جامعه شناسی مصرف زدگی
علي اكبر بياري
بعد از مطالعهی این مقاله، میتوان پاسخی برای این پرسشها یافت:
- مصرفزدگی و مصرفگرایی یعنی چه؟
- نقش رژیم پهلوی در مصرف زده کردن ایران چقدر است؟
- عوامل و ریشههای اجتماعی مصرفزدگی چیست؟
- پیامدهای اجتماعی مصرفزدگی چه میتواند باشد؟
مقدمه
ما انسانها نیازمندیم و نیازهای متعدد و متنوع داریم؛ مثل نیازهای جسمانی، نیاز به روابط اجتماعی، نیاز به احترام، نیاز به خویشتنیابی، نیاز به پرستش و… و چون نیازمندیم، باید مصرف کنیم، چون مصرف راه رفع نیازهاست.
اما همانطور که در تمامی امور حد و حدود باید مشخص باشد و براساس یک سری ضوابط و قوانین حرکت کند در امر مصرف نیز چنین مسألهای باید مورد توجه قرار گیرد. مصرف جهت رفع نیازهای جسمانی، گر چه لازم است، ولی اگر از حد رفع نیاز واقعی فراتر رفت، بار ارزشی منفی به خود میگیرد. عوامل و زمینههایی میتواند در یک فرد و جامعه تشدید مصرف را ایجاد نماید، که از جملهی آنها عوامل اجتماعی است؛ در کنار عوامل فردی، سیاسی، تاریخی و…
در این نوشته تلاش میشود به عوامل اجتماعی مصرف مفرط و افراطی در جامعهی ایرانی نگاهیگذرا انداخته شود.
ضرورت
چرا باید به این بحث پرداخت؟ و چه توجیه عقلی و منطقی بر بررسی این موضوع میتوان ارایه کرد؟
الف. رسیدن به درجهی مطلوب انسانی و راهیابی به کمال شایسته در گرو شناخت عوامل و موانع میباشد، چون بر این باوریم که از جمله موانع رشد مصرفگرا بودن خارج از حد مطلوب است.
ب. هدف از زندگی اجتماعی در عین این که رفع نیازهاست، به آرامش رسیدن و کسب احساس امنیت است و این مهم نیز وقتی تحقق مییابد که جامعه سالم باشد، در حالی که جامعهی مصرف زده ناسالم است.
ج. تحقق آرمانهای اسلامی و زمینه سازی اجتماعی جهت ظهور حضرت مهدی(عج) جز با تلاش و سختکوشی ممکن نیست و تنپروری و مصرفگرایی افراطی مانع آن است. پس لازم است عوامل شناسایی شوند.
د. اجرای عملی خواستهی مقام معظم رهبری که امسال را سال حرکت به سمت اصلاح الگوی مصرف نامیدند، میطلبد که ابتدا عوامل مصرفگرایی را شناسایی کرد، تا الگوی صحیح هدف تحقق یابد.
هـ. و شاید ضرورتهای دیگری که با تفکر و تأمل بتوان به آنها رسید.
مصرفزدگی
مصرف در لغت یعنی به کاربردن، خرج کردن و استفاده نمودن (فرهنگ معین).
در اصطلاح، این واژه بیشتر در علم اقتصاد مورد استفاده قرار میگیرد و به نظر آنها مصرف یعنی استفاده از کالاهای اقتصادی و خدمات.
مصرف، از متغیرهای مهم علم اقتصاد است؛ به طوری که طرف بسیاری از فعالیتهای اقتصادی مصرف است؛ مثل پسانداز، سرمایهگذاری، تولید و توزیع.
بنابراین، مصرفزدگی یا مصرفگرایی، استفادهی افراطی و بیش از حد کالاهای اقتصادی و خدمات است.
سؤال: ملاک و میزان در مصرفگرایی چیست؟ به بیان دیگر، مرز مصرف و مصرفزدگی کدام است؟ حد و حدود آن چیست؟ آیا برای همهی انسانها و در همهی جوامع ملاک و معیار ثابتی است؟
برای پاسخ به این سؤال، لازم است چند واژه بیان شود:
الف. سطح مصرف: میزان استفادهی افراد یا قشر خاصی از افراد یک جامعه از کالاها و خدمات تولیدی در یک مقطع زمانی است. معمولاً سطح مصرف اقشار مختلف در جوامع مختلف یکسان نیست و حتی از جهت زمانی نیز یک جامعه سطح مصرف ثابتی ندارد؛ مثلاً سطح مصرف در زمان جنگ نسبت به سطح مصرف در زمان حاضر خیلی کمتر بوده است.
ب. الگوی مصرف: شکل و سطح مصرف افراد یک جامعه شامل کمیت و کیفیت اقلام مصرفی افراد آن جامعه، که تحت تأثیر درآمد، موقعیت اجتماعی و… تغییر میکند.
ج. مصرفگرایی: مصرف نامتعارف را گویند، که لزوماً نیاز فیزیکی فرد و جامعه را برطرف نمیسازد، بلکه نیاز روانی آنها را برآورده میکند؛ آن هم نیاز روانی که به سبب تقلید، تبلیغات، شرایط محیطی و… به وجود آمده است.
د. استاندارد مصرف: الگو و معیاری که برای به دست آوردن آن تلاش میشود.
نتیجه: هر جامعهای بنابر جهانبینی و ارزشهایی که مورد پذیرش اکثریت افراد آن است، یک استاندارد مصرفی را تعریف کرده و تلاش میکند الگوی متناسب با آن جهانبینی و ارزشها را به افرادش ارایه دهد. حال اگر عدهای یا اکثریت افراد جامعه، خارج از آن الگو و استاندارد مصرف نمایند، این جامعه را میتوان مصرفگرا یا مصرفزده معرفی کرد.
عوامل اجتماعی مصرفگرایی در ایران
به نظر میرسد در اصل اینکه جامعهی ما مصرفگرا میباشد، شکی نیست و جهت تأیید این نظر، نگاهی به وصیتنامهی سیاسی ـ الهی بنیانگذار نهضت حضرت امام خمینی(ره) میاندازیم:
«وارد کردن کالاها از هر قماش و سرگرم کردن بانوان و مردان ـ خصوصاً طبقهی جوان ـ به اقسام اجناس وارداتی از قبیل ابزار آرایش و تزئینات و تجملات و بازیهای کودکانه و به مسابقه کشاندن خانوادهها و مصرفی بار آوردن هر چه بیشتر که خود داستانهای غمانگیز دارد… برای عقب نگه داشتن کشورهاست. (بند هـ وصیتنامه)
نگاهی به پیام نوروزی مقام معظم رهبری و بیانات ارزشمند ایشان در ابتدای سال نیز گواه صادق و روشنی است بر اینکه جامعهی ما مصرفگرا و مصرفزده است.
البته ریشهی اصلی این روحیه برمیگردد به رژیم سابق که حضرت امام در وصیتنامه به آن اشاره نمودهاند؛ یعنی تلاش حاکمان نابخرد و عیاش آن رژیم این بوده که جامعه را مصرف زده بار بیاورند، که در اینجا نقل قولی از عبدالمجید مجیدی ـ از سیاستگذاران و دستاندرکاران رژیم سابق ـ که مصرفزدگی را تهدیدی علیه جامعه میدانسته، مفید است:
«خطر دیگری که باید بدان اشاره کرد، مسألهی گرایش مردم به مصرف تجملی است، که در کشور ما ظرف سالهای اخیر خیلی شدیدتر به چشم میخورد و آن عدم توجه گروهی است که امکان مصرف بیشتر داشته، این مصرف را نه تنها به حد افراطی انجام میدهند بلکه معلم و مشوق میشوند برای آن عدهای که امکاناتشان کمتر است… این خطری است که باید با آن مواجه شد و جلوگیری کرد. (مجیدی، ۱۳۵۵، ص ۵۰)
در اینجا به عوامل اجتماعی مصرفزدگی در جامعهی معاصر ایران اشاره میشود.
- افزایش سطح درآمد
با نگاهی گذرا به میزان درآمد خانوار در جامعهی ایران از ۵۰ سال گذشته تا الان، به راحتی میتوان پی برد که سطح درآمد خانوادهها رشد فزایندهای داشته است، که بروز و ظهور آن را میتوان در کالاهای مصرفی خانوادهها مشاهده کرد. بنابراین، با افزایش سطح درآمد خانوادهها طبیعی است که مصرف آنها نیز بالا برود. به قول معروف، داریم و خرج میکنیم و هر چه بیشتر داشته باشیم، بیشتر هم خرج میکنیم. دارندگی، برازندگی است.
قطعاً سطح درآمد همهی افراد به یک اندازه نیست، چون جامعه تشکیل شده از اقشار مختلف است، اما اینجا یک نکتهی بسیار مهم نهفته است، که در قالب دومین عامل به آن اشاره میشود.
- نمایش ثروت و درآمد
بعد از جنگ تحمیلی در کشور ما یک نابرابری کاملاً محسوس در درآمد و ثروت به وجود آمد و با شعار سازندگی و توسعهی اقتصادی، ثروت و درآمد ارزش شد (همان چیزی که اوایل انقلاب و جنگ بسیار بیارزش بود و حتی افراد سرمایهدار تلاش داشتند زندگی ساده داشته باشند. با ارزشمند شدن ثروت، افراد دارای ثروت نیز ارزشمند میشوند و کالاهای خود را به رخ دیگران میکشند مانند ماشینهای مدل بالا و لباسهای شیک و لوازم لوکس و… ـ در نتیجه طبقهی متوسط نیز تلاش میکنند مثل آنها شوند و احساس نیاز آنان افزایش مییابد و به کالاها و خدماتی که سرمایهداران استفاده میکنند، احساس نیاز کرده و تلاش میکنند به هر طریقی شده، آنها را داشته باشد. همینطور قشر پایینتر به قشر متوسط نگاه میکنند و تمایل به داشتن چنین کالاهایی در آنان به وجود میآید و این جریان خود به خود مصرفگرایی را تشدید میکند.
از آن طرف سرمایهدارها دایم سطح نیاز خود را بالا میبرند و کالاهای جدید و لوکستر میخرند و این جریان همینطور ادامه مییابد.
- رسانهها
نقش رسانه به معنای اعم آن ـ شامل تلویزیون، سینما، ماهواره، اینترنت، تبلیغات بازرگانی… ـ که در سطح عموم قابل پخش است، کمکم ذایقهی مردم را عوض میکند و الگوی مصرف را در آنها تغییر میدهد و این مسأله نیز در دوران بعد از جنگ به مرور زمان در جامعهی ما فراگیر شد؛ خصوصاً فیلمهای سینمایی و برنامههای تلویزیونی با نشان دادن منازل آنچنانی، ویلاها، ماشینهای مدل بالا و… و در حال حاضر نیز پیامهای بازرگانی که دایم در تلویزیون ما پخش میشود و مثل مهمان ناخواندهای در اول هر برنامه، و وسط برخی از فیلمها جلوه نمایی میکند؛ بطوری که انسان را به یاد این آیه میاندازد: «و هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن». کم مانده وسط اخبار و سخنرانی شخصیتها نیز پیام بازرگانی پخش نمایند!!
- مراکز تجاری و مدرن
ساخت و ساز پاساژهای آنچنانی در شهرهای مختلف و فروش اجناس و کالاهای وارداتی و خارجی و تشویق مردم ـ خصوصاً جوانان و بانوان ـ به خرید این اجناس نیز در تغییر روحیه و ذایقهی مصرفی مردم بیاثر نبوده است. اضافه کنید به این مورد، ساختمانهای مجلل بانکها و ادارات دولتی را در شهرهای مختلف، با اتاقهای شیک و به کار بردن اجناس لوکس و… که همهی اینها روند مصرفگرایی را در جامعه افزایش داده و میدهد.
- گسترش روحیهی سودجویی در نیروهای انقلابی
متأسفانه بعد از دفاع مقدس، برخی ارزشهای دینی و انقلابی مثل ساده زیستی، قناعت و… کمرنگ شد و حتی بعضی از افراد سابقهدار و مخلص که در دوران دفاع مقدس اهل حماسه بودند نیز مبتلا به این بلا شدند. بالاتر اینکه برخی از نهادهای انقلابی تحت عنوان سازندگی وارد عرصهی اقتصاد شدند و در پی سودهای کلان، نتیجهاش آن شد که بسیاری از افراد با نگاه به آنها به سمت مصرفگرایی رفتند.
- وجود مناطق تجاری آزاد
ایجاد مراکزی تحت عنوان مناطق آزاد تجاری ـ مثل کیش، قشم و… ـ و تشویق مردم به بازدید از این مراکز و خرید از آنها، زمینهای برای رفتن بخشی از مردم به سمت مصرف کالاهای خارجی و بالا رفتن سطح مصرف مردم شد.
- کوچک شدن خانوادهها
خانوادههای ما که در چندین سال قبل پر جمعیت بود، تحت تأثیر شعار «زندگی بهتر و فرزند کمتر» به خانوادههای کوچک تبدیل شد و از طرفی سطح درآمد بالا رفت، و همین باعث گرایش به سمت مصرف کالاهایی شد که تنوع فراوان داشت و عنوان مصرف زدگی به خود گرفت.
- مهاجرت
مهاجرت برخی شهروندان از مراکز استان و مرکز کشور به کشورهای دیگر، یا از شهرستانها به مراکز استان و از روستا به شهر، همه میتواند عاملی باشد جهت مصرفگرایی؛ آنهم به دلیل ویژگی شهر نسبت به روستا، که سادهتر بودند و به کم قناعت میکردند.
- تهاجم فرهنگی
تغییر ارزشهای دینی و جهانبینی مادی و توجه به لذتهای دینوی که توسط غرب در کشور ما شیوع پیدا کرد و از آن به عنوان تهاجم فرهنگی یاد میکنیم نیز زمینهای فراهم کرد تا مردم ما به سمت مصرف بیشتر سوق داده شوند.
پیامدهای اجتماعی مصرفزدگی
در این جا فقط به برخی از پیامدهای مصرف زدگی اشاره میشود.
- از هم گسیختگی اجتماعی
بقای جامعه و روابط اجتماعی در گرو احساس امنیت و آرامش روحی و روانی مردم آن جامعه است و چنانچه جامعهای این احساس را از دست بدهد، از هم گسیخته و پاشیده میشود، و نهادهای اجتماعی از جمله خانواده دچار بحران میگردد. بنابراین، مصرف بیرویه منجر به عادت کردن مصرف کالاهای متنوع خواهد شد و چنانچه به هر علتی ـ اعم از محاصرهی اقتصادی یا تحریم… ـ جلوی ورود انواع کالاها گرفته شود، یک فشار روحی و روانی به جامعه وارد میگردد و ممکن است به اغتشاشات و ناآرامیهایی نیز کشیده شود و اعتماد مردم به حاکمیت تحت تأثیر قرار گیرد؛ چنان که در کنترل مصرف بنزین، شاهد مواردی از اعتراضها بودیم.
- راحتطلبی و تنپروری
جامعهای میتواند در مقابل تهدیدهای دشمنان ایستادگی کند که روحیهی قناعت و ساده زیستی در آن ارزش باشد، ولی وقتی این روحیه از بین رفت و راحت طلبی به سراغ آنها آمد، این جامعه به راحتی تن به تسلیم میدهد و توان مقابله از او سلب میشود.
- از خود بیگانگی اجتماعی
خود را ناچیز دیدن و تحقیر شخصیت ملت و جامعهی خویش، نتیجهی مصرف بیاندازه است؛ چرا که تنوع طلب شده است و ظرفیت اقتصادی جامعه توان پاسخگویی به تمام نیازهای کاذب او را ندارد و لذا خود و جامعهی خویش را کوچک میبیند و برچسب حقارت بر خود و جامعه میزند.
- به حاشیه رفتن ارزشهای دینی
فضایل و ارزشهایی چون ایثار، تعاون، همیاری، قناعت و از خود گذشتگی که لازمهی زندگی در جامعهی دینی است و روح جامعه به حساب میآید، در سایهی مصرفزدگی از بین میرود و جامعه، خشک و خشن میشود و زندگی در آن به انسان آرامش نمیدهد.
- تشدید فاصلهی طبقاتی
مصرفگرایی بیشتر افراد سرمایهدار و قشر ثروتمند و تنوع در مصرف آنها، سرمایههای بیشتری از جامعه را نصیب آنان میکند و افراد قشرهای پایینتر چون نمیتوانند خود را به گرد آنها برسانند، در نتیجه فاصلهی طبقاتی بیشتر میشود و جامعه در معرض از هم پاشیدگی قرار میگیرد.
- احساس محرومیت نسبی
در صورتی که مصرفگرایی تبدیل به هنجار شود، افراد سطح پایین جامعه نیز خواهان مصرف بیشتر خواهد بود، ولی چون توانایی ندارند، احساس میکنند عقبافتادهاند و لذا برخی از افراد سطح پایین جامعه دست به اعمالی میزنند که امنیت اجتماعی را خدشهدار میکند؛ مثل سرقت، کلاهبرداری، جعل و…
- وابستگی فرهنگی
هر چه مصرفگرایی بیشتر شود، وابستگی اقتصادی بیشتر خواهد شد؛ یعنی بیشتر نیاز به کالاهای خارجی داریم. در نتیجه، با ورود کالاهای خارجی، فرهنگ غربی نیز وارد میگردد و در جامعه احساس نیاز به آن فرهنگ نهادینه میشود، که امری است خطرناک است و ممکن است منجر به سلطهی بیگانگان میشود.
سؤال:
- الگوی مصرف یعنی چه؟ و آیا در همهی جوامع یک الگوی مصرف وجود دارد، یا متفاوت است؟
- عوامل اجتماعی مصرفزدگی یا مصرفگرایی کدامها هستند و به نظر شما کدام عامل اهمیت بیشتری دارد؟
- پیامدهای اجتماعی مصرفزدگی کدام است و کدام پیامد خطرناکتر است؟
منابع:
- رفیعپور، فرامرز؛ توسعه و تضاد، انتشارات علمی.
- رفیعپور، فرامرز؛ آناتومی جامعه، انتشارات علمی.
- رزاقی، ابراهیم؛ الگوی مصرف و تهاجم فرهنگی، انتشارات چاپ پخش تهران، ۱۳۷۴٫
- ملک محمدی، حمیدرضا؛ برابری پرتگاه مصرفگرایی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۸۱٫