تکنیکهای مداخلهای در درمان اضطراب نوجوان
علی صادقیسرشت
اضطراب ضربدر نوجوانی
در شمارۀ قبل دربارۀ تکنیکهای رفتاری -چه در بخش ظرفیتساز و چه در بخش مدیریتگر- مطالبی عنوان شد. حال مطالبی در رابطه با تکنیکهای شناختی ظرفیتساز و مدیریتگر، ارائه میشود. همانگونه که بیان شد، تکنیکهای ظرفیتساز در واقع -غیر از زمان اضطراب- به افزایش ظرفیتهای درونی نوجوان مربوط است و تکنیکهای مدیریتگر، در زمان بروز اضطراب، به منظور مدیریت اضطراب مربوط میشود.
تکنیکهای ظرفیتساز
- تکنیک مشخص کردن نوع اضطراب
در این تکنیک، نوجوان را آماده میکنیم با لیست اضطرابهای خود مواجه شود. برگهای بردارید و روی آن چند ابر کوچک و بزرگ بکشید و به نوجوان دهید و از او بخواهید به موقعیتهای مختلفی که برای او اضطراب تولید میکند، فکر کند. بخواهید هر موردی که اضطراب کمتر برایش به همراه دارد، در ابر کوچکتر و هر موردی که اضطراب بیشتر در او به وجود میآورد، در ابر بزرگتر بنویسد. اگر برخی اضطرابها خیلی کوچک بود، میتواند مثلاً دو تا اضطراب را در یک ابر کوچکتر بنویسد.
سپس بخواهید به ابرهای اضطرابش، به صورت ذهنی نگاه کند و تصور کن که اینها میتوانند حرکت کنند. بگویید اگر دوست دارد، چشمانش را ببندد و ذهنی به ابرها فوت کند؛ تصور کند کدام یک از این ابرها از ذهن او رفتند و کدام ماندند. ابرهای باقیمانده -که فوتِ شدید هم تکانشان نداده است- نشاندهنده اضطراب مهم درگیر کنندۀ ذهن و شناخت نوجوان است.
با این روش، نوجوان اضطرابهای مختلف خود را در یک جا جمع میکند و سپس مهمترین آنها را که میتواند برای او مشکلات بیشتری داشته باشد، شناسایی میکند. بدون این تمرین، شاید نوجوان در بیان اضطراب غالب خود، دچار تردید شود؛ چون مدام ذهنش بین اضطرابهای گوناگون رفت و آمد میکند.
فایدۀ دوم این تمرین، آن است که به وسیلۀ آن به نوجوان میفهمانید که این اضطرابها، از شخص او جدا هستند و در واقع «اضطرابهای من» هستند، نه اینکه «منِ مضطرب» باشند. یعنی به صورت غیرمستقیم، میفهمد که هیچ کدام از این اضطرابها، «او» نیستند، بلکه او شخصیت جدایی دارد که اضطراب برای اوست نه خود او.
- تکنیک حامیان من
از نوجوان بخواهید در برگهای، همۀ دوستداشتنیهای زندگی خود را بنویسد تا به صورت عینیتر و شناختی، متوجه شود از ناحیۀ چه کسی یا کسانی ممکن است در هنگام مواجهه با حالتهای اضطرابی، حمایت شود. وقتی اتفاق بدی میافتد و اضطراب میآید، ذهن نوجوان آن لحظه از اتفاق اضطرابی پر میشود و دیگر نمیتواند به حامیان خود فکر کند؛ از این رو لازم است قبل از مضطرب شدن، این ظرفیتِ شناختی در او ایجاد شود که در هنگام اضطراب (مثل گرفتن اضطرابِ امتحان، چند روز قبل از امتحان)، روی چه کسانی میتواند حساب کند و از آنها برای رفع اضطراب و آماده شدن برای امتحان کمک بگیرد. این برگه میتواند برگهای کوچک باشد که در کیف یا جیب جا شود و هر از گاهی، نوجوان به آن نگاهی بیندازد.
- تکنیک خودآگاهی
خودآگاه شدن نوجوان نسبت به خود، یک تکنیک شناختی ظرفیتساز است؛ اینکه نوجوان بفهمد نقاط ضعف و قوت او چیست. کافی است در برگهای این نقاط ضعف و قوت را یادداشت کند و در مقابل اضطراب ناشی از نقاط ضعف، به آرامش ناشی از نقاط قوت نیز توجه کند. برخی نوجوانان مضطرب، به خاطر تمرکز روی نقاط ضعف خود، همیشه ذهن خود را با بدی خود و در نتیجه اضطراب و غم ناشی از آن، همراه میکنند. در صورتی که فکر کردن به یک چیز، حالات هیجانی متناسب با آن را رقم میزند. پس فکر کردن به نقاط قوت، میتواند جایگزین مناسبی برای ذهن آنها باشد.
تکنیک مدیریتگر
- تکنیک آشنایی با کانالهای اضطراب
یکی از تکنکیکهای مدیریتگر شناختی، آشنا کردن نوجوان با کانالهای سه گانۀ اضطراب و نحوه رویارویی با آنها است.
الف. کانال اضطراب خفیف
این میزان از اضطراب، از سوی خود نوجوان قابل مدیریت است و در واقع اضطرابی طبیعی محسوب میشود و نیاز به درمان بالینی ندارد. نشانههای آن، خشک شدن عضلات بیرونی بدن، تند تند حرف زدن، مدام با چیزی مثل گوشۀ پیراهن یا انگشتان ور رفتن، مدام جابهجا شدن و این ور و آن ور نشستن، آه کشیدن و بیقراری است. کافی است که نوجوان، این علائم را بشناسد و در هنگام مواجهه با آنها، از همان تکنیک رفتاری «تنآرامی» که در شمارۀ قبل توضیح داده شد، استفاده کند.
ب. کانال اضطراب شدید
در این حالت، نوجوان شل و ول است؛ وقتی اطرافیان با او سخن میگویند، به صورت «اوهوم»، «نه»، «ها» و… چواب میدهد؛ حرف زدنش هم شل شده است! عرق میکند، گویی فشار اضطراب به عضلات ساق پا افتاده است و آن قدر زیاد شده که نوجوان، بدنش شل میشود و میافتد. برخی از این افراد، صبح به صبح که میخواهند مدرسه بروند، دچار اضطراب میشوند و چون بدن تحمل آن اضطراب را ندارد، حالشان بد شده، شل میشوند و بدون آنکه فیلم بازی کنند، رنگشان مثل گچ میشود و در حقیقت اضطراب به اندامهای داخلی آنها میزند، یعنی به سمت قلب، ریه، معده و…، و دچار سردرد میشوند. در این موارد، کافی است خود نوجوان را از قبل با این نشانهها آشنا ساخت و از او خواست وقتی اضطرابش دارد شدید میشود، یعنی به محض آنکه دیدی بدنت دارد شل میشود، دستانت را سفت کن، شروع کن نفس نفس زدن، عضلاتت را سفت کن و اگر میتوانی بدن خود را به حالت جنینی جمع کن و منقبض کن تا اضطراب از داخل بدنت (معده، قلب و…) جمع شود و به سمت عضلات درشت بدن (دست و پا) برگردد.
ج. کانال اضطراب خیلی شدید
در هنگامی که نوجوان وارد این کانال از اضطراب میشود، خودش دیگر نمیتواند به خود کمک خاصی کند؛ چون شناخت او به شدت درگیر اضطراب شده است. به گونهای که در مواجهۀ با او، اطرافیان حس میکنند حواسش پرت شده است و اصلاً گویی حرفهای آنها را نمیشنود، تا جایی که اطرافیان تصور میکنند او خیالاتی شده است. اینجا شناخت آن قدر درگیر شده است که گویی نخاع و مغز نوجوان، درگیر اضطراب شده است. برای امتحان این حالت، کافی است چهار تا عدد به او بگویید تا به ترتیب بعد شما بگوید، نمیتواند بگوید یا ناقص (فقط یکی دو تا) میگوید. در این موارد، سریع روزنامه یا کتابی به او بدهید تا بخواند و تلاش کنید او را متوجه خواندن آن متن کنید و یا اینکه از او بخواهید تا از مسیر رفتنش به مدرسه، برای شما توضیح دهد که از کجا میرود، تا از این حالت نابهشیاریِ ناشی از اضطراب، خارج شود. سپس در اولین فرصت، برای درمان اضطرابش به متخصص رجوع کنید.
- تکنیک مشخص کردن نوع اضطراب
از نوجوان بخواهید مشخص کند که کدام اضطرابهای او درونی و کدام بیرونی است. اضطراب درونی، هر آن چیزی است که به خود او مربوط میشود. مثلاً اضطراب امتحان، یک اضطراب درونی است؛ ولی اضطراب ناشی از دعوای والدین با یکدیگر، یک اضطراب بیرونی است. یا مثلاً دعوای نوجوان با دوستانش، یک اضطراب درونی است که به خود او مربوط میشود. به بیان واضحتر، اگر اتفاقی سبب اضطراب شود که ریشه در کار خود نوجوان داشته باشد، اضطراب ناشی از آن اضطراب درونی و اگر اینگونه نباشد، اضطراب بیرونی است. بعد از آشنا شدن با نوع اضطراب، از نوجوان میخواهیم در مقابل اضطرابهای بیرونی، نگرانی را از خود دور کند. برای مثال، وقتی والدینش با هم دعوا میکنند، او باید به این فکر کند که «این مشکل آنهاست، نه مشکل من»؛ حتی اگر حالش را دارد، دعوای آنها را نگاه کند و به این فکر کند که رفتار آنها اگر چگونه میشد، نیازی به این همه دعوا نبود. این حالت و زاویۀ دید، بخشی از اضطرابهای نوجوان را که بیرونی است، در او کنترل میکند. البته روشن است که انجام این راه حل، نیاز به تمرین دارد.
در ادامۀ تمرین قبل، همان اضطراب بیرونی را در نوجوان به واقعی (در دنیای بیرون وجود دارد. مثلاً نوجوان مضطرب است چون میداند مادرش سرطان دارد.) و تخیلی (در تخیل ما وجود دارد. مثلاً فکر میکند که یک اتفاقی بدی میخواهد بیفتد؛ نوجوان مضطرب است چون میترسد مادرش سرطان بگیرد.) تقسیم کنید. حال وقت آن است که نوجوان بنویسد دقیقاً در هنگامِ آمدنِ هر نوع از اضطرابهای درونی و بیرونی (واقعی و تخیلی) چه میکند. بر اساس جوابی که نوجوان به این سؤال میدهد، بقیۀ مسیر برای تعیین درمان اضطرابش را در شمارۀ آتی، پی میگیریم.