تربیت تلمودیک[۱]
عبدالرحمن احمدی
یهودیت «تلمودیک»[۲] یا آموزشهای «تلمودیک»، اصطلاحی رایج در میان پژوهشگران و تاریخ نگاران در جهان غرب و نیز محافل یهودی است.
عموم مردم جهان، برداشت و تعابیر روشنی درباره اصطلاحات یاد شده ندارند. در جامعه ما نیز نه فقط افکار عمومی، بلکه بسیاری از مورخان و محققان از اطلاعات و آشنایی کافی و لازم در این خصوص برخوردار نیستند. زیرا چنین اصطلاحاتی کمتر در حوزه مطالعات سیاسی، تاریخی و فرهنگی ما کاربرد داشته است. به هر روی، سؤال این است که یهودیت «تلمودیک» چیست و آموزشهای «تلمودیک» بر کدام اصول و مبانی استوار و از چه شاخصها و ویژگیهایی برخوردار است؟
طبق مندرجات منابع یهودی تلمود عبارت است از: «خلاصهای از شریعت شفاهی که پس از قرنها تلاش عالمانه دانشمندان یهود در آغاز قرون وسطی (با تفاسیر جدید) به بار نشسته است.»
اگر کتاب مقدس (عهد قدیم) سنگ زاویه و شالوده یهودیت باشد تلمود ستون اصلی آن خواهد بود که از فراز بنیادها سر برآورده، کل بنا و عمارت معنوی و عقلانی یهودیت را پشتیبانی میکند. تلمود از بسیاری جهات، مهمترین کتاب در فرهنگ یهودی و ستون فقرات خلاقیت و حیات ملی آن است.
هیچ کتابی نمیتوان یافت که به اندازه تلمود، بر نظریه و عمل زندگی یهودی، شکلدهی به محتوا و مضامین معنوی آن و ایفای نقش راهنمای رفتار، تأثیر داشته باشد.[۳]
در متون یهودی از «تَلَمود» به عنوان یک گنجینه بزرگ و مقدس ادبی یاد شده است که از آثار روحانی یهود را در ظرف پنج قرن نخستین میلادی در بر دارد.
همچنین اندیشههای متفکران بزرگ را در امر آموزش تورات و تفسیرهای آن در طول دورانهای بعدی نیز شامل میشود. کتاب تلمود به امور مختلف پرداخته و مطالب و مسائل متعددی را در زمینههای گوناگون و از جمله قانون و قضا، سنن و آداب، علوم، فلسفه و کابّالا شامل میشود که بحث درباره هر یک از آنها به سبک هلاخا (شرع) و اگادا (افسانه) به عمل میآید. کتاب تلمود از روی نام شش مجلد «میشنا» به اختصار «شَسْ» نیز خوانده شده، از ۶۳ مبحث تشکیل گردیده که هر یک در زبان عبری مَسِخِتْ نامیده میشود.[۴]
بر طبق متون و منابع یهودی، «تلمود و ادبیات تلمودی کینه و نفرتی [عجیب و عمیق] نسبت به تمامی بیگانگان [یعنی غیر یهود] به طور کلی ابراز میدارد.[۵]
برای مثال، به اعتراف اسرائیل شاهاک نویسنده یهودی؛ تلمود علاوه بر یک رشته اتهامات غیر اخلاقی رکیک علیه عیسی مسیح (ع)، به یهودیان فرمان میدهد که هر نسخه از عهد جدید (به خصوص اناجیل اربعه) را که به دست آنان میافتدد بسوزانند و در صورت امکان به صورت علنی به این کار مبادرت ورزند. این حکم مربوط به دوران گذشته نیست بلکه امروز و در روزگار ما نیز لغو نشده و اجرا میشود. آن چنان که روز ۲۳ مارس ۱۹۸۰ م، صدها نسخه از عهد جدید علنا طی مراسمی در اورشلیم (بیتالمقدس) و تحت نظارت عالیه (تشکیلات دینی) «یادلعاخیم» سوزانده شد. این سازمان مذهبی از کمک مالی وزارت مذاهب اسرائیل بهرهمند میگردد.[۶]
اسرائیل شاهاک، فرقه یهودی حاسیدیم را یک نمونه و نماد از یهودیت «تلمودیک» میداند که آموزشها و تبلیغات آن بر محور تعالیم تلمود، یعنی تقسیم بندی مخلوقات انسانی است. مطابق تقسیمبندیهای این فرقه، ابنای بشر به دو دسته یهودی و غیر یهودی قابل تفکیک هستند و بر این اساس آن دستهای که یهودی نباشند انسان نیستند.
حاسیدین را یک نهضت و جنبش نو پدید در معتقدات دینی یهودیان اواسط قرن هیجدهم دانستهاند که خاستگاه آن جوامع یهودی لهستان بود. حاسیدیم درباره اعتبار و لزوم دستورات دینی و اجرای مراسم، مقررات و مناسک دینی، شیوهها و نگرشهای خاصی را ابداع، توصیه و ترویج میکند. به طوری که نهضت حاسیدیم و مرام این فرقه را شدیدترین نوع روش، صوفیگری و باطنیگرایی یهودی دانستهاند. فرقه حاسیدیم در عین حال تمایل شدید به مسائل سیاسی دارد؛ آن هم از زاویه آرزو و انتظار برای ظهور ماشیح موعود یهود. [۷]
این فرقه امروز یک حرکت و جریان زنده و فعال در جامعه یهودی اراضی اشغالی فلسطین است و صدها هزار پیرو آن، دلبستگی تعصب آلودی به «خام خامهای مقدس» خود ابراز میدارند. برخی از این خامخامها نفوذ سیاسی گستردهای در اسرائیل و در بطن سیاسی بیشتر احزاب و بیش از همه در سطوح بالای ارتش به دست آوردهاند.
«براساس مندرجات «هاتانیا»، «کتاب مقدس جنبشها بادی» یکی از قویترین شاخههای فرقه حاسیدیسم، غیر یهودیان مخلوقات شیطان هستند که مطلقاً هیچ چیز نیکویی نزد آنان یافت نمیشود.»
یعنی فرقههای زیر مجموعه جنبش حاسیدیسم، مثل فرقه «هابادی» از احکام، مقررات و منشور ویژهای پیروی میکنند که در قالب کتابهای مقدس مختص آنها، از سوی خاخامها و رهبران مذهبی آنها نوشته شده است. برای نمونه، فرقه حاسیدی موسوم به «هابادی» از مجموعهای با عنوان کتاب مقدس خود راهنمایی میگیرد که «هاتانیا» نام دارد.
از دیدگاه آنان، میان یهود و غیر یهود تفاوت کیفی از مرحله جنینی وجود دارد! حتی زندگی یک غیر یعودی امری غیر ضروری است، زیرا دنیا جز به خاطر گل روی یهودیان ساخته نشده است.[۸] به اذعان صریح اسرائیل شاهاک، امروز این نوشتهها در اسرائیل به طور وسیع در میان عموم، در مدارس و در ارتش گسترش مییابند.[۹]
به گفته اسرائیل شاهاک، امروز این قبیل تعالیم «به صورت آثار کلاسیک آموزش عبرانی» در اسرائیل در آمده و مواضع سران و رهبران حاسیدی خود آشام را قویا محکم کردهاند.
خلاصه این که این آثار عامل بسیار مهمی در اوجگیری قومگرایی و کینه در قبال تمامی غیر یهودیان بوده است.[۱۰]
در برخی متون و منابع یهودی، ادبیات و تعالیم تلمود یک، هم طراز و هم سو با کابّالا ارزیابی و دانسته شده است. عقیده به برتری و برگزیدگی یک قوم در میان بقیه اقوام و ابنای بشر؛ عقیده به این که قوم برگزیده و برتر حق آقایی، سروری و حکومت بر همه جهانیان دارد؛ عقیده به این که همه اقوام و ابنای بشر، وظیفهای جز خدمتگزاری برای قوم برگزیده نداشته و ندارند و اگر غیر از این سودای دیگری در سر داشته باشند مسحق نیستی و نابودیاند. از نظر آنها، صهیونیسم، امروز در مسیر تحقق این ایده گام بر میدارد. بنابراین هر کس در این راه مساعدت و موافقت کند به وظیفه و رسالت خود عمل کرده و اگر در این راه مخالفت یا مانع تراشی کند مستحق نابودی است. «گوش آمونیم» از جمله این فرقهها است که چنین اندیشهای را ترویج میکند.
گوش آمونیم یکی دیگر از فرقههای نوپدید دینی در میان یهود است که در پارهای دیدگاهها، رفتارها و احکام و مقررات، شباهت و نزدیکی زیاد به فرقه حاسیدی موسوم به هابادی دارد.
«به زعم گوش آمونیم، بازگشت به یهودیت تنها از طریق متعهد شدن به صهیونیسم عملی خواهد شد.[۱۱]»
آنها نه فقط دولت اسرائیل را «جمهوری تورات سالار» میدانند که «قانون اساسی توراتی»[۱۲] را تنها پیشنهاد و گزینه مناسب برای هدف نهایی خود که یک «دولت هالاخایی»[۱۳] [شریعت یهودی] است تبلیغ میکنند؛ یعنی حاکمیت نظامی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مبتنی بر اسفار پنجگانه [۱۴] تورات و کتاب یوشع.
بنا بر قول مشهوری که گوش آمونیم بدان استناد میکند، یهودیت بر سه پایه استوار است: کتاب اسرائیل، ملت اسرائیل و سرزمین اسرائیل.
بسیاری از یهودیان هاردیم و حتی یهودیان غیر مذهبی معتقدند که گوش آمونیم وزن یکی از این سه پایه را که همان سرزمین اسرائیل باشد بیشتر کرده است.[۱۵]
از منظر آنها، «زمانی مهمترین عبادت، شیوه تحصیل در حوزههای دینی [همان مدارس ویژه مذهبی یهود معروف به] «یشیوا» بود. اما امروز مهمترین عبادت، مهاجرت به سرزمین اسرائیل» و اسکان در آن است.
توجه و تمرکز روی مناسک و شعائر مذهبی یهودی، مرتبط است به ایمان به «تناسخ» که خود از تبعات میراث نگرش کابالیستی است.
آنان معتقدند که در حلول تازه و فعلی، ملتزم و متعهد به جبران اهمالی هستند که در زندگی قبلی خود نسبت به رعایت احکام مذهبی از خود نشان داده بودند. هر کس به این زمین خاکی باز میگردد باید گناه هر قصوری را که در تجسد قبلی زمینیاش از وی سر زده از خود بزداید.[۱۶]
به اعتراف و ادعای منابع یهودی، «اکنون گوش آمونیم جانشین جنبش [کابالیستی] حسیدی شده است. اگر چه یهودیت صهیونیستی تندرو، دیدگاههای کابالیستی را از «فرد» به «جامعه» تسری میدهد. این «استمرار همراه با انقلاب» ریشه در اندیشههای خاخام کوک [از رهبران معروف یهودی در اراضی اشغالی فلسطین] دارد. بنیاد گرایان اسرائیلی، مدعی هستند که وقتی آنان به عنوان «پیشگامان تجدید حیات فعلی یهود» بر خود واجب میدانند که هر چه بیشتر بر اجرای آن دسته از احکامی که در نسلهای پیش از سوی یهودیان سنتی، متروک مانده بود، پافشاری کنند، در واقع به نحوی از اصل «تناسخ» استفاده کردهاند.[۱۷]
«گوش آمونیم» در ضمن برای دانش تفصیلی و جامع این هنجارها و منابع آنها اهمیت خاصی قائلد است و سعی میکند از راه نوعی آموزش حرفهای که خود بخشی از فریضه تورات خوانی است به این کار جامه همل بپوشاند. این عمل نیز به افزایش افراطگرایی کمک میکند و شدن این افراطگرایی را میتوان با توحه به شاخصهای اثبات شدهای مشخص کرد؛ مثل تعداد صفحات گِمارا[۱۸] (تلمود بابل و تلمود اورشلیم) که هر ر.ز باید خوانده شود؛ یا تعداد ساعتهایی که هر هفته به مطالعه مذهبی اختصاص مییابد. بیست سال پیش هیچ کس نمیتوانست باور کند که جوانان امروزی اسرائیل با آن همه ذهنیت ملی گرایانه، روزی هجده ساعت را را در یشیوا [مدارس دینی] بگذرانند و لو به سن بزرگسالی رسیده و حتی وارد زندگی زناشویی شده باشند. بچههای اینها نیز به موازات کار پدران و مادرانشان تمامی دوران تحصیل خود را در یشیواد میگذرانند. اخیراً برای کودکان یک هِدِر[۱۹] نیز ایجاد کردهاند. [۲۰]
(هِدِر کلاس برای کودکان است که به طور فشرده اصول مذهبی را با شیوههای کهنه، صریح و مورد تقاضا یاد میدهد.) ایجاد تنفر شدید نسبت به غیر یهود، به خصوص فلسطینیان و تقویت و تحکیم انگیزهای ذهنی و درونی برای رو در رویی و کشتار و قتل عام آنها با هر پوشش و بهانهای، ماحصل همین آموزشهاست که امروز در مدارس رسمی و حتی پادگانهای نظامی ارتش اسرائیل نیز از سوی این خاخامها و رهبران یهودی با جدیت و شدت دنبال میشود.[۲۱]
کودکان، نوجوانان، جوانان دختر و پسر و به خصوص سربازان اسرائیلی بر اساس تعالیم و آموزههای یاد شده یاد گرفته و باور کردهاند که «خون [یهودی] با خون [فلسطینی] فرق دارد.[۲۲]»
آن چنان که خاخام بزرگ پیشین گفته بود: هر کس میگوید باید میان مجازات یک قاتل یهودی با یک قاتل غیر یهودی فرق بگذاریم درست میگوید اگر چه نیازی به گفتن همه چیز در ملاء عام و به جهانیان نیست.[۲۳]به نوشته گیدیون آران یهودی، گوش آمونیم دارای هستهای فعال از یهودیان است که عمدتا از مدارس دینی «یشیوا» فارغ التحصیل شدهاند یا از مدرسان و طلاب یشیوا هستند.[۲۴]
آن چه تردید ناپذیر است، کشتار روز افزون فلسطینیان، از دیر یاسین و کفر قاسم تا تهاجم ۲۲ روزه غزه، توطئههای گوناگون در اطراف و حریم مسجدالاقصی از جمله حفاریهاید پی در پی، در مسیر تخریب این بنای مقدس با هدف برپایی هیکل یا معبد سلیمان بر خرابههای آن، تماماً ماحصل آموزشها و تعلیمات تلمودیک است که در پوشش یک راهبرد گسترده و جهانی دنیوی و مادی اما تحت عبارات و عناوین فریبنده، جعلی و تحریف آمیز دینی انجام میگیرد. یعنی تحقق آرمان صهیونیسم، مبتنی بر برپایی و تحکیم دولت یهودی در فلسطین و در پی آن، تحت انقیاد در آوردن همه اقوام و ملل جهان در قالب یک حکومت فراگیر جهانی[۲۵]، آن چنان که جولیوس کرینستون یهودی میگوید:
هدف صهیونیسم تأسیس دولت یهود در فلسطین تحت حمایت قدرتهای اروپایی است. آرمان مسیحیایی وعده میدهد که یهودیت یک قدرت جهانی در فلسطین تأسیس خواهد کرد و همه اقوام زمین در مقابل آن کرنش خواهند نمود.
صهیونیسم حتی در بُعد سیاسی خود تنها یک مرحله از آرمان مسیحیایی را محقق خواهد ساخت و به همین علت در صورت توفیق ممکن است به سوی تحقق کامل آن آرمان گام بردارد. این اقدام در صورت عدم توفیق نیز یهودیان را در مورد اصل آرمان دلسرد نخواهد کرد؛ زیرا آرمان مسیحایی از آزادی یهودیان گستردهتر و از تأسیس یک دولت یهودی مستقل [به نام اسرائیل] فراگیرتر است. آرمان یاد شده اهداف بلندی را برای بشریت و تکاملنژاد بشری در نظر میگیرد، ولی در عین حال، در یک زمینه یهودی و با مفهومی کاملاً یهودی باقی خواهد ماند.
… این عصر پس از اصلاح معنویات قوم یهود تحت هدایت یک انسان خواهد بود که نهالی از خاندان داوود است و یهود او را میفرستد تا آنان را به راستی و درستی رهنمون شود. قومی که یهوه برای ابلاغ رسالت خود برای جهانیان برگزیده، خواهد توانست مسؤولیت خویش را در اصلاح معنویات جهان انجام دهد.
… امید مسیحایی بیشتر یهودیان عصر ما نیز همین است و باور جناحهای مختلف جامعه (یهودی) در این باب تنها در جزئیات تفاوت دارد. به برکت آزادی یهودیان در تفسیر اعتقادات، این تفاوتها تفرقهای را در اردوگاه یهودیت پدید نیاورده است و هر گروهی به شیوه خود در تحقق این آرمان شکوهمند [یعنی همان برپایی حکومت جهانی یهود بر تمام اقوام و ابنای بشر] سهیم میشود.[۲۶]
[۱]. ماهنامه نسیم قدس، ویژه نامه اسرائیلیات تعلیم و تربیت، ش۱۱، ص۲۲
[۲] . (تَلمودی) Talmudic
[۳] . ادین اشتاین سالتز (نویسنده مشهور یهودی)، سیری در تلمود، ترجمه باقر طالبی دارابی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب صص ۲۲ و ۲۳٫
[۴] . ر.ک: واژههای فرهنگ یهود، جمعی از نویسندگان یهودی، انجمن جوامع یهودی ـ تل آویو ۱۹۹۷٫
[۵] . اسرائیل شاهاک، تاریخ یهود ـ مذاهب یهود (بار سنگین سه هزاره)، مترجم دکتر مجید شریف، انتشارات چاپخش، ص ۷۰٫
[۶] . همان، ص ۷۱٫
[۷] . ر.ک: آبااِبان، قوم من، ترجمه نعمتاله شکیب اصفهانی، چاپ اول، ۱۳۵۲، صص ۳۲۳ تا ۳۳۰٫
[۸] . اسرائیل شاهاک، ص ۸۴٫
[۹] . همان، ص ۸۴٫
[۱۰] . همان، ص ۸۶٫
[۱۱] . گیدیون آران، بنیادگرایی صهیونیستی یهود، ترجمه احمد تدین، نشر هرمس، ص ۱۲۰٫
[۱۲] . همان، ص ۱۱۸٫
[۱۳] . همان، ص ۱۱۹٫
[۱۴] . همان، ص ۱۱۶٫
[۱۵] . همان، ص ۹۶٫
[۱۶] . همان، ص ۹۷٫
[۱۷] . همان، ص ۹۸٫
[۱۸] . Gemara. تلمود که بعد از تورات مهمترین کتاب یهودیان است خود بر دو بخش است. تلمود بابل و تلمود اورشلیم، گِمارا لغتی عبری استد که معمولاً بر کل تلمود اطلاق میشود و گاه به معنای تقسیر تلمود نیز به کار میرود.
[۱۹] . Heder.
[۲۰] . همان، ص ۹۰٫
[۲۱] . برای کسب اطلاعات بیشتر در این باره و آشنایی با مصادیق این ادعاها ر.ک. بنیادگرایی صهیونیستی یهود، صص ۶۱ و ۶۲٫
[۲۲] . همان، ص ۵۰٫
[۲۳] . همان.
[۲۴] . همان، ص ۵۴٫
[۲۵] . ر.ک: جولیوس کرینستون، انتظار مسیحیا در آیین یهود، ترجمه توفیقی، ناشر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان مذاهب، ص ۱۷۱٫
[۲۶] . همان، ص ۱۱۷ ـ ۱۷۲٫