تربیت و دیگر هیچ!
نگاهی به مبانی و اصول تربیت اسلامی
تربیت و دیگر هیچ!
در این مختصر میخواهیم از اصولی صحبت کنیم که تربیت اسلامی بر مبنای آن استوار است. اما پیش از آن نیازمندیم تا برخی تعاریف را مرور کنیم: مبنا چیست؟ هدف تربیت اسلامی چیست؟ چه رابطهای میان مبنا و هدف وجود دارد؟ جایگاه اصول کجاست؟ و… . اینها سؤالاتی است که میباید به اجمال در موردش سخن بگوییم.
«هدف» در لغت به معنای نشانۀ تیر(۱) و در اصطلاح، چیزی است که شخص قبل از عمل، آن را در نظر میگیرد و نیروی خویش و وسایل لازم را برای وصول به آن، به کار میبرد و غرضش دستیابی و رسیدن به آن است.(۲)
«مبنا» به معنای پایه و بنیان است(۳) و در اصطلاح علم تعلیم و تربیت، «مبانی» به زیرساخت اعتقادی، فلسفی و نوع شناخت هر مکتبی از مبدأ هستی، جهان و انسان تعبیر میشود. بنابراین اهداف، خط مشی و شیوههای عملی در هر زمینه، باید بر اساس مبانی بنیان نهاده شود و در واقع امتیاز هر مکتبی، به مبانی آن بستگی دارد.(۴)
هدف ما از تربیت باید مشخص باشد. در تربیت انسان، هدف رسیدن به «کمال مطلق» و «قرب الهی» است. ما بر مبنای اسلام و در جهت رسیدن به هدف تربیت، اصولی را معرفی میکنیم تا راهنمای ما در مسیر تربیت و مشخص کنندۀ روش ما باشد. مسیری که در آن همۀ ابزارهای طبیعی و غیر طبیعی، در دستان انسان است: «وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً مِنْهُ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»(۵)؛ و آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است به سود شما رام کرد، همه از اوست. قطعاً در این [امر] برای مردمی که میاندیشند، نشانههایی است. در تربیت اسلامی، هدف و مبنا غیرقابل تفکیک است.
مهمترین مبانیای که میتوان از متون دینی استخراج کرد، عبارتند از:
۱ خدا محوری
یکی از عامترین مبانی در تربیت اسلامی، خدا محوری است. این مبنا رفتار فرد دیندار را شکل میدهد و مهمترین عامل ایجاد تفاوت میان تربیت دینی از دیگر رویکردهای تربیتی است. به تعبیر قرآن، تنها هدایت و تربیت الهی، هدایت واقعی است: «اِنَّ هُدَیَ اللّهِ هُوَ الْهُدَی وَ اُمِرْنَا لنُسلِمَ لِرَبّ العَالَمِینَ»(۶)؛ در حقیقت تنها هدایتِ خداست که هدایت واقعی است که دستور یافتهایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم.
بنابراین، رضایت خداوند در اینجا اصل است و موضوع تعبد نیز مهم مینماید. مفهوم واژۀ تعبد، حاکی از نوعی ارتباط انسان با خداست که مستلزم تواضع، خشوع و فروتنی در برابر او و پرهیز از طغیان، تکبر و گردنکشی از دستورها و احکام وی است.(۷) از سوی دیگر این تربیت به علت اینکه خدایی است، با فطرت انسانی منطبق است.
۲ متربی محوری
تربیت در صورتی که در مسیر تأمین نیازهای انسان باشد، نیاز به فشار، تحمیل و نادیدهگرفتن واقعیتهای موجود ندارد. این نوع تربیت با توجه به تواناییها و محدودیتهای انسان تبیین میشود و هرگز خارج از استعداد و آمادگی او تکلیفی بر او تحمیل نخواهد شد. و این اصل قرآنی همیشه مدنظر است که: «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»(۸). با قبول این مبنا، باید مواردی از قبیل رفق و مدارا، توجه به تفاوتهای فردی، اعمال رویههای عقلانی، آزادی انسان و تدریجی بودن تربیت، به عنوان اصل مورد توجه قرار گیرد.
۳ زندگی محوری
از آنجایی که تربیت دینی ناظر به همۀ ابعاد زندگی است، لذا «در چارچوب تربیت دینی، ترغیب به کنارهگیری از اجتماع و تقویت روحیۀ مرتاضانه در فرد، امری کاملاً غیرمتعارف است»(۹) و جایگاه اجرای تربیت دینی، متن زندگی انسان در اجتماع است.
۴ فرد محوری
مفاهیمی چون تهذیب، تزکیه، تذکر، تأدیب و… در فرهنگ اسلامی، از نوعی توجه اصلاحی و تربیتی به فرد انسانی حکایت میکند. بنابراین پدیدۀ تربیت در اندیشۀ اسلامی، راه ورود خود را به جامعه از طریق مواجهۀ تربیتی با تکتک افراد آن هموار میسازد.(۱۰) پس انسان مسئول اعمال خویش است: «کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَهٌ»(۱۱) ؛ هر کسی در گرو دستاورد خویش است و هر فرد باید خداوند را ناظر بر خود بداند: «وَ مَا یَلْفَظْ مِنْ قَوْلٍ اِلاّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ»(۱۲)؛ و هیچ سخنی را نمیگوید مگر اینکه مراقبی آماده نزد او آن را ضبط میکند و انسان به تنهایی مورد بازخواست قرار میگیرد: «وَ لَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرادی کَمَا خَلَقْنکُمْ اَوَّلَ مَرَّهٍ»(۱۳)؛ و همان گونه که شما را نخستین بار آفریدیم، اکنون نیز تنها به سوی ما آمدهاید.
۵ عملگرایی
پرهیز از ذهنگرایی، یکی از مبانی مهم دینی است؛ چرا که اعمال انسان است که مورد ارزیابی و بازخواست واقع میشود و این عمل در دو جهت مثبت و منفی نتایجی دارد:
الف. عمل در راستای تربیت الهی، باعث ایجاد تغییرات واقعی در رفتار آدمی میشود: «یا اَیُّهَا الَّذِینَ امَنُوا اِنْ تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانا»(۱۴)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر از خدا پروا دارید، برای شما وسیلهای جهت تمایز و تشخیص و جدا کردن حق از باطل قرار میدهد.
ب. از سویی دیگر، برخی سوء رفتارها موجب کاستی در عقل و خرد آدمی میگردد. به عنوان نمونه امیرالمؤمنین میفرماید: «اَکْثَرُ مَصَارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطامِع»(۱۵)؛ بیشترین جایگاهی که خرد و عقل انسان در آن قربانی میشود، هنگامی است که برق طمع میدرخشد.
۶ اخلاق مداری
یکی از اهداف مهم معارف دینی و مناسک و شعائر، ایجاد تحول اخلاقی در انسان است؛ آنگونه که پیامبر(ص) فرمود: «اِنّی بُعِثْتُ ِلاُتَمِمَ مَکارِمَ الاَخْلاق»(۱۶)؛ همانا من برای کامل کردن کرامتهای اخلاقی مبعوث شدهام. مواردی چون برّ و نیکی، خیر، معروف، احسان، عدل، اجتناب از فحشا، منکر و ظلم و… حاکی از نگاه اخلاقی به تربیت دینی است.
۷ محبت محوری
اساس تربیت دینی، بر محبت است که میان مربی و متربی دو طرفه خواهد بود: »قُلْ اِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ»(۱۷)؛ بگو اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد.
۸ نظارت مداری
یکی از مبانی مهم در امر تربیت، نظارت بر امور متربی است. چرا که ناظری دائمی بر رفتار انسان، نظارت دارد: إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ»(۱۸)؛ قطعاً پروردگار تو سخت در کمین است. علی(ع) نیز میفرماید: از مخالفت با فرمانهای خدایی که در پیشگاه او حاضرید و زمام امور شما به دست اوست و حرکات و سکنات شما در دست قدرت اوست، بترسید. اگر شما اعمالی را پنهانی انجام دهید، او میداند و اگر آشکارا به جا آورید، نگهبانان بزرگواری را گماشته تا هیچ حقی ضایع نگردد و بیهوده ثبت نکنند.(۱۹)
۹ خوف و رجا
تشویق و تنبیه، پاداش و جزا و بالأخره بهشت و جهنم در تعابیر دینی، نمادی روشن و عاملی اساسی برای ایجاد انگیزش در انسان از رهگذر نوعی بیم و امید و ترس و عشق است. تشویق و تنبیه امر مهمی است که دین، هر دو را دارد و تربیت دینی بر مبنای آن شکل میگیرد. خداوند پیامبرانش را با هر دو صفت نامیده است: «رُسُلاً مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ لِئَلاّ یَکُونَ لِلنّاسِ عَلَى اللّهِ حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ کانَ اللّهُ عَزِیزاً حَکِیماً»(۲۰)؛ پیامبرانی بشارت دهنده و بیمرسان، تا مردم بعداز ارسال پیامبران، حجتی علیه خدا نداشته باشند و خداوند همواره غالب و درست کردار است.
۱۰ فناپذیری دنیا و ثبات آخرت
عدم وابستگی به دنیا و ناپایدار بودن آن، در تربیت اسلامی جایگاه مهمی دارد و جهت حرکت را مشخص میکند. پیامبر(ص) میفرماید: «حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلّ خَطِیئَهِ»(۲۱)؛ علاقۀ به دنیا، منشاء هر اشتباه و خطایی است.
در مقابل، مفاهیم دینی پر است از یادآوری مرگ و جهان جاویدان آخرت: «وَ اتَّقُوا یَوْمَا لاتَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئا وَ لایُقْبَلُ مِنْها شَفاعَهٌ وَ لایُؤخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ»(۲۲)؛ و بترسید از روزی که هیچ کس عذاب خدا را از کسی دفع نمیکند و نه از او شفاعتی پذیرفته و نه به جای وی، بدلی گرفته میشود و نه یاری خواهد شد.
۱۱ توجه به عقل
در تربیت باید روحیۀ تعقل و خردمندی و استفادۀ بهینه از این نیروی خدادادی، فراهم آید. اصل عقلائی بودن، از مبانی اساسی تربیت اسلامی است که دین بر آن تأکید دارد و قرآن کریم بارها انسان را به تعقل و تفکر دعوت کرده است. در قرآن داستان جالبی از گفتوگوی دوزخیان با ملائکه وجود دارد که در آن ملائکه از علت گمراهی آنان میپرسند و دوزخیان پاسخ میدهند: «وَقالوا لَو کُنّا نَسمَعُ أَو نَعقِلُ ما کُنّا فی أَصحابِ السَّعیرِ»(۲۳)؛ و میگویند: «اگر ما گوش شنوا داشتیم، یا تعقّل میکردیم، در میان دوزخیان نبودیم!». بدین گونه عقل به عنوان یکی از راههای نجات از گمراهی معرفی شده است.
پینوشتها:
(۱) دهخدا، علیاکبر: «لغتنامه»، مدخل هدف.
(۲) مقالۀ «شناخت هدف»، معارف اسلامی، بهمن و اسفند۱۳۸۱، شمارۀ۵۳٫
(۳) دهخدا، علیاکبر: «لغتنامه»، مدخل مبنا.
(۴) رهبر، محمد تقی و رحیمیان، محمد حسن: «اخلاق و تربیت اسلامی»، ص۳۳٫
(۵) جاثیه(۴۵):۱۳٫
(۶) انعام(۶):۷۱٫
(۷) معجم مقائیس اللغه، ص۲۰۶٫
(۸) بقره(۲):۲۷۶٫
(۹) مطهری، مرتضی: «مجموعه آثار»، ج۲، ص۲۴۱٫
(۱۰) مشایخی، شهاب الدین: «اصول تربیت از دیدگاه اسلام»، حوزه و دانشگاه، شمارۀ۳۲٫
(۱۱) مدثر(۷۴):۳۸٫
(۱۲) ق(۵۰):۱۸٫
(۱۳) مریم(۱۹):۹۴٫
(۱۴) انفال(۸):۲۹٫
(۱۵) نهجالبلاغه، حکمت۲۳۱٫
(۱۶) بحار الأنوار، ج۱۶، ص۲۱۰٫
(۱۷) آل عمران(۳):۳۰٫
(۱۸) فجر(۸۹):۱۴٫
(۱۹) نهج البلاغه، خطبۀ۱۸۳٫
(۲۰) نساء(۴):۱۶۵٫
(۲۱) بحار الأنوار، ج۷۰، ص۲۳۹٫
(۲۲) بقره(۲):۴۸٫
(۲۳) ملک(۶۷):۱۰٫