نقد متفکرانۀ رسانه های نوین
سید امیر سخاوتیان
نقد متفکرانۀ محصولات رسانه ای، یکی از بایستههای برخورد با رسانههای امروزی است. در ادامه، دو لایۀ نقد متفکرانه به اختصار بیان میشود.
بررسی محتوا
رسانه های نوین به پشتوانۀ تنوع و امکانات فنی، توانایی کنترل افکار عمومی را نیز دارند. در مطالعات راهبردی از علمی به نام «مهندسی افکار عمومی» نام برده میشود. در این علم، تلاش میشود تا با نیازسازی برای جامعۀ هدف، ذهن آنان را به آن سو که تمایل دارند، هدایت نمایند. یکی از مهمترین ابزار مهندسی افکار عمومی، رسانه است. بهترین روش برای مقابله با مهندسی افکار عمومی توسط رسانه ها، آموزش و آگاهی مبانی و سبک زندگی اسلامی به جامعۀ هدف است. در این صورت جامعۀ هدف میتواند میان نیازهای واقعی خود و نیازهای تحمیلی دیگران، تمایز برقرار نماید. شخص آگاه از نیازهای ساخته شده توسط طراحان خبر دارد و با اختیار خود از آن میگریزد.
نمونهای از نیازسازی رسانه ها، در تبلیغات صورت میپذیرد. مثلاً در تبلیغات تلویزیون، فوتبالیست مشهوری نشان داده میشود که توپ فوتبال را شوت میکند. سپس به طرف یک شامپوی خاص رفته و آن را در دست میگیرد. اذهان عمومی مردم به علت علاقه به این شخصیت فوتبالی، به آن شامپو و محصولات آن شرکت گرایش مییابند. اما کمتر کسی وجود دارد که بپرسد «رابطۀ این فوتبالیست با آن شامپو چیست؟» و «اصلاً از آن شامپو استفاده میکند؟». برای مدیریت این نوع نیازسازیها، اولاً شخص باید دریابد که دارای شعور است؛ باید آن محصول را خودش بیازماید و با دیگر محصولات مشابه مقایسه نماید. ثانیاً تلاش نماید تا رابطۀ میان این شخصیت فوتبالیست و تبلیغات در رسانه را دریابد؛ آیا این شخص به خاطر پول حاضر به شرکت در این برنامۀ تبلیغاتی شده است یا واقعاً محصولات آن شرکت را تأیید میکند؟
گاهی یک برنامۀ رسانه ای، در اثر جذب مخاطب زیاد، در بین مردم جایگاه پیدا میکند. از این مجموعه برنامه ها میتوان به برنامۀ نود و برنامۀ خندوانه اشاره نمود. برنامۀ نود، یک برنامۀ ورزشی جنجالی است. در این برنامه تلاش میشود تا با روشی چالشزا، به بررسی حوادث فوتبال ایران پردخته شود. اگر چه روش انتقادی چالشزا روشی مفید است، گاهی در چنین برنامهای به برخی مسایل حاشیه ای فوتبال پرداخته میشود که مصداق اشاعۀ فساد است. مثلاً یک بازیکن خارجی که با فرهنگ ایران آشنایی ندارد، دچار یک خطا میشود. در اینجا وظیفۀ مسئولان فوتبال، تنبیه، تذکر و در صورت تکرار حرکات مشابه، اخراج از فوتبال ایران است. اما این خطا -به گونه ای که بعد از مدتی از آن قبحزدایی و برای مردم عادی میگردد- بارها توسط این برنامه تکرار میگردد.
یکی دیگر از برنامههای پر طرفدار در ایران، برنامۀ خندوانه است. این برنامه دوره های متعدد را گذرانده است. در دوره های نخستین، عمق محتوای آن ضعیف بود و اکنون کمی قدرت یافته است. اما بُعد مثبت این برنامه، آن است که میتواند برای یک ساعت و نیم، مردم را بخنداند و شاد سازد، بدون آنکه ذرهای به شخص، قوم و یا فرهنگی توهین نماید. این برنامه در صورتی که عمق محتوایی یابد، نمونۀ کاملی از برنامه هایی خواهد شد که میتواند در قوام سبک زندگی اسلامی-ایرانی سهیم گردد.
نقد محتوایی از برنامه ها و محصولات رسانه ای، نیازمند آگاهی کامل از آموزه های دینی است. این آموزه ها دارای سطوح و اعماق متعدد ومختلف است. برخی از این آموزه ها مبنایی و برخی دیگر بنایی هستند. لذا دانستن آنها و روش کاربرد هر یک در زندگی، نیازمند آموزش است. آموزش این مسایل از سر فصل های سواد رسانه ای است.
نقد ساختاری
برای نقد ساختاری، باید همۀ ساختارهای هنری معرفی و شناخته گردد که بیان آن به طول میانجامد. بر این اساس، به برخی از آنان به صورت اجمالی اشاره میگردد.
رفتار اجتماعی افراد جامعه، تابع عوامل متعدد است. افراد در یک جامعه، گاهی شاد و گاهی نیز عزادار هستند. هر یک از این پدیده ها اگر تابع شرایط طبیعی باشد، سبب پویایی و نشاط در جامعه میگردد. از این جهت، برخی از جریان ها تلاش دارند با تغییر در روند طبیعی جامعه، اهداف خاص خود را حاصل نمایند. تغییر در رفتار طبیعی جامعه، از طریق محصولات رسانه ای امکانپذیر است؛ گاهی به شدت تبلیغ میکنند که «چرا همیشه باید عزادار بود؟»، «چرا شاد نباشیم؟» و…، بنابراین در ماه رمضان که ماه ضیافت الهی است، به جای تهیه و تولید سریال های معنوی، به تولید سریال طنز میپردازند. وقتی که حجم این سریالهای طنز زیاد و سبب اعتراض متفکران شد، سریالی خشن و افسرده همانند «زیر هشت» تهیه میشود که دارای یک بستر تیره است. این بستر تیره سبب ایجاد افسردگی در افراد میگردد. این سریال نیز در ماه رمضان که باید نشاط معنوی حاصل گردد، نمایش داده میشود. گاهی نیز برای اینکه منتقدین را ساکت نمایند، به این سریال ها محتوای انسان دوستی و ارزشی میدهند. اشکال این نوع از سریال ها در محتوا نیست، بلکه در ساختار آن است. سریال دیگری با عنوان کلی «شاید برای شما هم اتفاق بیافتد»، به بررسی و بیان برخی از مسایل انسان دوستانه در جامعه میپردازد. تصور غالب افراد جامعه آن است که این برنامه، شبیهسازی شدۀ «کلید اسرار» است. با کمی توجه دیده میشود که بعد از اتمام «کلید اسرار»، شخص دارای نشاط معنوی و حس نوع دوستی میشود، ولی بعد از تماشای سریال «شاید برای شما هم اتفاق بیافتند»، دچار افسردگی و پژمردگی خواهد شد.
برای نقد متفکرانۀ تولیدات رسانهای، علاوه بر اطلاع از ساختار تولیدات رسانهای، باید با محتوا و آموزههای دینی به صورت عمیق و کاربردی آشنا شد. این دو مؤلفه به حدی برای نقد فعالیت رسانهها ضروری است که اگر یکی از آنها موجود نباشد، نقد ناقص است. برای مثال، دربارۀ سریالی مانند «شاید برای شما اتفاق بیافتد» که ساختار غلطی دارد، گفته میشود «حرف درستی میزند» و دربارۀ برنامۀ دیگری که محتوای غلط دینی ارائه میدهد، گفته میشود «مردم را شاد میسازد، پس اشکالی متوجه آن نیست.» بر این اساس، تسلط بر آموزههای دینی و همچنین ساختارشناسی رسانه، در نقد رسانهها ضروری است.