اقسام شروع
همان طور که در شمارههای قبل وعده داده بودیم، فرم مرحلهی دوم از مراحل طرح بحث، احتیاج به توضیحات زیادی دارد، لذا در این شماره و چند شمارهی بعد، ان شاء الله بعضی از نکات مهم مورد نظر را شرح خواهیم داد.
در ابتدا، توضیحاتی در خصوص شروعها و ایجاد انگیزه لازم است.
تعریف شروع: جمع کردن افراد و اذهان آنها برای ارایهی مطلب.
نکات کلی برای شروع
- متناسب با مقتضای حال و موقعیت خیمه باشد.
- طبیعی و دور از تصنع باشد.
- شروع طولانی و ملال آور نباشد.
- مرتبط با بحث باشد.
- برای مخاطبانی جوان، آرام و سنگین و باوقار شروع شود.
- خودداری از دادن وعدههای غیر عملی و لافهای گزاف.
- پرهیز از خودستایی یا اظهار ناتوانی و عجز.
انواع شروعها
- داستان
- خاطره
- شعر
- طنز
- نشر ادبی
- دعا
- جمع خوانی
- …
تفاوت داستان با خاطره
- خاطره معمولا شخصی است، ولی داستان یک مطلب عمومی است.
- در داستان امکان لو رفتن مطلب هست، ولی در خاطره نیست.
- در خاطره، تحریک احساس میتواند به مراتب خیلی قویتر از داستان باشد.
- خاطرات بعد از تکرار زیاد، داستان میشوند، ولی داستان دیگر خاطره نمیشود.
ملاکهای شروع با داستان و خاطره
۱. تصویر سازی لازم را داشته باشد.
- گره لازم را برای همراه نمودن مخاطب داشته باشد.
- بدآموزی نداشته باشد.
- متناسب با موضوع بحث باشد.
- هماهنگی لحن و محتوا با حرکات دست و چهره و چشم و ابرو… (سمعی و بصری) رعایت شود.
- بوی سیاسی ندهد.
- متناسب با مخاطب (از نظر جامعه شناسی و روانشناسی) باشد.
- موجب توهین به مقدسات نشود.
یک مثال برای شروع با داستان:
امام صادق(ع) در مسجد الحرام در حال طواف کعبه بودند (ان شاء الله قسمت ما و شما هم بشود طواف خانهی کعبه؛ صلوات بفرستید) یکی از حاجیها عبای امام صادق(ع) را محکم گرفت و گفت: کیسهی پول من گم شده و ۱۰۰۰ دینار در آن پول بوده و شما برداشتهای!
راستی اگر ما بودیم چه کار میکردیم؟ هر چه امام با او صحبت کرد که شاید کسی دیگر برداشته، شاید در خانه جاگذاشتهای، شاید اشتباه میکنی، فایدهای نداشت. حضرت فرمودند: حالا که فکر میکنی من برداشتهام، دنبال من بیا.
او را به منزل برده، در یک کیسه ۱۰۰۰ دینار گذاشته، به او تحویل دادند. آن شخص همین که وارد منزل خود شد، کیسهی پول خود را در خانه یافت. فوراً خدمت امام صادق(ع) آمد، عذرخواهی کرد، کیسهی پول را پس داد و گفت: من اشتباه کردهام. حضرت خطاب به او فرمودند: ما اهل بیت اگر چیزی به کسی دادیم، دیگر از او پس نمیگیریم.
حال بعد از گفتن این داستان، میتوان در مورد چند موضوع که مرتبط با داستان باشد، خیمه داری کرد؛ مثل سعهی صدر، تهمت، سیرهی امام(ع)، سیرهی امام صادق(ع)، سوء ظن، اشتباه و …
یک مثال برای شروع با خاطره:
شهید مدنی میفرمود:
من در دو موضوع نسبت به خودم شک کردم: یکی اینکه به من میگویند «سید اسدلله»؛ آیا واقعا من از اولاد پیامبر(ص) هستم، و دیگر اینکه آیا لیاقت آن را دارم که در راه خدا شهید بشوم یا نه؟
روزی به حرم امام حسین(ع) رفتم و در آنجا با ناله و زاری از امام خواستم که جواب را بدهند. پس از مدتی یک شب امام حسین(ع) را در خواب دیدم که بالای سرم آمده، دستی به سرم کشیده، این جمله را فرمودند: «یا بنّی! انت مقتول»؛ ای فرزندم! تو کشته میشوی. جواب دو سؤال من در آن بود. امام فرمودند: بنیّ، یعنی من سید هستم، و دیگر به من بشارت دادند که من شهید میشوم. (روزنامهی کیهان، ۲۰/۶/۶۸؛ مجلهی عروه الوثقی، ش۸۲)
حال بعد از گفتن این خاطره، میتوان در چند موضوع، خیمهداری کرد: مثل شهادت طلبی، ارتباط با امامان، شخصیت شهید مدنی، سیادت، کربلا و…
شروع با شعر
اهداف:
- برای ایجاد مقبولیت.
- برای مناسبت.
- برای تفهیم مطلب.
- برای ارضای حس زیباگرایی و نوگرایی مخاطب.
ملاکهای شروع با شعر
- متناسب با فهم مخاطب با شعر.
- حتی الامکان با بحث مرتبط باشد.
- خواندنش موجب وهن مقدسات نشود.
- دارای ریتم و آهنگ خاصی باشد.
- حتی الامکان طولانی نباشد.
- برای حس گیری بهتر باید تسلط بر شعر داشته باشد (حفظ باشد).
- از کلمات نامفهوم و مشکل در شعر استفاده نشود (در انتخاب شعر باید دقت کنیم که کلمات مشکل و نامأنوس نداشته باشد).
- لحن با شخصیت مورد نظر در شعر متناسب باشد (مثلا اگر از زبان بچه باشد، با احساستر و اگر از زبان مرد باشد، با صلابت و اگر از زبان خانم باشد، عاطفیتر اجرا شود).
- متناسب با شرایط زمانی و مکانی باشد.
- حتی الامکان با مناسبتها، متناسب باشد.
چند نمونه شعر برای شروع:
- بهنام خداوند رنگین کمان
خداوند بخشندهی مهربان
خداوند زیبایی و عطر و رنگ
خداوند پروانههای قشنگ
خدایی که سرشار آرامش است
طرفدار سر سبزی و دانش است
خدایی که از بوی گل بهتر است
و از نور باران صمیمیتر است
- به نام آنکه گل را رنگ و بو داد
ز شبنم لالهها را آبرو داد
- به نام حکیمی که نظم جهان
بُود بر وجودش گواه و دلیل
عزیزی که عزت سزاوار اوست
بَرش جمله گردن فرازان ذلیل
شروع با طنز
نکات مهم در مورد طنز
- شادی بخشی و ایجاد نشاط فقط با طنز نیست، بلکه میتواند با یک حرکت یا کلمه یا جمله هم باشد.
- چگونگی ورود به طنز اهمیت فوقالعادهای دارد.
- هرگونه کلمه و جک را به کار نبریم، چون بار منفی دارد.
- به قومیتها و ملیتها و مقدسات اهانت نشود.
- قبل از اجرا تمرین داشته باشد.
- هرچه سن مخاطب پایینتر باشد، انتظار طنز بیشتر است و برعکس.
- تقلید از بزرگان در اجرای طنز، میتواند موجب تخریب گوینده شود.
- ملموس بودن طنز با ذهنیت و عرفیات مخاطب زیباتر است.
- بدیها مسخره شوند، نه بدها.
- در زمان تأثیر گذاری معنوی، طنز نگوید.
ملاکهای شروع با طنز
- نو و جدید باشد.
- ذوق مخاطب در نظر گرفته شود (که آیا اهل خنده هست یا نه؟)
- مهارت خود را در ارایهی طنز رعایت کند (اگر توان طنز پردازی ندارد، اجرا نکند).
- رعایت شؤون مربی بشود.
- دارای بار تربیتی باشد (پیام داشته باشد).
- بار منفی نداشته باشد.
- متناسب با شرایط و موقعیت اجرا شود.
- متناسب با بحث باشد.
- توان کنترلی بعد از اجرای طنز وجود داشته باشد.
- با بیانی شیوا و روان و شاد اجرا شود.
یک نمونه طنز برای شروع:
صبح بود و هوا هنوز تاریک بود. رزمندهها تازه نماز صبح را به جماعت اقامه کرده بودند و هنوز صف جماعت از هم پاشیده نشده بود. یکی از رزمندهها با حالتی بسیار معنوی بلند شد و با صلوات و تحیت شروع کرد برای بچهها عطر زدن و التماس دعا گفتن… فضای عطر آگین و معنوی! بعد از چند لحظه جو عوض شد؛ یک مرتبه یک موج اعتراض پدید آمد. چرا؟ چون همهی صورتها و دستها سیاه شده بود. بله، این رزمنده مقداری عطر به داخل جوهر ریخته بود و عطر آغشته به جوهر برای رزمندهها زده بود. بچهها بلند شدند دنبال این رزمنده؛ بعد که گیرش آوردند، حسابی حالش را گرفتند.
یک مرتبه آن رزمنده یک جملهی بسیار زیبا و تکان دهنده گفت: که ای بچهها ببینید همانطور که دیدید روسیاهی این دنیا مثل همین روسیاهی به واسطهی جوهر که با مقداری آب پاک میشه، خیلی ناراحتی نداره، ولی روسیاهی آخرت با هیچ چیز پاک نمیشه؟!
بعد از پایان این طنز، میتوان در موضوعاتی مثل: حال و هوای جبهه و رزمنده، شور و نشاط جوانی، دنیا، آخرت، روسیاهی، استفاده از تاریکی و… خیمه داری نمود.
چند نمونه برای شروع با نثر ادبی و دعا:
(ملاکهای شروع با دعا و نثر ادبی، میتواند همان ملاکهای شروع با شعر باشد)
- خدایا! من در کلبهی فقیرانهی خود، چیزی را دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری؛ من چون تو را دارم و تو چون خود را نداری!
- ای آرزوی دلهای آرزومندان و ای اشتیاق مشتاقان و ای امید امیدداران و ای عشق عاشقان و ای غایت شیفتگان و ای نهایت والگان و ای درد دردمندان! آتش عشقت را در خرمن وجودم بیفکن، تخم دوست داشتنت را در گلدان دلم بکار، سبزینهی محبتت را در برگهای به زردی گراییدهی وجود، بدوان.
- خدایا! مرا چشمی ده که فقط گریان تو باشد و سینهای که فقط سوزان تو؛ به من نگاهی ده که جز روی تو نتواند دید و گوشی که جز صدای تو نتواند شنید.
خدایا! خودت را معشوقترین من قرار بده و مرا عاشقترین خویش.
چند نمونه برای شروع با همخوانی:
الف. همخوانی به صورت ترتیل؛ یکی از سورههای کوچک قرآن مثل سورهی حمد، توحید، کوثر، عصر، فلق، ناس، و…
ب. همخوانی دعای سلامت امام زمان(ع) اللّهُمَّ کُنِ لِولیِّک الحُجَّه بن الحَسَن.
ج. همخوانی چند بیت شعر با آهنگ و ریتم خاص، مثل اینکه آرم شروع خیمه باشد؛ مانند:
- باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود زینان مواج انسانی
- همه جا برم به بهانهی تو
که مگر برسم درِ خانه تو
همه جا دنبال تو میگردم
که تویی درمان همه دردم
ابا صالح مددی مولا (۲ بار)
- دوست دارم نگات کنم تو ام منو نگاه کنی
من تو رو صدا کنم تو ام منو صدا کنی
تو غریبی و منم غریبم، اما چی میشه
دل این غریبه رو با خودت آشنا کنی
ملاکهای شروع با همخوانی
- در جلسات اولیه شاید مناسب نباشد.
- بعد از این که کاملا مخاطبان مربی را قبول کردند و او را دوست داشتند بهتر است اجرا شود.
- بعضی از وقتها بعضی از مخاطبان شاید آمادگی برای همخوانی نداشته باشند، لذا اگر حتی سه نفر هم آمادگی نداشتند، از این روش شروع استفاده نشود.
- شروع با دعای فرج یا قرائت قرآن در همخوانی راحت تر است.
- شروع با شعر در همخوانی، حتماً باید آهنگ و ریتم خاصی باشد که همه با آن مأنوس هستند.
- شروع با شعر در همخوانی باید با اشعاری باشد که خود بچهها معمولا پیشنهاد میدهند.
- مربی اگر صدای خوبی نداشت، یکی از بچههای خوش صدا را انتخاب کند، تا او همخوانی را هماهنگ کند.
انواع راههای ایجاد انگیزه و نمونهها و ملاکهای اجرای آنها در شمارهی بعد به صورت مفصل توضیح داده میشود. انشاءالله.