بررسیعواملبدپوششی
محمدرضا زیبایی نژاد
اشاره: رویکرد نسل جوان به بدپوششی؛ به عوامل روانشناسانه، خانوادگی و اجتماعی مختلفی باز میگردد که در این مقاله به برخی از آنها اشاره میشود.
- تأثیرات ساختاری
رفتارهای ارادی انسان، در شرایط عادی، متأثر از تمایلات اوست. علاقهها و تنفرها هستند که انسان را به سمت کاری میکشانند، یا از فعالیتی باز میدارند. گر چه انسان خود میتواند تا حدود زیادی تمایلات شخصیاش را مدیریت کند، اما در غالب اوقات؛ ساختارهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و حقوقی، زمینههایی را فراهم میکنند تا تمایلات را جهت دهند؛ ازاین رو تحولات ساختاری، فعالیت انسانها را تحت تأثیر قرار میدهد.
تغییراتی که با ظهور انقلاب اسلامی در ایران به وجود آمد، در حوزهی فرهنگ منجر به ترویج مفاهیمی چون قناعت، دیگر گرایی و خدمت به خلق، ترجیح مصالح اجتماعی بر منافع شخصی، معنویتگرایی و بیتوجهی به زخارف دنیوی شد. سادهزیستی، سادگی در پوشش و آرایش، و روحیهی از خود گذشتگی و ایثار؛ فرهنگ حاکم بر تودهی مردم بود و در نقطهی مقابل، کسانی که در سلوک اجتماعی متمایز از تودهی مردم بودند، تحقیر میشدند.
مهمترین تحول کشور پس از اتمام جنگ، عزم به ایجاد تحول در ساختارها بر اساس الگوی توسعه بود؛ از این رو میتوان دریافت که چگونه عفاف در ساختار فرهنگی و اجتماعی نوین، خود را با ارزشهای نظم نوین هماهنگ میکند. در ابتدای راه، مدیران بر حضور حداکثری زنان در مناصب اجتماعی و اقتصادی، با حفظ حجاب و رعایت عفاف، تأکید نمودند و قوانین تشدید کنندهای را نیز وضع میکردند، اما از آنجا که ساختارهای حاکم، بستر رشد فضایل اجتماعی و عفاف نیست و انگیزههای خود نگهداری را روز به روز تضعیف میکند، آنچه در جامعه بیشتر به چشم میخورد، عفاف ریاکارانه، یعنی رعایت ضوابط به قصد محبوبیت بیشتر و دسترسی آسانتر به مناصب است؛ اما رفته رفته حساسیتهای مدیران ـ که خود نیز تحت تأثیر تغییرات ارزشی است ـ رنگ میبازد و آثار سهلانگاری در حجاب نمایانتر میشود.
نظام تشویق و تنبیه و عزتمندی و تحقیر نیز در ساختارهای جدید به گونهای بود که الگوهای کمبهره از عفاف را در موضع عزتمندی مینشاند و شخصیتهای عفیف را ناکارآمد جلوه میداد و تحقیر مینمود.
در چنین شرایطی که ساختارها به سمت و سویی دیگر فرامیخوانند، زندگی عفیفانه، حرکت بر خلاف جریان رودخانه است و بسته به میزان تأثیرات ساختاری، رعایت عفاف مسؤولانه مشکلتر میشود.
- خلأ در ناحیهی آرمانها
جذابیت حجاب بیش از آن که ناشی از برنامههای فرهنگی و تبلیغی در دفاع عقلانی و جهتدهی حساسیتهای عمومی به سمت حجاب باشد، ناشی از موفقیت رهبران مذهبی در آرمان سازی برای نسل جوان بود، که در ارایهی تصویری متعالی از نظام اسلامی متجلی میشد. با گذشت زمان، واقعیتهای اجتماعی ـ از جمله تبعیض، فقر، سیاستهای اقتصادی، دستهبندیهای سیاسی، جنگ و مشکلاتی دیگر ـ به نارضایتی گروهی از مردم انجامید و در ذهنیت آنان مقبولیت حکومت خدشهدار شد؛ از این رو طبیعی است بخشی از اقشاری که تحت فشار عصبی و روانیاند و نقش حکومت را در ایجاد مشکلات پر رنگ میبینند و از سوی دیگر، حجاب را نه بر اساس باور قوی، که بر اثر احساسات آرمان گرایانه یا تبلیغات دولتی پذیرفتهاند، از حجاب گریزان میشوند. توانمندی یک نظام در آن است که بتواند پیوسته آرمانهای متعالی و حرکت آفرین را برای عموم جامعه و جوانان ترسیم کند و حساسیتهای اجتماعی را مدیریت نماید؛ وگرنه باید شاهد آرمآنهای منحط، تغییر گروههای مرجع و تغییر نگرشها، ارزشها و رفتارهای عمومی باشد.
- وجود زمینههای طبیعی میل به خودنمایی
تحقیقات نشان داده است زنان، اُنس پذیرتر و دارای حس ارتباطی قویتری هستند. اگر دغدغهی اصلی مردان تسخیر طبیعت است، دغدغهی زنان، تسخیر انسانها و نفوذ در دیگران به ویژه مردان است.(۱) تمایل به زینتآرایی، اهتمام به جلب توجه مرد و نفوذ در قلب وی، در متون اسلامی به صراحت بیان شده است.(۲)
نظام تربیتی اسلام با توصیه به کم کردن زمینههای اختلاط و خودنمایی و رعایت حریم میان زن و مرد،(۳) ترغیب زن به خودآرایی در برابر همسر،(۴) و تجویز خودآرایی در برابر همجنس، سعی کرده است این حد طبیعی را زمینهای برای نشاط فردی و خانوادگی قرار دهد. به نظر میرسد ارضا نشدن این نیاز طبیعی، به شکل مشروع، زمینه را برای بروز آن به اشکال دیگر فراهم آورد است.
- تمایل به ابراز رفتارهای جنسی
نمیتوان انکار کرد که برخی از زنان و دختران با انتخاب سبکی خاص از پوشش و آرایش، پیام جنسی آگاهانهای برای مخاطب ارسال میکنند، تا نگاهها را به سمت خود جلب نمایند. وجود زمینههای طبیعی میل جنسی، تقویت زمینههای تحریک پذیری جنسی و وجود محیطهای عمومی مختلط، انگیزهی تظاهرات جنسی را ایجاد میکند؛ بنابراین میتوان هرزه پوشی این گروه را نوعی رفتار جنسی قلمداد کرد. با وجود این، بیشتر این افراد تمایلی به برقراری ارتباط جنسی از طرق نامشروع ندارند(۵) و به همین حد اکتفا میکنند.
صرف نظر از این دو گروه، میتوان دخترانی را یافت که خودنمایی جنسی را ابزاری برای انتخاب شریک زندگی میدانند. این گروه، نه با بدپوششی به دنبال ارضای جنسی خویشاند و نه به دنبال بازاریابی جنسی؛ اما در عصر حاکمیت فرهنگ مدرنیته ـ به ویژه در کلانشهرها ـ که روشهای سنتی انتخاب همسر رنگ باخته و فراوانی تعداد دختران آمادهی ازدواج، شانس انتخاب شدن هر یک را کاهش داده است، جلوهگری جنسی به غرض ایجاد انگیزهی برقراری ارتباط در پسران، میتواند یکی از گزینههای پیش روی دختران باشد. در اینجا هر یک از دختران درصدد آن است که خود را متفاوت از دیگران نشان دهد و ذائقهی جنسی جوانی را برانگیزد، تا او را به پای میز مذاکره برای پذیرش تعهدات زناشویی بکشاند.
- ضعف خانواده در هدایت و نظارت
خانوادهی امروز را دو مسألهی مهم رنج میدهد. اول آنکه احساس میکند چون گذشته، اقتدار و ابتکار عمل را در دست ندارد و گویا توسط دشمنان بیرونی خود، محدود و ناتوان میشود؛ از این رو زمانی که پدران و مادران متدین و دلسوز، برنامههایی برای اصلاح فرزندان در نظر دارند، اغلب احساس میکنند که نه طایفه به حمایت آنان بر میخیزند، نه رسانهها موقعیت والدین را در خانه – به عنوان کانون اقتدار، مسؤولیت و هماهنگی ـ تثبیت مینمایند، نه مدرسه به کمک آنان میشتابد و نه حتی سیاستها و برنامههای دولتی به آنان میدان میدهند؛ لذا رفته رفته احساس مسؤولیت والدین نسبت به آتیهی فرزندان کمرنگ میشود و بهاین نتیجه میرسند که نباید در شؤونات فرزندی دخالت کنند.
از سوی دیگر، صرف نظر از مشکل فوق، خانواده با ضعفهایی مواجه است که توانمندیاش را در کنترل و اصلاح اخلاقی و رفتاری همسران و فرزندان با چالش مواجه میسازد. امروزه خانواده چون گذشته، مصرف
کنندهی آموزههای تربیتی دینی نیست و مرجع پاسخگویی به نیازهای علمی خانواده، نهادهایی هستند که نه تنها از آموزههای وحیاتی بهره نمیبرند، بلکه بر مبانی الحادی بنا شدهاند. هم اکنون خانواده نسبت به حضور و موقعیت رسانههایی در جمع خود رضایت میدهد که از مهمترین عوامل تحریک جنسی و بدآموزیهای اخلاقیاند.
مهارت آموزیهای مناسب برای جامعهپذیری فرزندان انجام نمیشود و حساسیت والدین نسبت به انتقال ارزشهای اخلاقی به نسل آینده، چون گذشته نیست. در اینجا نیز رسانهها موضوع شکاف میان نسلی را به گونهای مطرح کردهاند که پدران و مادران را نسبت به عدم دخالت در شؤونات فرزندان، به این بهانه که آنان برای زمانی دیگر ساخته شدهاند، متقاعد سازد. به وضوح میتوان ضعف خانواده را معلول تغییرات ساختارها ارزیابی نمود.
- ناآشنایی با حدود شرعی و فلسفهی حجاب
در نگاه اول به نظر میرسد بسیاری از جوانان بدپوشش، با حدود شرعی پوشش و یا عقلانیت حاکم بر آن آشنایی چندانی ندارند و گاه پوشش خود را مصداق پوشش شرعی میدانند؛ به همین دلیل در مقاطع مختلف، نهادها و افراد متدین کوشیدهاند با اهدای جزوههای راهنما به جوانان و تألیف کتاب، به بررسی ابعاد موضوع بپردازند. با وجود این، میتوان اذعان نمود که کارهای انجام شده درخور نیاز مخاطبان در گروههای سنی و فرهنگی مختلف نیست و بسیاری از نوشتهها، گردآوری مجدد نکاتی است که در کتابهای گذشتگان با روشی عالمانهتر بیان شده بود. در عین حال، به نظر میرسد گاه این عامل بیش از حد بزرگنمایی شده و مهمترین عامل بدپوششی مطرح شده است؛ حال آن که بسیاری از جوانان را زمینههای احساسی و عاطفی به این سو کشانده است، نه جهل به حکم حجاب یا جهل به آثار اجتماعی و خانوادگی بدپوششی.
- فناوریهای جدید رسانه ای
اگر مقایسهای میان تمایل به بدپوششی و ورود فناوریهای جدید رسانهای (ویدئو، ماهواره و اینترنت) به درون خانوادهها انجام دهیم، به نتایج مفیدی دست خواهیم یافت.
هم اکنون لوحهای فشرده (DVD و CD)، شبکههای تلویزیونی ماهوارهای و پایگاههای اینترنتی، چند تأثیر مهم بر جای میگذارند. بسیاری از برنامهها به صورت خودآگاه و متعمدانه، تابوشکنی در مسایل اخلاقی را مورد اهتمام قرار میدهند و جوانان را به انواع روابط نامشروع و غیر عادی جنسی ـ از ارتباط با محارم تا ارتباط جنسی گروهی و همجنسگرایی و سکس با حیوانات و اشیا ـ فرا میخوانند. تأثیر این برنامهها، علاوه بر حریم شکنی، از میان برداشتن حیا و غیرت و ایجاد هیجانات جنسی و تمایل به انجام اقدامات متهورانه است.
- مقابلهی فرهنگی با نظام اسلامی
گر چه در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، نظام استکباری بیش از هر چیز به توطئههای سیاسی و نظامی علیه انقلاب میاندیشید، اما خیلی زود به این باور رسید که به جای استفاده از روشهای براندازانه و پیگیری ایدهی تغییر رژیم، باید استحالهی فرهنگی را به منظور اصلاح و تغییر رویهی نظامی برگزید.
در دههی اخیر، سازمانهای مردم نهاد (NGO) شکل گرفتهاند، که فعالیت اصلی آنان، به اعتراف خود آنها، عقب بردن مرزهای رفتاری و اعتقادی جوانان و زنان، به ویژه در مراکز دانشگاهی است؛(۶) چنان که در حال حاضر دهها سایت فارسی زبان، با هدف تابوشکنی در حوزهی اخلاق ـ به ویژه روابط زن و مرد ـ فعالیت میکنند.
- روشهای غلط در دفاع از حجاب
روشهایی که به نام دین در دفاع از حجاب به اجرا درآمده، گاه خود از عوامل گریز از حجاب بوده است. به کارگیری روشهای خشن و غیر مشروع و بدون نظارت و هدایت حکومت ـ به ویژه در اوایل انقلاب ـ توسط گروهی از متدینان، فقدان سیاستهای ثابت و روشن، تأثیر پذیری برنامهها و سیاستها از وضعیت سیاسی ـ به ویژه در زمان نزدیکی به انتخابات و نیاز به آرای عمومی ـ و ناهماهنگی مسؤولان مربوط، در تجرّی جوانان مؤثر بوده است؛ چنان که وضع قوانینی که به ویژه نوجوانان را بیش از آنچه منظور شارع بوده، در تنگنا قرار میداد، در تنفر از حجاب تأثیر داشته است. برای مثال ، لزوم رعایت حجاب در مدارس دخترانهای که محل تردد نامحرم نیست، به ویژه در زمین ورزشی که بدن گرمتر و در حال حرکت بیشتری است، میتواند به نارضایتی از حجاب بینجامد.
از سوی دیگر، میتوان ناهماهنگی در برنامهریزیها و سیاستها را که از یک سو بر رعایت حجاب پای میفشارد و از سوی دیگر زمینههای شوق به کشف حجاب را دامن میزند، مورد اشاره قرار داد. در دههی اخیر، هم بر سیاست رعایت حجاب در میدانهای ورزشی بانوان پای فشاری میشود و هم بر حضور بانوان در عرصههای بینالمللی. گرچه کوشیدهایم تا وانمود کنیم هیچ منافاتی میان این دو سیاست نیست و بانوان ما در عرصههای بینالمللی با حفظ حجاب برای ایران افتخار میآفرینند، اما تجربهی شخصی دختران ورزشکار در بسیاری از رشتهها ـ از جمله قایقرانی، ورزشهای رزمی، والیبال و بسکتبال ـ آنان را به اینجا رسانده که رعایت حجاب از عوامل ناکامی در این میدانهای ورزشی است. اگر شعار زدگی و فقدان مطالعات کارشناسانه در حوزههای تصمیمگیری نبود، پیشبینی این قبیل تعارضات که بالاخره اقتضائات خود را بر مسؤولان تحمیل مینماید، چندان غیر قابل پیش بینی نبود.
پی نوشت:
- آلن پیس و باربارا، آنچه زنان و مردان نمیدانند، ص ۱۹۷٫
- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۵، ص ۳۳۷٫
- وسائل الشیعه، ج ۲۰، صص ۱۶۶ ـ ۲۳۵ ، ح ۲۵۳۲۱، ح ۲۵۳۲۲، ح ۲۵۳۵۵، ح ۲۵۳۵۹، ح ۲۵۳۷۶، ح ۲۵۳۷۷ و ح ۲۵۵۲۰٫
- وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۶۶، ح ۲۵۳۲۱٫
- تعدادی از افراد این گروه که در ابتدا هرزه پوشی را ابزاری برای ارتباط با پسران (بدون برقراری روابط جنسی) میدانند، یا گرفتار فریب جوانان میشوند و یا آنکه با ورود به هر مرحله و عادی شدن وضعیت در آن، متمایل به برداشتن گامهای بعدی بیشتر شده، تا آنکه به مشکلات اساسی گرفتار میشوند.
- ر.ک به: شادی صدر، «رد پای ما»، www.shadisadr.com.