چرا اجتهاد، چرا تقلید
محمد هادی هدایت
احکام در لغت جمع حکم و بمعنای فرمان و دستور بکار میرود و در اصطلاح بمنظور کلیه دستورات و قوانین عملی و فروع دین اسلام میباشد و تمام ابعاد عبادی و سیاسی و اقتصادی و خانوادگی و قضایی زندگانی بشر را شامل میشود پس قلمرو احکام بسیار بیشتر آن چیزی است که مردم فکر میکنند. بعضی گمان میکنند که احکام فقط شامل مسایل عبادی و معاملاتی و خانوادگی است اما در واقع کلیه زمینهها و مسایل را در بر دارد که به نوعی با حیاط انسانی مرتبط است.
حضرت امام خمینی میفرمایند هیچ موضوع حیاتی نیست که اسلام تکلیفی برای آن نداشته باشد. (ولایت فقیه، ص ۱۱) در حال حاضر منبع و مرجع الهی و رسمی برای بدست آوردن احکام و قوانین خداوند علما و مراجع تقلیدند البته این موضوع در اصل و واقع برعهده پیامبر خدا و ائمه اطهار علیهمالسلام است.
دورهها و عرصههای مرجعیت و رهبری دینی
شاید بتوان عرصههای مرجعیت و رهبری دینی را به ۷ دوران تقسیم کرد.
الف ـ دوره پیامبر اکرم (ص)
در عصر پیغمبر اکرم مردم مستقیماً احکام را از خود رسول اکرم میشنیدند و با دستورات الهی از طریق قرآن و سنت[۱] رسول خدا آشنا میشدند و پیامبر نیز چون متصل به منبع وحی بود بدون واسط قوانین الهی را به مردم میرساند و مردم هم طبق دستور صریح قرآن موظف به تبعیت کامل از گفتار و رفتار رسول اکرم بودند «ما آتاکم الرسول فخذوه و مانها کم عند فانتهود.»
ب ـ دوران امیرالمؤمنین
بعد از پیامبر اکرم نیز مردم به همان قرآن و سنت رسول خدا عمل میکردند و هنوز قرآن و سنت رسول خدا مرجع دینی و محور زندگی مسلمین بود اما عدهای از مسایل بود که پیامبر سنت و راهی برای آن ارائه فرموده بودند یا شرایطی برای جامعه مسلمین پیش میآمد که نیاز بود قوانینی از طرف شرع مقدس تنظیم شود اینجا همین ولایت و امامت که بسیار مورد تأکید سول اکرم در ایام حیاتشان بود و امیرالمؤمنین را به این منظور به مردم معرفی کردند کاملاً مشخص میشد. اینجا بود که مردم پی از مدتی سردرگمی بالاخره در حل مسایل و مشکلات جدید جامعه اسلامی و هم چنین تفسیر و معنای آیات و روایات و سنت پیامبر که مبهم و مشکل بود به علیبنابیطالب علیهالسلام رجوع کردند او که طبق فرموده رسول اکرم باب علم و اهل ذکر بودند و خود آن دستور داده که هر چه نمیدانید از اهل ذکر بپرسید. «فأسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون»[۲]
ج ـ دوران امام حسن تا امام باقر علیهمالسلام
در این دوران با اینکه حکومت مسلمین وضع اسفناکی داشت و ظلم و ستم مجالی برای ابلاغ احکام به مردم نمیداد ولی با این حال این سه امام بزرگوار احکام دین را برای پیروان و اطرافیان خود بیان میداشتند مثلاً امام سجاد در رساله خقوق خویش اصول قوانین اجتماعی و روابط متقابل را تنظیم کردند و در صحیفه سجادیه بسیاری از لطایف و دقایق علوم و احکام الهی و مسایل تربیتی و اخلاقی را در قالب دعا به مردم عرضه کردند.
د ـ دوران امام باقر و امام صادق علیهمالسلام
در عصر این دو امام بزرگوار در اثر اختلاف بین بنیعباس و بنیامیه از یک سو و آثار حیاتبخش قیام حسینی در ….. مردم از سوی دیگر زمینه بسیار مساعدی برای تعلیم و تربیت و آگاهی مردم به قوانین و دستورات الهی فراهم گشت تا جائیکه هزاران شاگرد از محضر آن دو امام همام استفادههای معرفی و علمی کردند تنها چهار هزار شاگرد از محضر امام صادق بهره بردند و چهارصد کتاب در آن زمان تألیف شد.
ح ـ دوران امام کاظم تا امام حسن عسگری علیهمالسلام
با اینکه بعد از امام صادق علیهالسلام محدودیت و حصر ائمه اطهار شدت گرفت و امام رضا به خراسان و امام هادی به سامراء تبعید شدند یا امام کاظم و امام حسن عسگری بیشتر عمر شریف امامتشان را در زندان بسر بردند با این حال بر اثر رشد علمی و پرورش مسلمین در زمان امام صادق و امام باقر علیهما السلام نقل و کتابت حدیث و طلب معارف از چشمه جوشان اهل بیت شدت گرفت و صدها کتاب حدیثی و هزاران شاگرد و راوی حدیث با واسطه و بیواسطه از برکت اهل بیت استفاده کردند.
مرحوم کلینی در اصول و فروغ کافی و نیز مرحوم شیخ صدوق و شیخ طوسی در من لا یحضره الفقیه و تهذیب و و الستبسار روایات فقهی مهمی که در همان عصر توسط راویان و شاگردان ائمه جمع شده بود را در این ۴ کتاب مهم جمعآوری کردند.
و ـ دوران غیب صغری
پس از امام حسن عسگری علیهالسلام و غیبت فرزندش حضرت ولیعصر و شروع دوران غیبت صغری مشکلات دینی و فقهی مردم توسط چهار نایب خاص حضرت حل میشد. این برگزیدگان از طرف شرع مقدس و امام معصوم مرجعیت علمی و دینی مردم را برعهده داشتند.
ز ـ دوران غیبت کبری
با رحلت چهارمین مرجع دینی و نایب خاص حضرت در سال ۳۲۹ دوران غیبت کبری شروع شده و تا امروز ادامه دارد از خصوصیات این دوران این است که نیابت امام زمان بصورت عام میباشد و وظیفه شیعیان است که با ملاکهایی که در روایات آمده آنها را از بین علما و بزرگان شیعه تشخیص دهند. امام حسن عسکی درباره ملاک تشخیص نایبان عام چنین فرمودند: «و امامین کان من الفقها صائناً لتمه حافظاً لدینه مخالفاً لهواه مطیعاً لامر مولاه فللعوام ان یقلذو.»
هر یک از فقها که بر نفس خویش مسلط باشد و تقوا پیشه کند و دین خود را حفظ کند و با هوای نفس و شهوات خویش مخالفت کند و امر خدا را اطاعت کند، بر همگان واجب است که از او تقلید کنند.
وسایل الشیعه ج ۲۷، ص ۱۲۱، حدیث ۳۳۴۰۱٫
اجتهاد
مهمترین و عنصریترین شاخصه این دوران و وظیفه علی نایبان عام حضرت ولیعصر در این برهه از زمان اجتهاد و استنباط احکام شرعی با ضوابط و قوانین خاص از متن منابع اصلی شرع مقدس است که رسالتی بسیار دقیق و حساس و مشکل است که بر دوش حوزههای علمیه و علما و روحانیت مقدس در زمان غیبت قرار داده شده.
اجتهاد از نظر لغت بمعنای رنج بردن و کوشیدن تا سر حد توان است و در اصطلاح فقه اسلامی بکار بردن همت و کوشش در راه پیبردن به احکام شرعی از منابع و ادله مخصوصی است که شارع مقدس به ما معرفی کرده و اجازه داده تا از آنها احکام شرعی و قوانین الهی را استخراج کنیم.
این منابع اصلی قرآن سنت عقل و اجماع (با شرایط خاص) میباشند و هیچ مجتهدی حق ندارد از غیر این منابع استفاده کرده و حکمی را بعنوان حکم شرعی به مردم معرفی نماید.
یک مجتهد یعنی کسی که احکام وسایل و قوانین شرعی را استنباط[۳] میکند نیاز ….. در علوم و مقدماتی……. مهارت کامل پیدا میکند و باید حداقل …………. با تلاش و کوشش مداوم در چندین رشته متخصص شود تا در نهایت به قدرت اجتهاد برسد و آن را بعنوان ابزاری برای بدست آوردن حکم شرعی بکار بگیرد.
این مقدمات و رشتههای علمی عبارتند از:
۱ ـ ادبیات عرب به مقداری که آیات و روایات را خوب بفهمد و بتواند معانی غلط را از صحیح تشخیص دهد.
۲ ـ آشنایی به لغت عرب و زبان مردم عصر قرآن و پیامبر
۳ ـ آشنایی با علم منطق خصوصاً شیوه استدلال و برهان
۴ ـ دانستن اصول فقه یعنی علمی که قواعد بدست آوردن احکام شرعی از آیات و روایات را به ما میآموزد.
۵ ـ آشنایی باعلم رجال و درایه که حالات و شخصیت روایات را به ما میشناساند و راه و رسم درک و برداشت صحیح از احادیث را به ما میفهماند.
۶ ـ کار دقیق و عمیق در علم فقه یعنی علمی که احکام و قوانین شرعی بهمراه دلیل و منابع آن و استدلالهایی که هر فقیه برای بدست آوردن حکم شرعی بیان داشته در آن علم بصورت مفصل بیان شده این علم مجتهد را یاری میکند تا از شیوه کار فقها و مجتهدین گذشته آگاهی پیدا کرده و با تجربیات و تحقیقات آنها آشنا شود تا بتواند ثمره اجتهادی گذشتگان را یک گام به پیش ببرد و از طرف دیگر با شهرت و اجماع فقها آشنا شده تا بدون دلیل در جهت خلاف آراء و نظریان پیشینیان حرکت نکند.
۷ ـ انس و مطالعه فراوان قرآن و سنت تا بتواند با فرهنگ آیات و روایات بصورت کامل و یقین آشنا شود.
۸ ـ بررسی فتوا و روایات اهل سنت و آشنایی با علم فقه مقارن[۴]
علت اختلاف فتوای فقها و مراجع تقلید
با این حساب پاسخ به یک سوال مهم روشن میشود که علت اختلاف فتوا چیست و چرا همه فتاوا و نظرات یکسان نیست مگر احکام دین ما ثابت و از جانب خدا نیست همانطور که گفتیم منابع استنباط احکام شرعی ثابت و یکسان است پس چرا این همه اختلاف فتوا وجود دارد و رسالههای علمیه با هم متفاوتند.
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید به چند نکته توجه کرد:
۱ ـ اختلاف فتاوای مجتهدان به هوا و هوس و منافع شخصی آنان باز نمیگردد بلکه گاه تقوا به حدی است که وقتی از شیخ مفید سوال کردند حکم چیز نجسی که در چاه بیفتد چیست؟ گویند مرحوم شیخ قبل از آنکه پاسخ آن سوال را بدهد چاه خانهاش را پر کرد تا مبادا در بیان حکم خدا دچار هوا و هوس گردد و با توجه به منفعت شخصی خود فتوا صادر کند.
اگر مرجع تقلیدی براساس منافع شخصی خود فتوایی صادرکند طبق حدیث امام حسن عسکری، صلاحیت مرجعیت را از دست میدهد.
۲ ـ اختلاف فتاوا مسئلهای نیست که در عصر حاضر پیدا شده باشد بلکه این امر در زمان ائمه اطهار آنگاه که قرار بود اصحاب و شاگردان ائمه خودشان احکام شرعی را از قرآن و روایات معصومین استنباط کنند در میانشان اختلاف فتوا بچشم میخورد در روایت عمربن ….. آمده است امام صادق علیهالسلام میفرمود: هرگاه دو یا چند نفر از فقها در فهم روایات و استنباط احکام اختلاف نظر داشتند به کسی که اعلم و با تقواتر است مراجعه کنید. (وسایل الشیعه کتاب القضا باب ۹ ح۱)
در اینجا حضرت بدون آنکه اختلاف نظر میان فقیهان عصر خود را سرزنش کند آن را امری طبیعی دانسته و راه عملی برای مردم عوام بیان میکنند تا دچار حیرت و سردرگمی نشوند.
۳ ـ فقها و مجتهدین در بسیاری از مسایل فقهی از جمله مسایل ضروری و قطعی دین مانند وجوب نماز و روزه و بسیاری از احکام فرعی دیگر اتفاق نظر دارند و اختلاف فتاوا در بعضی احکام فرعی میباشد که تعداد آنها به نسبت مسایل غیر اختلافی اندک است.
اما علل اصلی اختلاف نظر: همانطور که گفتیم دانش فقه و روش اجتهاد بر یک سلسله مبادی و اوصل فکری مبتنی است و اختلاف در فتوا از اختلاف نظریه در همان مبادی و اصول استنباط سرچشمه میگیرد.
مثلاً یکی از مبادی و مقدمات همان لغت و معانی است که در میان مردن زمان پیامبر اکرم رایج بوده حال اگر کسی بعنوان مثال واژه یوم را به طلوع خورشید تا غروب معنا کند و بگوید مردم زمان پیامبر چنین منظوری از واژه یوم داشتند اما عالم دیگری با توجه به کتب لغتی دیگر معتقد شود که دایره یوم شامل طلوع فجر میشود آن وقت در مقام فتوا دادن اختلاف فتوا پیش خواهد آمد.
در خیلی از موارد اختلاف فتوا به اختلاف نظرات در دو علم رجال و اصول فقه برمیگردد.
همانطور که گفتیم علم رجال به بررسی نقاط ضعف و قوت کسانی میپردازد که احادیث ائمه اطهار را برایمان نقل کردهاند و بر این اساس روایات را به معتبر و غیر معتبر تقسیم میکند و براساس آن گاه یک روایت نزد مجتهدی معتبر و نزد مجتهد دیگر غیر معتبر محسوب میشود چون نظرشان در علم رجال متفاوت است یکی سهلبن زیاد را که از روایان بسیاری از احادیق میباشد، معتبر و قابل اطمینان میداند و دیگری او را ضعیف شمرده و اصلاً به روایاتش عمل نمیکند.
بعنوان مثال در مسئله نگاه کردن بدون شهوت به زنان روستا نشین که معمولاً موهای خود را به طور کامل نمیپوشانند میان فقها اختلاف میباشد عدهای بخاطر روایت عباد بن صهیب این امر را جایز میدانند اما عدهای دیگر چون معتقدند عباد بن صهیب ضعیف است معتقد به ……. نگاه به این نوع زنان حتی بدون شهوت، میباشند.
یا عدهای در علم اصول فقه به این نتیجه رسیده که غایت در معنا داخل است یعنی اگر خداوند در سوره مبارکه مائده آیه ۶ فرموده وَامْسَحُوا بِرُؤُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ؛ سر و پاها را تا برآمدگی روی پا مسح کنید. منظور این است که باید تا انتهای برآمدگی روی پا مسح کنید.
لذا فتوا دادهاند که در مسح پا باید تا مفصل پا دست کشید (رساله اجوبه الاستفتاءات …. ص ۲۱)
اما مشهور فقها در علم اصول معتقدند غایت در بعضی داخل نیست لذا در اینجا فتوا دادهاند که تا برآمدگی روی پا مسح کند رساله توضیح المسائل مراجع / ج۱/ ص ۱۵۷ و لازم نیست تا مفصل بکشد.
اما علت دیگر؛ تغییر موضوع احکام شرعی! درست است که احکام شرعی و حلال و حرام الهی ثابت هستند و تا روز قیامت تغییر ناپذیرند اما گاه با گذشت زمان و تغییر شرایط بنا بر نظر بعضی مراجع بعضی موضوعات احکام شرعی تغییر کرده و با این حساب دیگر آن حکم قبلی از بین میرود اما بنا به نظر مرجع دیگر این تعییر هنوز رخ نداده و بنابراین هنوز همان حکم قبلی برای این موضوع ثابت است.
فعلاً بنظر مبارک حضرت امام امکان دارد که با گذشت زمان و تغییر شرایط حاکم بر بازیهای رایج بین مردم بازی شطرنج از حالت قمار درآمده باشد و بنابراین دیگر حکم ….. از آن برداشته بدشه باشد و …. در دنیا بصورت یک یک ورزش و بازی فکری درآمده پس اگر کسی بدون برد و باخت و به منظور ورزش فکری با آن بازی کند بنابر فرض اینکه در نظر مردم از حالت قمار درآمده باشد جایز است اما باز اگر کسی آن را به هدف قمار بازی کند حرام است. اما بنابر نظر عدهای از مراجع چنین نیست و شطرنج پیشه قمار است و هیچوقت از موضوع قمار خارج نمیشود بنابراین فتوا دادهاند که بازی با شطرنج حرام است و انگیزه بازی فکری و ورزش تأثیری در حکم آن ندارد و باعث ….. نمیگردد. (آیتالله صافی جامع الاحکام، ج۱، س ۱۰۴۱ و سیستانی رسایت /س ۴ و ۵؛ بهجت بنابر احتیاط واجب بسیاز شدید جایز نمیداند توضیحالمسایل مسایل متفرقه س ۹)
ضرورت فراگیری احکام و لزوم تقلید
خداوند در سوره توبه آیه ۱۲۲ مردم را مذمت میکنند که چرا گروهی از آنان به منظور علم آموزی و تفقه در دین خدا و یادگیری احکام شرع مقدس کوچ نمیکنند تا نسبت به احکام و قوانین الهی آگاهی پیدا کنند و سپس به شهرای خویش بازگشته قوم خویش را به سوی خدا هدایت کنند.
فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طَائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ
و همچنین پیامبر اکرم میفرمایند لف لکل مسلم لا یجعلُ فی کلِّ جمعهٍ یعرماً یتفقُّه فیه امر دینه و یسأل عن دینه.
نفرین بر هر مسلمانی که در هر هفته یک روز را برای شناخت احکام دین خود و پرسش از جوانب مختلف و ابعاد گوناگون دین خود قرار ندهد. بحارالانوار، ج۱، ص ۱۷۶٫
و مطابق نظر مراجع تقلید از گذشه تا حال یادگیری احکام مورد نیاز هر فردی بر او واجب است.
صاحب عروه الوثقی که اصیلترین کتاب فتوایی ما میباشد میفرمایند هر عملی که از مکلف صادر میشود فراگیری حکم آن واجب است، خواه از عبادات باشد و خواه معاملات یا امور دیگر (عروه الوثقی، ج۱، ص ۱۱ مسأله ۲۹)
اما اینکه چرا باید تقلید کنیم و فلسفه تقلید چیست؟
چنین باید گفت که تقلید واجب نیست چیزی که واجب است و مطابق نظر تمام مراجع میباشد این است که هر فردی باید یا مجتهد باشد یعنی بتواند احکام را از روی دلیل بدست آورد یا از مجتهد تقلید کند. یعنی به دستور او رفتار نماید یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده مثلاً اگر عدهای از مجتهدین میگویند عملی حرام است و عدهای میگویند حرام نیست آن عمل را انجام ندهد و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند آن را بجا آورد. مسئله ۱، رساله توضیحالمسایل
بنابراین تقلید واجب نیست یادگیری احکام و آشنایی با مقررات و دستورات خداوند متعال واجب است و وجوب این یادگیری هم عقل است چون خدای حکیم این قوانین را برای سعادت دنیا و آخرت انسان تشریح کرده است؛ واجبات و محرماتی که اگر انسان آنها را اطاعت نکند، نه به سعادت مطلوب میرسد و نه از عذاب الهی در امان میماند.
اما راه اول که همان اجتهاد است بنابر آنچه گذشت نیاز به مقدمات زیاد و کار و جدیت در فراگیری عدم تونا شدن دارد تا انسان به درجه کارشناسی احکام شرعی برسد و از دوران دیگر بینیاز شود.
راه دوم! (احتیاط): نیازمند اطلاعات بسیار زیاد از فتاوا و نظرات فقها میباشد و باید نظری را انتخاب کند یقین کند تکلیف خویش را عمل کرده که معمولاً باید سختترین نظر را عمل کند و در این صورت زندگی عادیش مختل میشود با این حساب راحتترین و عمومیترین راه برای بدست آوردن برنامه حیاتبخش دین مقدس اسلام تقلید است.
[۱] . سنت رسول خدا شامل گفتار رفتار و حتی سکوت پیامبر اکرم است یعنی اگر رفتاری نزد پیامبر اکرم صورت بگیرد و حضرت سکوت بکنند دگر بدانیم که این سکوت علت خاصی نداشته و مصلحت است ……….. چنین سکوتی را نداشته متوجه میشویم آن رفتار رفتار حرام و ممنوعی نیست چرا که اگر چنین بود حتماً حضرت تذکر داده و آن رفتار را منع میکردند.
[۲] . الانبیاء، ۷٫
[۳] . استنباط ……… بمعنای جوشیدن آب از زمین یا چشمه است و منظور طلب حکم شرعی از دل آیات و روایات میباشد.
[۴] . فقه مقارن فقهی است مشتمل بر فقه شیعه و سنی که در آن محقق و مجتهد بدون آنکه تحت تأثیر مکتب خاصی قرار گیرد، براساس دلیل پیش میرود و نظری را که دلیل قویتری دارد میپذیرد در همین جهت روز ۱۷ ربیع الاول ۱۳۷۸ هجری قمری شیخ محمد ………. مفتی اهل تسنن طی فتوای تاریخی خود با صراحت اعلام کرد که محمل به فتاوای شیعه صحیح بوده و هر کس میتواند اعمال مذهبی خود را بر طبق فقه شیعه انجام دهد وی در مصاحبهای گفت آراء و نظرات شیعه را به دلیل قدرت استدلالهایش ترجیح میدهد. (بنقل از کتاب احکام جوانان محمود اکبری)