و نَظمِ امرِکُم
ابوذر کمال
آسیب آشفتگیِ سازمانی و بینظمی
آسیبشناسی اخلاقی تشکل اسلامی
مقدمه
مگر میشود سخن از آسیبشناسی تشکل در میان باشد و از نظم تشکیلاتی سخن نگفت. اساساً هویت تشکل به همین نظم سازمانی و سازماندهی آن است. به عبارتی اگر نظم را از یک تشکل حذف کنیم، جز اجزائی جدا از هم افتاده و خودسر، چیزی از آن باقی نمیماند. ارتباط محکم، مؤثر و پایا میان اجزای یک تشکل، با همین انضباط تشکیلاتی به دست میآید. اما نگاه ویژۀ ما در این نوشتار، با رویکردی دینی به مقولۀ نظم و نوع ارتباط آن با اخلاق اسلامی است. به این جمله دقت کنید: «نظمی در زندگی فردی و نظام زندگی عمومی و اجتماعی انسان مطلوب است که از تقوا سرچشمه گیرد و با تقوا همراه و هماهنگ باشد»(۱) این بیان از رهبر معظم انقلاب، رهنمون ما به این نکته است که هرگاه سخن از تقوا و اخلاق میگوییم و افقی اخلاقی و دینی را برای تشکل خود ترسیم میکنیم، باید به لوازم آن نیز پایبند باشیم. از ملزومات اصلی داشتن یک تشکل دینی، حفظ نظم تشکیلاتی آن است.
حساب و کتاب منظم عالم
جمع بزرگان دین است؛ سال ۱۳۴۴ در دارالتبلیغ اسلامی قم، اندیشمندی زمانشناس که به «امام موسی صدر» شهرت یافت، در حال سخنرانی در میان افرادی همچون شهید مرتضی مطهری، شیخ مرتضی حائری، سید محمد باقر سلطانی و… است. وی که در لبنان پایهگذار تشکلهای دینی برای گسترش تشیع بود، حال در این سخنرانی به ذکر تجربههای خود در عرصه ترویج نوین دین میپردازد. امام صدر نظم را در بیان قرآنی آیات اول سورۀ الرحمن، این گونه برداشت میکند: «أَلاَّ تَطْغَوْا فِی الْمیزانِ. براى اینکه ما هم اگر بخواهیم فرزند این دنیا باشیم، اگر بخواهیم زنده باشیم، اگر بخواهیم فعالیت و تلاشمان به ثمر برسد، و اگر دوستدار خلودیم، باید منظم کار کنیم. بَلبَشو و بىنظمى، جز فنا در این دنیا، نتیجهاى ندارد. زیرا دنیایى است که همه چیزش منظم است. ما هم اگر منظم باشیم، به ثمر مىرسیم. و اگر بخواهیم به ثمر برسیم و از عمرمان نتیجه بگیریم، باید منظم باشیم. این اصل به ما یاد مىدهد که در همه چیزمان، در زندگىِ داخلیمان، در زندگىِ مالیمان، در وضعِ درس خواندنمان، در وضعِ جوابِ نامه نوشتنهایمان، در معاشرت با دوستانمان، در روش تحصیلى و روحانیمان، در روش تبلیغاتیمان و در هر چیزى که در ادارۀ آن سهیم هستیم، باید منظم باشیم. اگر منظم نباشیم، نابود و بىاثر خواهیم شد.»(۲)
تقریبا هیچ مؤمنی نیست که به نماز جمعه رفته باشد و با پیام دینی «اوصیکُم بِتَقْوَی اللّه وَ نَظمِ اَمْرِکُم»، در ابتدای خطبهها روبهرو نشده باشد. این توصیه از کجا آمده و چرا این قدر مهم است که در صدر خواستههای مذهب ما نشسته است؟ امیرالمؤمنین(ع) به عنوان رهبر الهی حکومت دینی، عنصر نظم را قرین تقوا قرار داده و همگان را برای حفظ اساس دین خود، به نظم در زندگی توصیه میفرمایند: «أُوصِیکُمَا وَ جَمِیعَ وُلْدی وَأَهْلِی وَمَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی بِتَقْوَى اللهِ وَنَظْمِ أَمْرِکُمْ»(۳)؛ شما و همۀ فرزندان و کسانم و هر که را نوشتهام به او رسد، به تقواى خدا و نظم داشتن در کارتان سفارش مى کنم.
روایتی از زندگی پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که یادآوری آن برای تشکلهای ما -که داعیهدار پیروی از آن پیامبر خاتم هستند- ضروری مینماید. گفتهاند که: «رسول خدا(ص) صفوف [نماز] ما را طورى منظم مىکرد که گویى تیرها را [در تیردان] مرتب مىکند، تا آنکه دید ما از او غافل شدهایم. سپس روزى [براى نماز] بیرون آمد و خواست تکبیره الاحرام بگوید که دید مردى سینهاش را جلو آورده است. فرمود: اى بندگان خدا! صفوف خود را منظم کنید و گرنه خداوند شما را از هم روگردان مىکند [و دچار اختلاف مىشوید]»(۴) پیامبر اکرم از همۀ فرصتها برای بیان و اجرای سبک زندگی دینی در میان مسلمانان، بهره میبرد. در اینجا نیز با تأکید بر عنصر نظم در نماز، به نکتهای بالاتر در ارتباطگیری مسلمان با یکدیگر میپردازد و بینظمی را عاملی اساسی برای ایجاد اختلاف و رویگردانی در میان مؤمنان میداند. در نظر بگیرید در تشکلی، آشفتگی سازمانی بیداد کند و هیچ چیز سر جای خودش نباشد، اعضا از صدر تا ذیل به وظایف سازمانی خود آگاه نبوده و خودسرانه به آنچه خود بدان رسیدهاند، عمل کنند، هیچ نیروی بالایی نباشد که آهنگ این تشکل را همگون کند، هر کسی ساز خودش را بزند، حال در این وضعیت بلبشو که هر کسی اعمال سلیقۀ خودش را مقدم میداند، چه اتفاقی به غیر از اختلاف و انشقاق پیشبینی میشود؟
ناظمان منظم
بسیاری از مشکلات تشکلها، از بینظمی است. اگر نظم و انضباط نباشد، دخالتهای بیمورد و نابهجا صورت میگیرد و تعارض سازمانی را به وجود میآورد. اگر نظم نباشد، کارها به موقع انجام نمیگیرد و امکانات و نیرو درست استفاده نمیشود. بنابراین باید «نظم» و «انضباط» را در همه سطوح و همه ابعاد یک تشکل جاری کرد.(۵)
حال که باید نظم به صورت عادلانه در تمامی سطوح تشکل اجرا شود، در نتیجه مربیان و هدایتگران فکری یک تشکل، باید خود بیشتر از همه در شئونات حیات فردی و اجتماعیشان مقید به نظم و انضباط باشند. مربیای که دچار آشفتگی فکری و رفتاری است و ضربآهنگی منظم و حسابشده در اندیشهورزی و کردار خود ندارد، چگونه میتواند متربیان خویش را به نظام فکری مناسبی برساند؟ در اینجا به ذکر نمونههای از نظم در گفتار و سیرۀ بزرگان انقلاب اشاره میکنیم.
امام خمینی(ره) که پایهگذار اولین نظام اسلامی در ایران است، سپاهیان را توصیه به نظم میکند: «از مسائلی که میخواستم تذکر دهم، این است که نظم را کاملاً رعایت کنید. شجاعت غیر از تهور است؛ شجاعت در جنگ حرکتی است قهرمانانه روی نقشه و نظم و حساب، و حال آنکه تهور، بیحساب و نظمْ بر دشمن تاختن است. کارها باید روی نظم و قاعده صورت گیرد. تکرار میکنم کار وقتی روی نظم و قاعده و برای خدا بود، دیگر خوفی نیست چه کسی کشته شد و چه کسی کشت».(۶) امام قبل از اینکه دیگران را نصیحت به انضباط رفتاری کند، خود پیشتاز بود. فاطمه طباطبایی، همسر حاج سید احمد خمینی، در خاطرهای به ذکر نظم اعجاب برانگیز امام خمینی میپردازد و میگوید: «امام تمام کارهایشان از نظم کافی برخوردار بود. بعد از چند روز که آنجا (نجف) ماندم، متوجه شدم که در هر ساعت، چه برنامههایی دارند. حتی وقتی به ایشان نگاه میکردم، میدانستم که ساعت چند است. گاهی از خانم دربارۀ برنامۀ روزانۀ آقا میپرسیدم، میگفتند اگر برنامۀ یک روز آقا را بگویم، شما میتوانید آن را در ۳۶۰ روز ضرب کنید. امام دقیقاً روی نظم و برنامه عمل میکردند. به من هم توصیه زیادی در مورد نظم و برنامهریزی داشتند».(۷)
شهید بزرگوار دکتر بهشتی را -که بیانات فراوانی در موضوع بایستههای تشکل دینی دارد- میتوان مظهر یک مدیر انقلابی دانست. دکتر حدادعادل در مورد نظم شهید بهشتی میگوید: «آقای بهشتی مظهر نظم و انضباط بودند؛ وقتشناس و منظم. این خصوصیت، جزئی از خصلت مدیریتی ایشان بود که بعدها در انقلاب اسلامی به نحوی مؤثر و مفید آشکار شد.»(۸) شهید بهشتی میگفت: «ما تا در کارهایمان نظم نداشته باشیم، نمیتوانیم کارهای مملکت را پیش ببریم».(۹)
حجتالاسلام حاج علی اکبری در مورد نظم تشکیلاتی میگوید: «وقتی همه چیز منظم و به قاعده باشد، میشود همان چیزی که باید بشود. هماهنگی و نظم و حرکت تشکیلاتی و تقسیم کار و با هم کار کردن نیز، اینگونه است. اگر یکی جلو بزند و یکی عقب بماند، کار به هم میریزد و چیز دیگری از آب در میآید».(۱۰)
پینوشتها:
(۱) مقام معظم رهبری: بیانات در خطبههای نمازجمعه، ۰۱/۰۹/۱۳۸۱٫
(۲) سخنرانی امام موسی صدر در دارالتبلیغ اسلامی قم ۷/۷/۱۳۴۴٫
(۳) نهج البلاغه: نامۀ۴۷.
(۴) تنبیه الخواطر: ج۲، ص۲۶۷.
(۵) موسوی، سید مهدی: «بایستههای تشکل»، ماهنامۀ راهنما، شمارۀ۷٫
(۶) امام خمینی، روح الله: «صحیفۀ امام»، ج۱۵، ص۴۹۷.
(۷) ستوده، امیر رضا: «پا به پای آفتاب»، ج۱، ص۲۴۶٫
(۸) http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8804061358
(۹) مجله مرزداران، سال دوم، ش ۲۲، ص ۱۳٫
(۱۰) حاجعلیاکبری، محمدجواد: تبیین آیۀ سال ۱۳۹۵ اتحادیۀ انجمنهای اسلامی دانشآموزان، ۰۳/۰۱/۱۳۹۵٫