تشکیلات عشق
مجتبی حاجیلو
نگاهی گذرا به برخی از ابعاد تشکیلاتی قیام امام حسین (علیهالسلام)
حدود ۱۳ سال پیش که هنوز در دبیرستان مشغول به تحصیل بودم، وارد مجموعهای شدم که چاپ یک نشریه برای دانشآموزان شهرستان را بر عهده داشت. در روزهای محرم آن سال قرار بود مطلبی در ارتباط با ماجرای اسارت اهلبیت امام حسین (علیهمالسلام) آماده کرده و برای چاپ در شماره بعدی تحویل بدهم. در مراسم شام غریبان امامجمعه وقت شهرمان بر منبر نشست و از ویژگیهای حرکت امام و نقش برخی از شخصیتهای واقعه کربلا در پیش برد و به سرانجام رساندن نهضت حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام) گفت. شاهبیت صحبتهایش را دانشگاه بودن کربلا و عاشورا شکل میداد و اینکه هرلحظه و هر ساعت با نگاهی عمیق و عاقلانه میتوان ابعاد گستردهتری از این حرکت را شناخت و پای درس اساتید این دانشگاه، درس زندگی آموخت. هنوز هم پس از گذشت چندین سال این جمله در ذهن من چرخ میزند و در هر محرم، به دنبال یافتن سرمشقی تازه از داستان عمیقترین زخم تاریخ بر پیکره انسان میگردد. هرسال حضور در پای منبر بزرگان و آشنایی با برخی از منابع واقعه عاشورا به کمک راهنمایی اساتید، جانم را سیراب میکند و حداقل بهعنوان تلنگری، مدتی کوتاه مرا به منش و رفتار اصحاب امام حسین (علیهالسلام) قدمی هرچند کوچک نزدیکتر میکند.
ورود در مجموعه اتحادیه و آشنایی با سرفصلهای کار تشکیلاتی پس از بر عهده گرفتن سرویس تشکل نشریه، بررسی و مطالعه در ۱۲ شماره پیرامون آن، ارمغان محرم امسال را برای من به همراه داشت. به نظر میرسد حرکت امام حسین (علیهالسلام) یک کار کاملاً تشکیلاتی بوده و با تمام عناصر مؤثر در این نوع از فعالیت اتفاق افتاده است؛ که در ادامه به برخی از این محورها اشاره میشود.
برخورداری از گفتمان هدفمند
اصل و اساس یک تشکیلات بر پایه گفتمان یا ایدئولوژی تشکل مربوطه استوار است. بهرهمندی از گفتمان دقیق علاوه بر شکلدهی یک تشکل، درزمینهٔ جذب نیرو برای تشکیلات هم مؤثر بوده و نقشی اساسی ایفا میکند.
قیام امام حسین (علیهالسلام) دارای عمیقترین گفتمانهاست که در سخنرانیهای حضرت در مسیر مدینه تا کربلا منعکس است و میتوان عصاره آن را همان احیای اسلام پیامبر (صلیالله علیه و آله) دانست که بهمرور از مسیر خود خارجشده است. اباعبدالله (علیهالسلام) در این خصوص میفرمایند:
«همانا راه و رسم روزگار وارونه شد و صورت زشت آن پدیدار گردید و از نیکوییها چیزی مگر بسیار ناچیز و فریبنده بهجای نمانده است. آیا نمیبینید که کسی بهحق عمل نمیکند و برای باطل انتهایی نیست؟»[۱]
امام بهعنوان عضوی از تشکیلات اسلام که در عصر خود رهبری آن را نیز بر عهده دارد، اینگونه به تبیین گفتمان خویش میپردازد:
«همانا من بیهوده و یا از روی ناخشنودی و یا به خاطر ظلم و فساد خارج نمیشوم؛ بلکه برای اصلاح امت جدم خروج میکنم و قصد امربهمعروف و نهی از منکر دارم»[۲]
کسانی که قصد عضویت در مجموعهای را دارند، با آگاهی از مبانی اندیشهای و مشاهده رفتار رهبران گروه بهراحتی پذیرای حضور در تشکیلات میشوند. وهب نصرانی ازجمله کسانی است که بهواسطه آشنایی با سیره و تفکر سیدالشهدا (علیهالسلام) و ملاحظه رفتار حضرت با خانواده خویش و اظهار معجزه ایشان، بهسرعت خود را به کاروان کربلاییها میرساند. در خصوص زهیر بن قین نیز امام (علیهالسلام) پس از مشاهده زمینه هدایت در او، از روحیه پهلوانی وی بهره جست. زهیر در برخورد تفکر عثمانیاش با منش و کلام حسین بن علی (علیهالسلام) شکست خورد و همین شکست زمینه ملحق شدن به قافله عاشورا را برایش رقم زد و به پیروزی جاودان دستیافت.[۳]
قلب تشکیلات
اگر ایدئولوژی مغز یک تشکیلات باشد، قلب آن ناگزیر نظم است. اگر بخواهم از مثال دیگری برای رعایت نظم در تشکیلات بهره ببرم، قطعاً چرخدندههای یک ساعت را مطرح میکنم. واضح و روشن است که در صورت عدم رعایت نظم، نه موجودی زنده میماند و نه ساعتی به حرکت درمیآید.
امام حسین (علیهالسلام) باوجود تعداد کمتر یاران و کیفیت پایینتر ادوات جنگی در برابر سپاه دشمن، هیچگاه لشگر خود را از پیش شکستخورده فرض ننمودند. ایشان در صبح روز عاشورا آرایش جنگی نیروهای خود را انجام داده و برای قوای محدود خویش میمنه[۴]، میسره[۵]، علمدار، تیراندازان، سوارهنظام و پیادهنظام مشخص نموده و فرماندهی مرکزی نیروها را نیز خود بر عهده گرفتند.
پرهیز از خودرأیی
یکی از آفتهای کار تشکیلاتی، خودرأیی و در نظر نگرفتن سیاستها و تدابیر سرشاخهها و رهبران تشکل است که نتیجهای جز ضربه زدن به سایر اجزاء و ردههای تشکیلات به همراه ندارد.
ابوالفضل العباس (سلاماللهعلیه) در روز عاشورا و پس از به شهادت رسیدن اصحاب و اهلبیت امام (علیهالسلام)، نزد ایشان آمده و تقاضای اجازه جهاد فی سبیل الله و پیکار با دشمنان خدا میکند.
اباعبدالله (علیهالسلام) رو به برادر و سپهسالار و علمدار خویش نموده و میفرمایند: «تو پرچمدار منی اگر کشته شوى دشمن بر من چیره میشود.» حضرت عباس (سلاماللهعلیه) عرض کرد: «برادر سینهام تنگشده و از زندگى سیر گشتهام.»
امـام (علیهالسلام) فـرمـود: «حال که عـزم رفـتـن به مـیدان کارزار دارى قـدرى آب براى این اطفال که از شدت عطش فریادشان بلند است بیاور.»[۶]
و سینه مالامال از شوق عباس بن علی (علیهماالسلام) برای مبارزه درراه حق، به خاطر در نظر گرفتن منافع سایر همراهان قافله سرخ آرام میگیرد و بهجای در دست گرفتن شمشیر و نیزه، مشک به دوش راهی علقمه میشود.
[۱]. إنَّ الدُّنیا قَد تَنَکَّرَت وَ تَغَیَّرَت وَ أدبَرَ مَعرُوفُها وَ لَم یَبقَ مِنها إلّا صُبابَهٌ کَصُبابَهِ الإناءِ… أَلا تَرَونَ إلی الحَقِّ لا یُعمَلُ بِه وَ إلی الباطِلِ لا یُتَناهی عَنه لهوف ص ۱۰۸
- إنّی لَم أخرُج أشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالماً و إنّما خَرَجتُ لِطَلبِ الإصلاحِ فی اُمه جَدّی، اُریدُ أن آمُرَ بِالمَعروف و أنهی عَن المُنکَر مقتل مقرم ص ۱۴۲
- برای اطلاع از نحوه ورود هرکدام از این اسامی در جمع یاران حضرت بنگرید به: یاران شیدای حسین بن علی (ع) از حجتالاسلام مرتضی آقا تهرانی
[۴]. سمت راست لشگر
[۵]. سمت چپ لشگر