بعضیها تاجرند! بعضیها تاجرتر
علی سرابیار
نگاهی متفاوت به تربیت و شاخصههای اساسی آن
بعضی از آدمها تاجرِ مالاند، بعضیها تاجر جان و برخیها هم تاجر روحاند. تجارت هم مثل بسیاری از شغلها قواعد خاص خودش را دارد و هرکدام از انواع تاجرها هم باید این قواعد را بلد باشند.
در همه انواع تجارت سه واژه ثابت وجود دارد؛ سرمایه، سود و خسارت. مهمترین قاعده در تجارت استفاده درست و بهموقع از سرمایه است. هر تاجری که از سرمایهاش بهخوبی استفاده کند و از آن سود ببرد، به میزانی که سود کسب کرده، موفقیت هم بهدست آورده است. هر تاجری که نتواند به شکل مناسبی از سرمایهاش استفاده کند و از آن سود ببرد یا اصل سرمایهاش را هم از دست بدهد، دچار ضرر خواهد شد.
تاجرانِ جان، فقط سود میکنند؛ آنها جانشان را باخدا معامله میکنند: «إنّ اللَّهَ اشتَری مِنَ المُؤمِنینَ أَنفُسَهُم[۱]» شهادت، مرگ تاجرانه و مرگ آدمهای زرنگ است. این افراد میتوانند صبر کنند تا بهطور طبیعی یا در بستر از دنیا بروند؛ ولی با مجاهدت در راه خدا و شهادت، تجارت پرسودی را برای خود رقم میزنند.
تاجران مال و ثروت، اگر اهل فکر، دقت و حسابگری باشند، میتوانند از سرمایه خود سود ببرند؛ ولی اگر اینگونه نباشند، ممکن است فقط بتوانند سرمایه خود را حفظ کنند که در اینصورت زیان کردهاند و ممکن است اصل سرمایهشان را نیز از دست بدهند که دچار خسران میشوند.
تاجران روح
تاجران روح، کسانی هستند که خداوند به آنها فرصت هدایت و راهبری انسانهای دیگر را اعطا کرده است. سرمایه این تاجران، روح و فکرِ افراد مختلف جامعه است؛ از کودک و نوجوان تا جوان و پیر. تاجران روح، هم میتوانند با استفاده درست از فرصت و سرمایهای که خداوند در اختیار آنها قرار داده است، سود سرشاری را نصیب خود کنند و هم میتوانند با غفلت و بیدقتی، اصل سرمایه خود را هم از دست بدهند و خسارت ببینند.
مهمترین تفاوت تاجران روح با انواع دیگر تاجران این است که این تاجران یا سود میکنند یا خسارت میبینند؛ ولی در هیچ حالتی امکان ندارد فقط اصل سرمایه برای آنها باقی بماند. نام این تاجران بزرگ، هدایتگران فکری و معنوی یعنی مربیان و معلمان، مبلغان و سخنوران دینی است و سرمایه آنها فکر و روح همهکسانی است که دلوجان خود را در اختیار آنها قرار دادهاند. همه افرادی که بهنوعی درزمینهی تربیت و آموزش مردم حضور مؤثر، مفید و چهره به چهره دارند، شامل این مجموعه عظیم میشوند.
تربیت چیست؟
بزرگترین فرصت برای هر انسانی، فرصت تربیت افراد یک جامعه است. تربیت بهمعنای پرورش و یاد دادن است. وجود هر انسان در جامعه شبیه وجود یک گیاه در یک باغ بزرگ است. هر زحمت و تلاشی که موجب پرورش و رشد یک گیاه تا هنگام به ثمر نشستن آن، بهنوعی تربیت آن است.
همانگونه که تربیت یک گیاه برنامهریزی و تلاش و پیگیری میخواهد، تربیت یک انسان نیز نیاز به مجاهدت، محتوا و ارتباط مستمر با او دارد.
مهمترین اصل در تربیت، توجه به فرآیندی بودن آن است. تربیت محصول یک برنامه، یک جلسه، یک دهه و یا حتی یک سال ارتباط با مردم نیست. تربیت، محصول یک فرآیند ارتباطی گسترده، عمیق و پیوسته است.
در فرآیند تربیت، چهار رکن اصلی وجود دارد؛ مربّی، فراگیر، محتوا و پیوستگی ارتباط.
یک مربی باید بتواند برای نظام فکری و شخصیتی فراگیران خود در تمام ابعاد و ساحتها برنامه و محتوا داشته باشد و شرط این برنامه و محتوا هم ارتباط پیوسته و دائم با آنها است.
یکی از مهمترین ویژگیهای تربیت که ضرورت ارتباط پیوسته و مداوم را بیشتر نمایان میسازد، ایجاد تدریجی تغییرات در افراد است. همانگونه که یک گیاه یا درخت یکشبه یا یکهفتهای رشد نکرده و محصول نمیدهد، تربیت هم یکمرتبه اتفاق نمیافتد. البته این ارتباط مداوم برای بهوجود آوردن فضایل یا ایجاد تغییرات تدریجی نیازمند صبر و حوصله است.
یکی از اولین خواستههای حضرت موسی (علیهالسلام) در ابتدای راه رسالت و پیامبری، شرح صدر بود؛ «قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی…»[۲] و همچنین یکی از سفارشهای خداوند به پیامبر اکرم (ص) هم صبر در امر هدایت مردم بود؛ «فَاصْبِرْ کمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ…»[۳]
شاخصههای تربیت دینی
تربیت صحیح و اصولی بر مبنای دین چند شاخصه مهم دارد:
- خدامحوری
این ویژگی جوهره اصلی و بنیادی روح و فکر هر فردی را شکل میدهد و مهمترین عامل در ایجاد تمایز تربیت دینی از دیگر انواع تربیت است. خدامحوری عبارت است از «جهتگیری کلیه اعمال و رفتارهای انسان بهسوی ملاکها و معیارهای الهی». نگاه به انسان از هر روزنهای غیر از روزنه الهی، منجر به مبارزه باخدا و درنهایت کفر و شرک نسبت به او میشود. به همین دلیل پیامبر اکرم (ص) در آغاز راه دعوت مردم بهسوی خدا آنها را به توحید و خدامحوری دعوت کرد و فرمود: «قولوا لاالهالاالله تفلحوا»
- توجه به آخرت و معاد
ازجمله مفاهیمی که در فرهنگ تربیت اسلامی مورد تأکید قرار میگیرد، توجه به معاد و جاودانگی آن و کمتوجهی به دنیا و فناپذیر بودن آن است. البته این بدان معنا نیست که نباید نسبت به دنیا توجه کرد؛ بلکه نباید برای انسانها دنیا و لذتهای زودگذر رهزن مسیر آخرت وزندگی جاودانه او باشد. اصل تربیتی آخرتگرایی و عدم دلبستگی به دنیا انسانها را در مدار یک حرکت پیشروندهای قرار میدهد که امکان تعالی در آن محدود به نهایتی نیست. تربیت و هدایت دینی بدون توجه به این شاخصه مهم ناقص و بیسرانجام است.
- عملگرایی نه آمالگرایی
با مراجعه به قرآن و روایات درمییابیم یک نوع تعارض آشکار میان عمل و آرزو وجود دارد. به این معنا که اگر فردی دارای رویکردی عملگرا باشد هرگز خود را با وعدههای پوچ و آرزوهای طولانی و خیالی سرگرم نمیکند.
از منظر امام علی (ع) آرزو، بستر شکلگیری نوعی جهالت به واقعیتهای وجودی و غفلت از محدودیتهای حاکم بر انسان است. ازاینرو، آرزو آفت اندیشه و سبب غفلت از واقعیتهایی است که انسان با آن مواجه است.[۴]
بنابراین آرزو منجر به فریب انسان و غوطهور شدن وی در غفلت و جهالت میشود و آنچه انسان را از این وادی سرگردان نجات میدهد، اهتمام به عمل است. عملگرایی یعنی توجه و هوشیاری نسبت به وضعیت انسان، محدودیتهای او و ارتباط وی با دنیا و آخرت.
- تعقل و خردورزی
روشن کردن مشعل عقل در وجود هر انسان بهعنوان رسول باطنی او و کمک به پایدار ماندن این روشنایی، بزرگترین خدمت یک مربّی به فراگیران خودش است. روشنایی عقل موجب میشود که پرده بیتوجهی، غفلت و جهالت هیچگاه بر روی تصمیمهای انسان سایه نیندازد. تعقل با عنایت به هدف و پایان کار و ترسیم میزان سود و زیان آن، اقدام بهگزینش و انجام عمل میکند.
- امیدواری گریز از یأس
امکان جبران وضعیتهای نامطلوب تربیتی، یکی از امکاناتی است که همواره در روند تربیت دینی در نظر گرفتهشده است. امید به فراهم بودن موقعیت برای رشد و بازنماندن از کاروان هدایت با ارتکاب گناه یا خطا نهتنها سبب ترغیب بسیاری برای ورود به جرگه دین میشود؛ بلکه باعث رشد و انگیزه در جهت تداوم حضور در متن دین خواهد شد.
ازآنجاکه انسان همواره در معرض ارتکاب گناه و خطا قرار دارد، نمیتوان وی را با گرایش به انحراف برای همیشه از قلمرو دین خارج دانست و راه برگشت را بر او مسدود نمود. مفاهیمی از قبیل توبه، رجا، توکل، آرامش و آسایش در مقابل یأس، ناامیدی و درماندگی از امکان بازگشت، نشانگر جایگاه مهم و بنیادی امیدواری و یأس گریزی بر تربیت و هدایت انسان است.
پرورشِ ویژگی امیدواری در فرد سبب بروز عمل و اطاعت بیشتر در وی میشود؛ چراکه امیدواری در مقام عمل اهمیت دارد، نه نوعی امید در خیال و آرزو و از طرف دیگر، رابطهای ناگسستنی بین یأس از نجات با طمع به دنیا وجود دارد؛ کسانی که امیدوار نیستند، به عمل روی نمیآورند و خود را در چنبره طمع و آرزوهای دنیایی محصور میکنند.
مسیر هموار تجارت
اگر چنانچه کسی که خداوند به او توفیق هدایت و تربیت دیگران را عنایت کرده است در مسیر تربیت دینی با شاخصههای بیانشده گام بردارد، امید است بتواند تجارت پرسودی را برای خود و فراگیرانش رقم بزند. این تاجران فکر و روح که همان مربیان عرصه هدایت و روشنگری فکری جامعه هستند، نهتنها دچار خسارت نمیشوند؛ بلکه بهجهت اثرگذاری در نسلهای مختلف یک جامعه از انواع دیگر تاجران، تجارت بهتر و پرثمرتری دارند.
[۱]. توبه، ۱۱۱
[۲]. طه، ۲۵
[۳]. احقاف، ۳۵
[۴]. وَ اعْلَمُوا اَنَ الأَمَلَ یُسهِی العَقْلَ وَ یُنْسِی الذِّکْرَ فَاَکْذِبُوا الاَمَلَ فَاِنَّهُ غُرُورٌ وَ صَاحِبُهُ مَغْرُورٌ؛ بدانید که آرزوهای دورودراز عقل را غافل و یاد خدا را به فراموشی میسپارد. آرزوهای ناروا را دروغ انگارید که آرزوها فریبندهاند و صاحبش فریبخورده. (نهجالبلاغه، خطبه ۸۶)؛
اَلاَمانِیُّ تُعْمِی اَعْیُنَ الْبَصَائِرِ؛ آرزوها چشم بصیرت را کور میکنند. (همان، حکمت ۲۷۵).