آبان، بهارِ جنبش دانشآموزی
محمدجواد مقدّمی شهیدانی
آبانماه در حافظه تاریخی مردم ایران، یادآور تحقق حوادثِ سرنوشتسازی است که هر کدام از این حوادث پردامنه، منشأ تحولاتی بزرگ در تاریخ معاصر این سرزمین بوده است. تبعید امام خمینی ۱ به ترکیه، در ۱۳ آبان ماه ۱۳۴۳ یکی از این حوادث است. به دنبال سخنرانی آتشین امام در مخالفت با تصویب قانون ننگین مصونیت حقوقی اتباع آمریکا (کاپیتولاسیون)، رژیم شاه امام را شبانه دستگیر و به ترکیه تبعید کرد و این تبعید تا ۱۳ مهرماه ۱۳۴۴ به طول انجامید.۱ روزی که امام در غربت و تنهایی به تبعید فرستاده شد، رژیم هرگز گمان نمیکرد روزی فرا برسد که نوجوانانی از تبار خمینی، در چهاردهمین سالگرد تبعیدش در روز ۱۳ آبانماه ۱۳۵۷ گرد هم بیایند و در اعتراض به این اقدام ناجوانمردانه رژیم شاه، دست به تظاهرات بزنند. نکته جالبی که در مورد تظاهرات روز ۱۳ آبان ۱۳۵۷ نباید از نظر دور داشت اینکه اولاً به شهادت اسناد تاریخی در تظاهرات این روز، نوعاً دانشآموزان، فرهنگیان و دانشجویان در صحنه حاضر بودند. ثانیاً این اجتماعاتِ دانشآموزی به تهران اختصاص نداشته، بلکه در سراسر شهرهای ایران با همین هدف و با حضور همین قشر برگزار شده است؛ به طوری که در شهرهای مختلف ایران از شمال تا جنوب و مرکز، فرهنگیان و دانشآموزان و دانشجویان در اعتراض به تبعید رهبرشان، تظاهرات کردند و در معرض ضرب و جرح و تیراندازی مأموران شاه قرار گرفتند.۲ راز حضور هماهنگ دانشآموزان در تظاهرات ۱۳ آبان را شاید بتوان در پیام امام خمینی ۱ جست. ایشان به مناسبت آغاز سال تحصیلى، در ۱۶ مهر ۱۳۵۷ از پاریس برای فرزندانش پیامی فرستاد که در آن آمده بود: «در آغاز سال تحصیلى به محصلین علوم دینیه و دانشجویان دانشگاهها و دانشآموزان که براى اسلام و برقرارى حکومت عدل اسلامى بهپاخاستهاند، درود مىفرستم. سالى که گذشت، سال فداکارى و رنج تمام طبقات ملت عزیز و شما فرزندان اسلام بود؛ سال نزدیک شدن پل پیروزى و نمودار شدن آثار آن؛ سال کشتارهاى بىرحمانه و به عزا نشاندن ملت و در عین حال عقبنشینى محسوس شاه و اربابان و نوکران او؛ سال گرایش تمام اقشار ملت به اسلام، ضامن آزادگى و استقلال و سعادت و رشد فکرى و عملى و واپس راندن جنود شیطانى و جنایتکاران».۳
در مهمترین تظاهرات دانشآموزی در تهران، تعدادی از سربازانِ نوجوانِ امام، مظلومانه در خاک و خون غلتیدند و قطرههای خون جوشانشان، در رگهای مردم انقلابی ایران چونان رود جاری شد و مردم مانند سیل خروشان در پی این راهبرانِ نورسته، راه را بیشتر از پیش پیدا کردند. ۱۳ آبان به پاسداشت خون شهدای دانشآموز، در تقویم جمهوری اسلامی ایران با عنوان روز دانشآموز ثبت شد.۴
اتفاق دیگری که آبان را بهار جنبش دانشآموزی کرده، شهادت دانشآموز محمدحسین فهمیده در ۸ آبان است که با رشادت تمام در مقابل متجاوزان بعثی جنگید و به شهادت رسید. این روز به پاس رشادتهای شهید فهمیده، به عنوان روز نوجوان و جوان، و روز بسیج دانشآموزی نام گرفته است. کم نبودند دانشآموزانی که به قول شاعر، همه اکبر لیلازاد شدند و پیوستند به خیل شهیدان؛ کسانی مانند شهید بهنام محمدی و شهید سید مهدی نقیبی راد. شهیدان دانشآموزی که روح بلندشان اجازه نداد جسم کوچکشان را بهانه فرار از جبهه نبرد کنند. آنان که با همه محدودیتها، خود را به میدان نبرد رساندند و در زیر پرچم قاسم بن حسن۸ابدی شدند. پژوهشی در سرگذشت شهدای دانشآموز ـ که نوعاً در قالب انجمنهای اسلامی دانشآموزی فعالیت میکردهاند ـ ناگفتههای بسیاری از بصیرت و زمانآگاهی و شجاعت سربازانِ نوجوانِ حضرت روح الله را بازگو خواهد کرد.۵
رابطه امام ـ این پدر مهربان فرزندان ایرانزمین ـ با دانشآموزان، در بستر انقلاب اسلامی همواره امتداد یافت. نامهنگاریهای عاشقانه دانشآموزان با امام عزیز هم در نوع خود جالب توجه است. آنجا که امام هدیه دانشآموزی به جبهه را از او میپذیرد، آن را به او برمیگرداند و قول میدهد که به همان میزان به جبهه خدمت کند.۶ یا آنجا که دخترکی تقاضا دارد امام پای عکس شهید امضائی بیندازد به رسم یادگار، و امام دلش را نمیشکند.۷ یا در جای دیگر که دانشآموزی از مخالفت معلم با حضورش در جبهه گلایه میکند، با کمال مهربانی، سخن معلم را تأیید میکند و اهمیت سنگر علم در نابودی دشمنان را یادآور میشود: «همانطور که معلم مهربان گفته است: مدرسه هم سنگر است و انشاءاللَّه از این سنگر، شیاطین را نابود مىکنیم».۸
نکته قابل تأمل درباره ماهیت و کارکردهای جنبش دانشآموزی، زمانآگاهی و جرئت حضورِ بههنگام در میدان مبارزه علیه استکبار و استبداد است. این مسئله ازآنرو اهمیت دارد که برخی افراد از سر عناد یا بیاطلاعی بر این باورند که دانشآموزان از سر احساسات نوجوانی به قافله انقلاب و جنگ پیوستهاند و با تعابیری از ایندست تلاش دارند حرکت پویا و پیشآهنگ دانشآموزان را کماهمیت و متأثر از احساسات صرف جلوه دهند تا هم یک حرکت اصیل را بدنام کرده باشند و هم با شبههافکنی، ذهن دانشآموزان را از همراهی با جنبش دانشآموزی باز دارند. با اندک دقت معلوم میگردد که اینان تا چه اندازه از حقیقت بیگانهاند؛ چه اینکه اگر نوجوانی صدای غرّش شلاق بازجوهای کمیته مشترک و خبر شکنجهگاهها و زندانهای مخوف ساواک را شنیده باشد، چگونه میتواند از سر احساساتِ صرف و با تهییج عواطف بیپشتوانه، به خود اجازه انقلابیگری دهد؟! چنانچه دانشآموزی در دوران نهضت صدای صفیر گلولهها را در خیابانها شنیده باشد ـ که شنیده بود ـ کی جرئت دارد به همراه جمعی از همسنوسالهای خود و با دست خالی در مقابله ارتش تا دندان مسلح شاه بایستد؛ آنهم فقط و فقط از سر احساساتِ کودکانه؟! اگر صدای مهیب بمبافکنهای عراقی را شنیده باشد، اگر جنازههای به خون غلتان شهدا را دیده باشد، کی یارای حضور در خط مقدّم جبهه را دارد؟ مگر آنکه در مکتب معرفت پیر و مراد فرزانه خویش، درس شهامت و بصیرت و معرفت آموخته باشد. و اینچنین است که دانشآموزانِ پیرو خط امام و رهبری، حضورشان در عرصههای سرنوشتساز انقلاب و جنگ، از سر مرگآگاهی و با تکیه بر شعور و اندیشهای متعالی است. او امام را میشناسد و امام او را، و این راه و این رابطه دوسویه، همچنان و همیشه امتداد دارد.
پینوشت
۱. ر.ک: سید حمید روحانی، نهضت امام خمینی، ج۱، ص ۹۹۹ ـ ۱۰۵۳ و ج۱، ص۱۶۰ ـ ۱۷۹٫
۲. برای اطلاع بیشتر از نام شهرها و کیفیت حضور دانشآموزان ر.ک: روزهای حماسه و نور، روزشمار انقلاب اسلامی، سالهای ۱۳۵۶ ـ ۵۷، معصومه مرادپور آرانی، بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی، ص۳۷۲ ـ ۳۸۵٫
۳. صحیفه امام، ج۱۷، ص۳۶۶٫
۴. علی حائری و همکاران، روزشمار شمسی، ص۲۶۴٫
۵. تاریخچه جنبش دانشآموزی در جمهوری اسلامی ایران در کتابی با عنوان «از اینجا آغاز میشود» به قلم یعقوب توکلی از سوی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان منتشر شده که در زمینه آشنایی با ماهیت این جنبش و زندگینامه شهدای دانشآموز، اطلاعات خوبی به دست داده است. محصولات کنگرههای شهدای دانشآموز ـ با عنوان همکلاسی آسمانی ـ هم در این زمینه حائز اهمیت است.
۶. نامه دانشآموز محمد چراغى، ۱۳۶۰ ه. ش؛ صحیفه امام، ج۱۵، ص۴۷٫
۷. پاسخ به نامه دانشآموز زهرا غزائیان؛ صحیفه امام، ج۱۷، ص۱۸۲٫
۸. ۲۵ اسفند ۱۳۶۱؛ در پاسخ به حمیدرضا امتحانى، دانشآموز کلاس چهارم دبستان.