تَاَدّب خارج شود. من خواهش میکنم خانمها به این قضیه فکر کنند و آن مثالهای روشن واضح را پیدا کرده، آنها را به زنان تفهیم کنند. اگر دیده میشود در جامعه غربی به نحوی از اَنحاء بعضی از تکریمها میشود و ستارههای سینما و هنرپیشهها و زنهای زیبا در مسابقات زیبایی را مثلاً احترام میکنند، این از آن نوع تکریم در مقام اهانت و اهانت به شکل تکریم است![۲۴]
الگوی غربیِ امروز اروپائی برخاسته و زائیده از الگوی باستانی و یونانی آنهاست. آن روز هم اینطور بود که زن وسیلهای برای تکیّف و اِلتذاذ مرد بود و همه چیز تحت الشعاع این بود. امروز هم این را میخواهند؛ حرف اصلی غربیها این است.[۲۵] لذا میگویند زن آرایش کند تا مرد اِلتذاذ ببرد! این مرد سالاری است؛ این آزادی زن نیست. این در حقیقت آزادی مرد است. میخواهند مرد آزاد باشد، حتی برای اِلتذاذ بصری. لذا زن را به کشف حجاب و آرایش و تبرّج در مقابل مرد تشویق میکنند. البته این خودخواهی را بسیاری ار مردان و جوامعی که از دین خدا بهرهمند نبودند، از دورانهای قدیم هم داشتند؛ امروز هم دارند؛ غربیها هم مظهر اعلای این بودهاند.[۲۶]
نقش زن در ساختن جامعهای بالنده
مسأله خانواده خیلی مهم است. یکی از مهمترین گرهها در خانواده است؛ لذا بروید ببینید در خانوادهها چه خبر است؟ خود شماها – زنها – ببینید چه چیزی این نابسامانیها را بوجود میآورد و ریشههای آن را پیدا کنید و طرحهای بلند مدت بریزید تا آن نابسامانیها برطرف بشود. مسأله مادری، مسأله همسری، مسأله خانه و خانواده، مسایل بسیار اساسی و حیاتی است. در همه طرحهایی که ما داریم، بایستی خانواده مبنا باشد؛ یعنی شما اگر بزرگترین متخصصین پزشکی یا هر رشته دیگر بشوید، اگر چنانچه زن خانه نباشید، این برای شما یک نقص است. شما میتوانید کدبانوی خانه هم باشید. اصلاً محور، این است در آن مرکزی که اسمش کانون خانواده است. جایی است که مرکز عواطف و احساسات باید آنجا باشد و بالندگی پیدا کند. بچهها محبت و نوازش ببینند و مرد که یک طبیعت خامتر و شکنندهتری از طبیعت زن دارد، فقط و فقط مرحم زخم او نوازش زن است؛ حتی نوازش مادر هم برای یک مرد بزرگ اینچنین نیست. زنها دقیقتر و ظریفتر به این نکته آشنا هستند و این احساسات و عواطف محتاج وجود یک محور اصلی یعنی خانم خانه است؛ که اگر این نباشد، خانواده یک شکل بدون معنایی خواهد داشت.[۲۷]
مادر از هر سازندهای سازندهتر و با ارزشتر است. بزرگترین دانشمندان ممکن است ابزار بسیار فوق پیچیده الکترونیکی یا موشکهای قاره پیما و وسایل تسخیر فضا را بوجود بیاورد، ولی هیچکدام از اینها اهمیت این را ندارد که کسی یک انسان والا بوجود بیاورد. چنین کاری تنها از مادر ساخته است.[۲۸]
رهنمودهای معظم له در راستای اعتلای شخصیّت زن
به اعتقاد من گرایش به سمت مدگرایی و تجملگرایی و تازهطلبی و افراط در کار آرایش و نمایش در مقابل مردم، یکی از بزرگترین عوامل انحراف جامعه و انحراف زنان ماست. در مقابل اینها خانمها بایستی مقاومت کنند آنها برای اینکه از زن آنچنان موجودی بوجود بیاورند که مورد نظر خودشان است، محتاج این هستند که دائماً مد درست کنند و چشمها و دلها و ذهنها را به همین چیزهای ظاهری و کوتهنظرانه مشغول کنند. کسی که به این چیزها مشغول شد، کِی به ارزشهای واقعی خواهد رسید؟! مجال پیدا نمیکند برسد! زنی که در فکر باشد از خود وسیلهای برای جلب نظر مردان بسازد، کِی فرصت این را پیدا خواهد کرد که به طهارت اخلاقی فکر کند و بیاندیشد؟! مگر چنین چیزی ممکن است؟![۲۹] البته تجمّل در حد معقول را اسلام هم رد نکرده، اما در حدّ غیر معقول، به شکل مسابقه و به شکل چشم و همچشمی و رقابت و وابسته کردن زن به تجملات از چیزهای انحرافی و درست در جهت عکس آن هدفی است که اسلام برای زن در نظر دارد – که قبلاً عرض کردم – نه! این پایه و قاعده حرکت ماست که امام رضوان الله تعالی علیه روی آن درباره زن تکیه داشتند.[۳۰]
امروز سر و سینه و دست را از زیور آلات پر کردن و زیور و آرایش و مد و لباس را بت خود قرار دادن برای زن انقلابی مسلمان ایرانی ننگ است. آن زنی که در پی اینگونه چیزهاست، از ارزش پائینی برخوردار است. طلا برای زن ارزش آفرین نیست؛ بیاعتنائی به طلا ارزش آفرین است. مد برای زن ارزش آفرین نیست؛ بیاعتنایی نسبت به مدهای دامگونه ساخته و پرداخته دشمنان برای زن ارزش است. زن مسلمان که شخصیت خودش را پیدا کرده است باید مواظب باشد این شخصیت را گم نکند.[۳۱]
متأسفانه این تجملگرایی که مدتها در جامعه ما کم شده بود – آنطور که شنیده میشود – مجدداً دارد در جامعه ما رشد میکند؛ لذا زنهای اندیشمند و با فکر و با معرفت جامعه ما باید این را خطر بدانند و نباید به این سمت گرایش پیدا کنند. البته در مردها هم این خطر هست، منتها در زنها امکان این خطر بیشتر است و در این قضیه در موارد بسیاری مردها تحت تأثیر همسرانشان قرار میگیرند و باید شماها واقعاً با این قضیّه مبارزه کنید و مراقبت کنید.[۳۲]
از جمله کارهای بسیار مهم، کتابخوان کردن زنهاست؛ لذا با پیدا کردن شیوههای ابتکاری این خانمهایی را که در خانهها هستند کتابخوان کنید. متأسفانه زنهای ما با کتابخوانی انس زیادی ندارند. هزاران کتاب در بازار میآید و میرود و اینها مطلع نمیشوند. اینها معارف بشری است که زنها را برای فهمیدن و بهتر اندیشیدن و بهتر ابتکار کردن، در موضع بهتر و صحیحتری قرار گرفتن آماده میکند و از جمله چیزهای بسیار مهم، آموختن روشهای صحیح کار داخل خانه، یعنی برخورد با همسر و برخورد با فرزندان است. زنهای خوبی هستند که دارای حلم و صبر و گذشت و اخلاق خوبند، اما روشهای برخورد با همسر یا فرزندانشان را درست نمیدانند. اینها چیزهای علمی است که با تجربه بشری روز به روز پیشرفت کرده و به مراحل خوبی رسیده. کسانی که تجربههای خوبی دارند، باید روشهایی پیدا کنند و آنها که میتوانند خانمها را به این مسایل راهنمایی کنند. امیداوریم انشاءالله این سدها از جلوی پای زنان جامعه ما برداشته شود تا بتوانند پیش بروند.[۳۳]
من به خانوادهها توصیه میکنم که اجازه دهند دخترهایشان درس بخوانند. مبادا پدر و مادری از روی تعصّب دینی خیال کنند که باید جلو دختر را بگیرند تا تحصیلات عالیه نکند؛ نه! دین چنین چیزی نگفته است. دین برای تحصیل علم میان دختر و پسر فرقی نمیگذارد. بگذارید دختران جوان ما درس بخوانند، علم بیاموزند، آگاهی پیدا کنند، به شأن خودشان واقف شوند و قدر خود را بدانند تا بفهمند که تبلیغات استکبار جهانی در خصوص زن چقدر بیپایه و اساس و پوچ است. در سایه سواد میشود اینها را فهمید. امروز متدینترین، انقلابیترین، پاکترین، و با ایمانترین دختران و زنان جوان ما در میان قشرهای تحصیل کرده هستند. کسانی که اهل تجمّل و چسبیدن به زر و زیورآلات هستند و یا کورکورانه و چشمبسته میخواهند از الگوهای غربی در لباس و پوشاک و وضع زندگی تقلید کنند، غالباً از سواد و معلومات و معرفت کافی بهره ندارند. کسی که معلومات داشته باشد، میتواند رفتار خود را کنترل کند و آن را با هر چه حق و حقیقت و خوبست تطبیق دهد. بنابر این در میدان علمی همه راههای فعالیت باید برای زنان باز باشد. دختران حتی در روستاها هم درس بخوانند. توصیه من به پدران و مادران این است که بگذارند دختر بچههایشان به مدرسه بروند و سواد بیاموزند.[۳۴]
معلم بزرگ انقلاب حضرت امام خمینی(ره) نقش زن را در انقلاب – چه در پیدایش و چه در استمرار آن – و نیز جایگاه او را در تکامل جامعه اسلامی و بلوغ اسلامی و انقلابی آن، بسی بزرگ میداشت. و حق هم همین است و این مسلتزم آن است که زن ایرانی و زن مسلمان، مجاهدت خود برای رها شدن از دامهای پرداخته و در راه نهاده فرهنگ تباهگر غرب را با ارادهای راسخ ادامه دهد و به هیچ رو تسلیم اِغوای آنان که زن را ابزاری برای پیشبرد سیاستهای ویرانگر و اسارت بار خواستهاند، نشود. ظرافتی هوشمندانه لازم است که میان تشخص و منزلت علمی و فرهنگی و اجتماعی و هنری و سیاسی زن، با تنزل و انحطاط او تا سطح وسیله و ابزاری برای مقاصد سیاسی و شخصی فرق گذاشته شود و این با آنچه مطلوب و محبوب هر انسان آزاده و آگاه است اشتباه نشود. اسلام آن علوّ رتبه را جایگاه حتمی زن دانسته و سلوک به سوی آن را لازم شمرده و راه آن را با ارزش گذاریها و مقررات و احکامی هموار ساخته است. فرهنگ غرب و بینشی که پایه آن است، اگر آن منزلت را نیز ارزانی زن کند – که البته دیدگاه مادی، فاقد آن گستره چشم اندازهای معنوی است – یارای آن ندارد که وارستگی از لذات و شهوات و سرگرمیهای حقیر را از شخصیت زن جدا سازد؛ بلکه این را اصل شمرده و پایه قضاوت خود درباره جوامع و عقاید قرار میدهد.[۳۵]
بانوان در نظام جمهوری اسلامی باید قدر عظمتی را که اسلام به آنان داده است بدانند. دام مصرف زدگی را که سرمایه داران چپاولگر جهانی برگردن زن امروز دنیا تنیدهاند کاملاً بدرند و ضد ارزشهای فرهنگ غربی مانند برهنگی و معاشرت بیبند و بار با مردان و آلودگی و انواع فسادها را که در کشورهای پیشرفته و غالب کشورهای عقب افتاده بر زندگی زنان حاکم است، به چشم تحقیر و نفرت بنگرند و بدانند که امروز زن ایرانی که در صحنههای سیاست و کار و در میدانهای انقلاب، باتقوا و پاکدامنی حضور دارد، برترین زنان دنیاست و این را مردان و زنان منصف و حقبین در همه جای جهان تصدیق میکنند.[۳۶]
والسلام علی من اتبع الهدی
منابع
- نکتههای ناب، ج ۵، چاپ دوم، تابستان ۸۶، ناشر: دفتر نشر معارف، تدوین و تنظیم حسن قدوسی زاده.
- آیینه زن (مجموعه موضوعی سخنان مقام معظم رهبری)، تدوین امیر حسین بانکی پور فرد، چاپ اول، پاییز ۸۱، ناشر: کتاب طه، چاپ سپهر، (مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان)
- فرهنگ و تهاجم فرهنگی (برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنهای مد ظله العالی)، ناشر: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی – گروه انتشارات، تابستان ۷۳، چاپ اول، مؤسسه چاپ الهادی قم
[۲]. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم آذربایجان شرقی ۲۸/۶/۷۵ (آینه زن، ص۳۰).
[۳] بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با گروهی از زنان پزشک، ۲۶/۱۰/۶۸ (آیینه زن، ص۲۳).
[۴] بیانات مقام معظم رهبری در تاریخ ۲۰/۷/۱۳۷۳٫
[۵] سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار پزشکان و پرستاران به مناسبت روز پرستار. ۱۵/۹/۶۸ (فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص۲۴۹).
[۶] بیانات مقام معظم رهبری در تاریخ ۱۳/۴/۱۳۸۶٫
[۷] سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای شورای مرکزی جمعیت زنان ۱۵/۲/۷۱ (فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص ۲۵۱).
[۸] سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار گروهی از بانوان کشور به مناسبت روز زن ۲۵/۹/۷۱ (فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص۲۵۲).
[۹] بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جمع کثیری از پرستاران بمناسبت میلاد حضرت زینب کبری(س) و روز پرستار ۲۲/۸/۷۰ (نکتههای ناب ج۵، ص۵۲).
[۱۰] سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار خواهران پزشک سراسر کشور ۲۶/۱۰/۶۸ (فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص۲۵۹).
[۱۱] نکتههای ناب، ج۵، ص ۵۸ و ۵۹) بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مردم آذربایجان شرقی، ۲۸/۶/۷۵٫
[۱۲] سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار گروهی از خواهران شهرهای مختلف به مناسبت ولادت حضرت فاطمه (س) ۲۷/۱۰/۶۸ (فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص۲۵۲).
[۱۳] بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع خواهران در ورزشگاه آزادی به مناسبت جشن میلاد کوثر، ۳۰/۷/۷۶ (آئینه زن، ص۳۱۵).
[۱۴] بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار گروهی از خواهران مختلف به مناسبت ولادت حضرت فاطمه (س) ۲۷/۱۰/۶۸٫ (نکتههای ناب، ج۵، ص۵۵).
[۱۵] بیانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع خواهران در ورزشگاه آزادی به مناسبت جشن میلاد کوثر ۳۰/۷/۷۶ (آئینه زن، ص۳۱۹).
[۱۶] بیانات رهبر معظم انقلاب در سخنرانی در مرقد امام خمینی(ره)، ۱۴/۳/۷۶ (آئینه زن، ص۳۱۷).
[۱۷] بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم آذربایجان شرقی ۲۸/۶/۷۵ (نکتههای ناب ج۵، ص۶۱).
[۱۸] بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بزرگداشت مقام زن در ورزشگاه آزادی ۳۰/۷/۷۶ (آئینه زن، ص۲۸۱).
[۱۹] . بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار گروهی از بانوان کشور به مناسبت روز زن ۲۵/۹/۷۱ (فرهنگ و تهاجم فرهنگی ص۲۵۸).
[۲۰] . سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار گروهی از بانوان کشور به مناسبت روز زن ۲۵/۹/۷۱ (فرهنگ و تهاجم فرهنگی ص۲۵۶).
[۲۱] بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جمع کثیری از بانوان کشور در تاریخ ۲۵/۹/۷۱ (آئینه زن ص۲۸۴).
[۲۲] بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با پرستاران و اقشار مختلف مردم ۲۲/۸/۷۰ (نکتههای ناب ص۴۸، ج۵).
[۲۳] بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای شورای مرکزی جمعیت زنان ۱۵/۲/۷۱ (نکتههای ناب، ج۵، ص۵۰).
[۲۴] بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با پرستاران و اقشار مختلف مردم ۲۲/۸/۷۰ (نکتههای ناب، ج۵، ص۴۹).
[۲۵] بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع خواهران در ورزشگاه آزادی به مناسبت جشن میلاد کوثر ۳۰/۷/۷۶ (آئینه زن ص۳۲۳).
[۲۶] بیانات مقام معظم رهبری در دیدار باگروهی از بانوان کشور به مناسبت روز زن ۲۵/۹/۷۱ (فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص۲۵۷).
[۲۷] . سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای شورای فرهنگی اجتماعی زنان۴/۱۰/۷۰(فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص۲۶۳).
[۲۸] . سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار گروهی از بانوان کشور به مناسبت روز زن ۲۵/۹/۷۱ ۰فرهنگ و تهاجم فرهنگی ص۲۵۷).
[۲۹] . سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار با پرستاران ۲۲/۸/۷۰(آیینه زن، ص۲۷۷).
[۳۰] . سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای شورای مرکزی جمعیت زنان ۱۹/۲/۷۱ (فرهنگ و تهاجم فرهنگی ص۲۵۱)ۀ
[۳۱] . بیانات رهبر معظم انقلاب و دیدار جوانان،اساتید، معلمان و دانشجویان دانشگاههای استان همدان ۱۷/۴/۸۳( نکتههای ناب، ج۵، ص۶۶).
[۳۲] . سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای شورای فرهنگی اجتماعی زنان ۴/۱۰/۷۰ (فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص۲۶۰).
[۳۳] . همان، ص۲۶۲٫
[۳۴] . بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم آذربایجان شرقی ۲۸/۶/۷۵ (نکتههای ناب، ج۵، ص۵۹).
[۳۵] . پیام رهبر معظم انقلاب به سمینار مربی شخصیت زن ۳/۸/۶۸ (فرهنگ و تهام فرهنگی، ص۲۴۸).
[۳۶] . پیام رهبر معظم انقلاب به مناسبت چهلمین روز ارتحال رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره) ۲۳/۴/۶۸ (فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص۲۴۹).