فراگیران خود را به کشتن ندهید!
هادی عجمی
لزوم رعایت حدود مربیگری و وارد نشدن به حوزههای تخصصی
قاتلان کارشناس نما!
بدنش چند وقتی بود که دچار آبله شده بود. بدبختی زمانی آغاز شد که غسلی بر او واجب شد. از اطرافیانش مشورت گرفت که چه کنم؟ ازآنجاکه بسیاری خودشان را کارشناس دینی میدانند، به او گفتند که باید غسل کنی. بیچاره آن مرد که به مشورت آنها عمل کرد. به خیال اینکه فرمان خدا را عمل میکند؛ غسل کرد و مُرد! آب، مریضیاش را تشدید کرد و از آن مریضی مرد! داستان این مشاوره پیچید. فردی خود را خدمت امام صادق (ع) رساند و داستان را برای ایشان نقل کرد. حضرت فرمودند: «قَتَلُوهُ أَلَّا سَأَلُوا فَإِنَ دَوَاءَ الْعِی السُّؤَال؛[۱] او را کشتند! چرا نپرسیدند [وظیفه آن مرد چیست؟] همانا دوای نفهمی پرسش است».
آنکه به تصورِ دانستن احکام الهی، توهمِ خدمت به آن مرد را داشت؛ قاتلش شد و چوب این را خورد که بیان احکام را ساده میانگاشت و در آنچه تخصص لازم نداشته، اظهارنظر کرده بود. غافل از اینکه حکم غسل نیز مانند دیگر احکام، ناظر به سن و جنسیت، زمان و مکان و دیگر شرایط، متفاوت میشود. حال اوست و ننگ و جرمِ قاتل شدن!
مربیانِ راهنما
تنها عرصه فقه نیست که افراد بهراحتی خود را متخصص میدانند؛ از دیگر عرصههایی که بسیاری از افراد توهم تخصصی در آن دارند، مشاوره است؛ بهخصوص مشاوره دادن به نوجوانان!
کاری ندارد که؛ ما هم این دوران را گذراندیم. دو، سه تا راهکار هست که معمولاً اگر همه نوجوانان انجام دهند مشکلاتشان حل میشود!
این زبان حال آنهایی است که با مجوز خودشان، مشاور دوره نوجوانی شدهاند؛ آنهم در همه ساحات و عرصهها! اما این افراد آیا میدانند که:
تفاوت راهنمایی، مشاوره و رواندرمانی چیست؟
مبانی، روشها و فنون راهنمایی در مشاوره چیست؟
نظریههای مشاوره و رواندرمانی و آزمونهای روانی در مشاوره چه هستند؟
تفاوت مشاور خانواده، شغلی، تحصیلی (مدرسه) و توانبخشی چیست؟
تفاوت راهکارهای بینشی، گرایشی، رفتاری چیست؟
آیا این افراد در مورد نوجوان شناختی دارند که:
تفاوت این دوره با دوره قبل و بعد آن چیست؟
ویژگیهای انسانشناختی، روانشناختی، رشدی و شخصیتی این دوران چیست؟
نظریههای مطرح در این حوزهها، قوت و ضعفهای آنان و دیدگاه قرآن و اهلبیت (ع) چیست؟
مشکلات جسمی، روانی و روحی دوران نوجوانی چیست و چه زمانی تبدیل به بیماری میشوند؟
اگر دستیابی به چیستی و تفاوت بسیاری از این موارد بهسادگی بود، برای بیشتر این موارد رشتههای تخصصی قرار داده نمیشد. مشاوره از سختیهای ویژهای برخوردار است. اگر نوجوانی دچار مشکل شده است، بهراحتی نمیتوان فهمید که این مسئله، از خصوصیات این دوران است و گذرا یا مشکلات و آسیبی است که از خصوصیات جسمی و هورمونی است یا روحی و عاطفی؛ اگر از مشکلات این دوره است، با برخی راهکارها حل میشود یا به مرحله بحران رسیده است؛ ریشه این مریضی، سن، وزن، منطقه جغرافیایی، شرایط اجتماعی، وضعیت روحی و فردی و جنسیتی است یا مخلوطی از اینها؛ برای رفع آن همراهی خانواده و دیگران لازم است یا مطلع نبودن آنها بهتر است؛ اگر باید دیگران نیز مطلع و همراه شوند، چه کسی باید مطلع باشد؛ چگونه به آنها گفته شود؛ از این کار خود نوجوان مطلع گردد یا خیر و … . امام صادق (ع) فرمودند:
«إِنَ الْمَشُورَهَ لَا تَکونُ إِلَّا بِحُدُودِهَا فَمَنْ عَرَفَهَا بِحُدُودِهَا وَ إِلَّا کانَتْ مَضَرَّتُهَا عَلَی الْمُسْتَشِیرِ أَکثَرَ مِنْ مَنْفَعَتِهَا لَه؛[۲] مشورت حدودی دارد که اگر کسی نداند ضررش برای کسی که به او مراجعه کرده بیشتر از نفعش است»!
راهنمایی عمومی، مرحله قبل از مراجعه به مشاور تخصصی است. یک مربی متعهد میتواند بهترین راهنما برای نوجوان باشد تا نوجوان را در انتخاب و دسترسی به مشاور تخصصی خوب و متدین کمک کند. او میداند که اگر تخصص لازم هر زمینهای را در مشاوره ندارد، با مشاورههای غیر کارشناسی، خود را مدیون متربی نمیکند. چهبسا راهکاری که به نظر او میآید در ظاهر خوب باشد و مقداری از مشکل را حل کند؛ اما در درازمدت با مشکلاتی که برای نوجوان ایجادشده مواجه میشود. البته گاهی این مشکلات وقتی روی میدهد که همراه آن نوجوان نیست؛ مانند اینکه نوجوانی به او مراجعه کرده و مشکل کمبود عاطفه لازم در خانواده را داراست. اگر مربی بهاشتباه در پی جایگزین کردن خود و ابراز محبت بیشازحد یک مربی به نوجوان باشد، درعینحال که آن نوجوان را از خانواده خود هرچه بیشتر دور میکند، او را به چاله وابسته شدن بیشازحد به مربی خود میاندازد.
اگر مربی بزرگوار، بتواند راهنمایی خوب برای هدایت متربی نوجوان خود باشد، ثوابی بس عظیم را برای خود خریده است. پیامبر گرامی ما فرمودند:
«سوگند به خداوند، اگر حضرتِ حق یک نفر را به دستتو هدایت کند، برای تو بهتر است ازآنچه آفتاب بر آن میتابد و تو بر او ولایت پیدا میکنی.»[۳]
اما اگر دانسته یا ندانسته پا به عرصه مشاورههای تخصصی بگذارد، ممکن است قاتل متربی نوجوان شود؛ قاتلِ وقت، موفقیت، ایمان، عزتنفس و شاید حتی جانِ نوجوان. پس متربیِ خود را به کشتن ندهیم!
[۱]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، الإسلامیه، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج ۱، ص ۴۰٫
[۲]. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه – قم، چاپ: اول، ۱۴۰۹ ق، ج ۱۲، ص ۴۳٫
[۳]. «قَالَ عَلِی (ع) لَمَّا بَعَثَنِی رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَی الْیمَنِ قَالَ یا عَلِی! لَا تُقَاتِلْ أَحَداً حَتَّی تَدْعُوَهُ إِلَی الْإِسْلَامِ وَ ایمُ اللَّهِ لَأَنْ یهْدِی اللَّهُ عَلَی یدَیک رَجُلًا خَیرٌ لَک مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیهِ الشَّمْسُ وَ لَک وَلَاؤُهُ یا عَلِی» (مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار، بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق، ج ۹۷، ص ۳۴).