جادوی فوتبالی ممنوع!
محسن سیمائی
تکروی آفت حرکت، تکنیکِ بازی راهکار
معمولاً بیشترین مواقعی که واژه تکروی به گوش آدمی میخورد، توی قاب تلویزیون و درون مستطیل سبز است؛ که گزارشگرِ خسته و بیرمق، از تکروی فلان بازیکن گلایه میکند و او را مقصر اصلی ارائه فوتبال ضعیف میداند. فوتبالیها اصلاً از بازیکن تکرو خوششان نمیآید. فوتبالش را که میبینند، کسل و بیرمق و ناامید میشوند. اشتباه برخی این است که فکر میکنند تکرو یعنی تکنیکی، اما بین فوتبالیست تکنیکی با فوتبالیست تکرو توفیر است. بازیکن تکنیکی وقتی هنوز توپ به سمتش نیامده، برای چند دقیقه بعدش فکر دارد، طرح دارد، برنامه دارد و وقتی توپ به پایش رسید، چند پلان دارد، چند گزینه دارد، چند راه برای رسیدن به هدف دارد و بهترینش را اجرا میکند. اما بازیکن تکرو، تک گزینهای است و تنها یک راه جلوی پای خودش میبیند: اینکه بدود، دریبل بزند و شوت کند… همین! نه یاران و همبازیها را میبیند، نه به حریف مقابل نظر میکند و نه مسیرهای بهمراتب بهتری که جلو پایش هست را درمییابد. فقط میدود و دریبل میزند و شوت میکند و غالباً هم به نتیجه نمیرسد. قصه کار تربیتی نیز همین است؛ مربیان تربیتی که نقش اصلی میدان تربیت را ایفا میکنند، گاهی تکرو هستند و گاهی تکنیکی. مربی خودمحور و تکمحور، هیچچیز از فوتبالیست تکرو کم ندارد. دقیقاً مثل او، فقط میدود و دریبل میزند و شوت میکند. دقیقاً مثل او نه شاگردان را میبیند، نه به کجیها و انحرافها نظر میکند و نه مسیرهای تربیتی بهمراتب بهتری که پیش رو دارد را درمییابد؛ و البته غالباً هم به نتیجه نمیرسد! دوری از خودمحوری، از مهمترین ویژگیهای مربیان موفق است.
مداربسته
مسئله اصلی در خودمحوری، محروم ماندن از اندیشه، پیشنهاد و راهکارهای دیگران است. فرد خودمحور، موفقیت خود را به مدارِ بسته افکار خود و برداشتش از واقعیت، گره زده است. محدودیتی که احتمال نیل به موفقیت را به کمترین میزان ممکن میرساند. طبیعتاً وقتی آدمی فقط بر برداشتهای خود تکیه کرد و حتی آن را در معرض سنجش و بررسی قرار نداد، در بسیاری از مواقع این برداشتها با واقعیت و حقیقت همخوانی ندارد و موجب میشود که فرد مسیر غلطی را طی کند؛ بنابراین، میتوان گفت کمترین فایده دوری از خودمحوری این است که رأی، نظر و عمل افراد به واقعیت و حقیقت نزدیکتر خواهد شد؛ مسئلهای که در کار مربی بسیار حیاتی است. کار یک معلم و مربی موفق، پردهبرداری از حقایق زندگی و هدایت فراگیران به سمت مسیر تعالی است؛ طبیعتاً خودمحوری مربی در رأی و نظر، او را در تشخیص حقایق ناکام میگذارد. بخش مهمتر ماجرا، به خطا رفتن مربی خودمحور در اقدام و عمل است. مربی خودمحور، برداشت درستی از وضعیت فراگیران ندارد و تعاملش با آنها یکجانبه است. مربی خودمحور، کار و تلاش خود را با فراز و نشیبهای وضعیت فراگیران تنظیم نمیکند. قضاوت مربی خودمحور در بسیاری از مواقع حساس اختلاف و نزاع میان فراگیران، به خطا میرود. مربی خودمحور خود را از فعالیت بیرونی فراگیران که ضامن پویایی و سرزندگی فضای آموزشی است، محروم یا کمبهره میکند. اینها تنها بخشی از مشکلاتی است که در پرتو خودمحوری، بر فضای کار تربیتی سایه میافکند.
گل به خودی
فارغ از ضرر و زیانهایی که به سبب خودمحوری به فراگیران و فضای حاکم بر کلاس وارد میشود، خودمحوری بهنوعی گل به خودی یک مربی به دروازه اخلاق و منش خویشتن است و میتواند ضررهای شخصی و فردی زیادی برای او در پی داشته باشد. ریشه بسیاری از انحرافات اخلاقی همچون تکبر، غرور، خودپسندی و خودشیفتگی افراطی را میتوان در خودمحوری افراد جستوجو کرد. اینکه همیشه خود را در رأس امور بدانیم، دیگران را کنار بزنیم، یکجانبه به مسائل نظر کنیم و برای رسیدن به مقصود تکروی کنیم، به مرور زمان زمینه نشستن غبار این دسته از رذایل اخلاقی بر وجودمان را مهیا خواهد کرد. علاوه بر بیانات گهربار اهلبیت: در زمینه دوری از این رذایل و جایگاه بد آن نزد خدای متعال، آثار منفی رذایل اخلاقی در موفقیت کاری افراد هم جلوهگر است. میزان موفقیت مربیان را میتوان از میزان رضایت فراگیران دریافت و فراگیران معمولاً دل در گرو مربیانی دارند که در زمینههای اخلاقی سرآمد و پیشرو هستند.
قدمها
هنگامی که یک مربی متوجه آثار سوء خودمحوری بر عملکرد مجموعه شد، باید نسبت به آن حساسیت نشان بدهد، قدمهای روشنی در جهت مقابله با آن بردارد و به یک مربی تکنیکی تبدیل شود؛ مربیای که به غیر از خود، جوانب دیگر را هم میبیند و به آنها اهمیت میدهد. پذیرفتن نتیجه بد خودمحوری، اولین قدم است اما کافی نیست. قدمهای بیشتری در این زمینه باید برداشته شود تا مسیر موفقیت یک مربی و مجموعهاش هموار شود. برخی از این قدمها عبارتاند از:
بها دادن به فراگیران؛ در یک مدل مطلوب کار تربیتی، خواستهها و نیاز فراگیران در صدر پیگیریها و تلاشهای مربی جای میگیرد. مربیای که نیاز شاگردانش را پراهمیت بداند، از بیان سخنان اضافه و طرح مباحث بیفایده خودداری میکند؛ چراکه هدف او از کارش، بیان تمام دانستههای خود، سخنرانی یک طرفه و… نیست. هدف اصلی کمک به رشد و بهبود وضعیت شاگردان است و این مهم گاهی با سخنرانی یک طرفه و گاهی با گفتوگوهای جمعی صورت میپذیرد. گاهی با بیان علم و دانستههای خود و گاهی با خویشتنداری و تحمل انجام میگیرد. ویژگی دوری از تکمحوری میگوید برای شناخت وضعیت شاگردان و رفع مشکلات و نیازهای آنها، به مسیرهای دیگری غیر از برداشتهای شخصی خود هم اطمینان کنیم و از آنها یاری بجوییم. دادن فضای اظهارنظر به شاگردان، گرفتن بازخورد از آنها، درگیر کردن و دغدغهمند نمودن آنها برای پیشرفت به واسطه فعالیتهای جانبی و… بخشی از این اقدامات مهم است.
جلسات با اولیاء؛ کسانی که در طول زندگی بیشترین ارتباط را با فراگیران یک مربی داشتهاند، پدر و مادرها هستند. شاید شناخت برخی والدین از فرزندانشان، شناخت واقعی و صحیحی نباشد، اما همنشینی مربی با اولیاء و حتی جلسات کوتاه سرپایی، دریافت نظرات، خواستهها و اطلاعات آنها در کار مربی راهگشا است.
نقد و بررسی؛ مهمتر از تعریف و تمجید خوب، نقد خوب است. فرصت استراحت مربیان میتواند بهانهای برای نقد و بررسی عملکرد خود باشد. چه نقدی بهتر از نقد همکار باتجربه! از دل این نقد و نظرها، راهکارها و پیشنهادهای بسیار مفیدی بیرون میآید و در برخی موارد از اتفاقات اشتباه و ناگوار جلوگیری میکند.
آینه؛ شاید مهمتر از دریافت نقد و نظر دیگران، تأمل خود مربی در اندیشه و رفتار خود است. سوغاتی خوشطعمی که برای شیعیان از سفر در دل روایات و ادعیه به ارمغان میآید، همین توجه به خویشتن و محاسبه است. با تصور کسب پیروزی و موفقیت، از بررسی وضعیت غافل نشویم. گاهی باید به آینه چشم دوخت و تأمل کرد. همانطور که اشاره شد، اسیر دام تکبر و خودشیفتگی نشدن، مراقبت میخواهد. چرتکه انداختن و بالا و پایین کردن رفتار، مقایسه و سنجش روش کار خود به واسطه مطالعه و… سهم مهمی در موفقیت یک مربی دارد.