از نگاه مرتضی
خیمه اندشیهشناسی
اشاره
آنچه که بهانه شد، این شماره در صفحه اندیشهشناسی به سید مرتضی آوینی بپردازیم، شاید تقارن انتشار این شماره از نشریه با پانزدهمین سالگرد شهادت اوست. البته دلیل دیگری هم دارد که پررنگتر است. چیزی که پس از شهادت سید مرتضی آوینی در فضای نسل سومیهای انقلاب ما و امثال ما و نسل چهارمیها مخاطبان ما در خیمهها رخ داد نوعی اقبال خاص به آثار، اندیشهها و خلاصه زندگی ایشان است و البته تحلیلی که بعضاً بزرگترها بر این اقبال ویژه میگذاشتند توجه نسل جوان به شخصیت دوست داشتنی و جذاب ایشان است فقط همین تحلیلی که به عقیده این حقیر با اندکی کم لطفی نسبت به نگرش و قدرت تحلیل نسل سوم و چهارم انقلاب همراه است. در این تحلیل به برخی مولفههای این اقبال ویژه توجه کمتری شده است:
۱- تعبیر ارزشمندی که رهبر فرزانه انقلاب از ایشان داشتند: سید شهیدان اهل قلم
۲ – شهید آوینی از نگاه این دو نسل، زبان گویای شهدا و دفاع مقدس بوده و هستند.
۳- سیر تحولی که ایشان بواسطه جاذبه ۳۸ خورشید انقلاب (امام خمینی ره) داشتهاند به غایت الهام بخش و آرمانی است.
۴- شهید آوینی برای بچههای انقلابی نماد هنر متعهد است، همانگونه که سالروز شهادت او اینچنین نام گذاری شده است.
در نهایت پیشنهاد میکنم علاقه بچهها به شهید آوینی به عنوان یک فرصت تلقی شده و با ظرافتهای همیشگی مربیان خیمه معرفت از این طریق فتح بابی به فرهنگ دفاع مقدس و البته هنر متعهد ایجاد شود. مطلبی که پیش رو دارید توسط دوستانمان در موسسه فرهنگی شهید آوینی تدوین شده و در ویژه نامه سالگرد شهادت (یکی دو سال قبل) و با عنوان ثمره وفاداری به یک تصمیم به چاپ رسیده است. از این عزیزان به خاطر همکاری و عنایتشان متشکریم.
بچهها را بغل گرفتم و بوسیدم علی را، مخصوصا علی را… دانستم که این بوسه وداع است، اما نمیدانستم هرگز نمیدانستم که این علی است که میخواهد برود، نه من… و آن روز صبح، صبح پیروزی، علی بود که رفت و ما ماندیم. یکی از بچهها هنگام برگشتن میگفت: «علی را در دهلاویه گذاشتیم و آمدیم.» گفتم «نه، این علی بود که ما را در دهلاویه گذاشت و رفت.»
این، قسمتی از نوشته منتشر شده سید مرتضی آوینی پس از انقلاب است. او پیش از این نیز تجربیاتی در نوشتن داشته که با شروع انقلاب، تمام نوشتههایش را چنان که خود میگوید در چند گونی ریخته و سوزانده است:
” اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب در ادبیات بوده است… با شروع انقلاب تمام نوشتههای خویش را اعم از تراوشات فلسفی، داستانهای کوتاه، اشعار و… در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم دیگر چیزی که “حدیث نفس” باشد ننویسم و دیگر از “خودم” سخنی به میان نیاورم… سعی کردم که “خودم” را از میان بردارم تا هر چه هست خدا باشد و خدا را شکر بر این تصمیم وفادار ماندهام. البته آن چه که انسان مینویسد تراوشات درونی خود اوست.
همه هنرها این چنین هستند. کسی هم که فیلم می سازد، اثرش تراوشات درونی خود اوست اما اگر انسان خود را در خدا فانی کند آنگاه این خداست که در آثار او جلوهگر میشود. حقیر این چنین ادعایی ندارم، ولی سعیم بر این بوده است.”
مجله هفتگی ” جهاد “، ارگان جهاد سازندگی، اولین نشریهای بود که شهید آوینی فعالیت مطبوعاتی خود را در آن آغاز کرد. شهید علی طالبی، اولین شهید گروه روایت فتح بود که در عملیات طریق القدس در سال ۶۰ شهید شد و اولین نوشته شهید آوینی در رثای همین دوست و همکار بود که نوشته شد.
در کنار تک نگاریهایی در مجله جهاد، شهید آوینی نگارش سلسله مقالاتی با عنوان ” تحقیقی مکتبی در باب توسعه ” و با امضای مستعار ” مرتضی حقگو ” را آغاز کرد. این نوشتهها متضمن تحقیقات شهید درباره توسعه از دیدگاه اسلام و وجوه افتراق آن با توسعه مرسوم غربی بود که در آن سالها زمزمههای طرح آن در برنامههای اقتصادی، از گوشه و کنار شنیده میشد. این مکتوبات، اگر چه از حیث محتوا مشتمل بر آرایی بدیع و نگرشی استوار بر مبنای تعالیم دینی بود، اما زبان آنها با زبانی که شهید آوینی با آن به بحث و تفکر پرداخت تا حدود زیادی متفاوت بود؛ چیزی که بعدها یکی از دلایل مخالفت او با انتشار این نوشتهها و نیز عمده مطالبی که کمی بعدتر در اعتصام ” نوشته شد. اگر چه این همه چیز نبود.
مجله ” اعتصام ” ارگان انجمنهای اسلامی، دومین نشریهای بود که در فاصله سالهای ۶۳ تا ۶۵ نوشتههای شهید آوینی را در خود جای داد. این نوشتهها به نسبت مقالات مجله جهاد، طیف وسیعتری از موضوعات را، از مضامین عرفانی گرفته تا مباحث حکومتی و سیاسی، در بر میگرفت اما مطالب ادبی که با موضوع جهاد و پیرامون دفاع مقدس نوشته میشدند، در میان این مقالات جایگاه ویژهای داشت. ” اشک چشمه تکامل، مروری بر مبانی حاکمیت سیاسی در اسلام “، ” حج، تمثیل مناسک جمعی سلوک الی الله”، ” از آن کربلا تا این کربلا “، ” فرزندان قرن پانزدهم هجری و….. از جمله مقالاتی بودند که در اعتصام چاپ شدند.
با آغاز یکی از حساسترین مقاطع جنگ، فاصله سالهای ۶۵ تا ۶۷ شهید آوینی توجه خود را معطوف برنامهسازی تلویزیونی پیرامون دفاع مقدس نمود. مجموعه ” روایت فتح ” که مشتمل بر ۶۳ برنامه مستند تلویزیونی است، ما حصل این تلاش مداوم است. در این فاصله شهید آوینی عملا کار مطبوعاتی را کنار گذاشت و تنها مشغولیت نوشتاری وی، تحریر متون برنامههای روایت فتح بود در این متون که از جمله زیباترین متون ادبی درباره دفاع مقدس هستند با دیدی ژرف و زبانی فصیح و استوار، به معرفی و تبیین رویدادهای دفاع مقدس پرداخته شده است. مجموعه این متنها بعدها شاکله اصلی کتاب گنجینه آسمانی شد. کتاب دیگری که شهید آوینی نوشته است و ” فتح خون ” نام دارد نیز شاید یکی از زیباترین آثاری باشد که تاکنون درباره حوادث عاشورای سال ۶۱ هجری نوشته شده است این کتاب به احتمال قوی در تابستان ۱۳۶۶ نوشته شده، هر چند نگارش فصل دهم آن به دلایلی نا تمام ماند.
تنها با پایان جنگ بود که کار برنامهسازی تلویزیونی آوینی پایان موقت یافت و او کار خویش را بار دیگر با فعالیت مطبوعاتی پیگرفت.
اولین شماره مجله سوره هنری فروردین ماه ۱۳۶۸ منتشر شد به گواهی سرمقاله این شماره که به قلم سید مرتضی آوینی بود، نشریه از همان ابتدا عزمش را برای مقابله فرهنگی با تمام نشریاتی که خط مشی
آنها به نوعی مخالف انقلاب و ارزشهای بر آمده از آن قلمداد میشد جزم کرده بود. مقالههای سوره که اغلب اولین سره توسط شهید آوینی نوشته میشدند محور بحثهای خویش را عمدتا از نوشته و تحلیلهای یکی از نشریات گفته شده وام میگرفتند و سپس پیرامون آن نقد و نگرشی صورت میگرفت گاهی نیز به فرا خور زمان انتشار نشریه در باب مسائل مبتلا به روز جامعه، چنان که در دیگر نشریات نیز معمول است، مطالبی نوشته میشد. اما دیگر مقالات موجود در این نشریه طریقی نسبتا مستقل میپیمود.
مقالاتی عموما نظری درباره فرهنگ هنر و رشتههای مختلف هنری از جمله سینما، تئاتر و هنرهای تجسمی در تدوینی که بعدها بر روی آثار به جا مانده از شهید انجام گرفت، بسیاری از سرمقالههای سوره به لحاظ بستگی تاریخی به زمان انتشار حذف شد و در مجموعه آثار شهید نگنجید.
از طرفی به دلیل آشنایی تفصیلی سید مرتضی آوینی با معماری، و از سوی دیگر به دلیل مطالعات نظری و فلسفیاش درباره هنرهای غربی و مهمتر از همه دو مقوله سینما و هنرهای تجسمی حجم زیادی از اولین شمارههای مجله سوره به نوشتههای شهید اختصاص داشت که هر یک با نامهای مستعاری چون سجاد شکیب، مهدی علم الهدى و بعدها فرهاد گلزار به چاپ میرسید.
” جنگ در آیینه مصفای نقاشی متعهد “، گرافیک و تحولات تاریخی گرافیک و انقلاب اسلامی “، ” زبان “، گرافیک و سمبلهایش ” و ” تجدید میثاق در نقاشی انقلاب اسلامی مقالاتی هستند که در موضوع هنرهای تجسمی نگاشته شدهاند. این مقالات به همراه مقاله ” نقاشی برای نقاشی ” که بعدها و در سال ۱۳۷۱ در مجله “نگاره” چاپ شد، هسته اصلی کتاب ” انفطار صورت” را تشکیل میدهند.
از میان مقالات سینمایی نیز فقط مقالات نظری در باب سینما بود که با نام اصلی شهید در نشریه درج میشد و مابقی با اسامی دیگری به چاپ میرسید. این مقالات نظری که بعدها در کتاب «آینه جادوی یک» منتشر شدند. شاید به نوعی اولین مقالات نشانه شناسانه سینما در کشور ما بود که تا پیش از آن، اینگونه که شهید به خصوص در مقالاتی مثل ” تأملاتی در ماهیت سینما ” بدانها پرداخته، مورد بحث قرار نگرفته بودند مقالات جذابیت در سینما”، “مونتاژ به مثابه معماری سینما”. “آینه جادو” و “قاب تصویر و زبان سینما” که طی شمارههای مختلف در سال ۶۸ در سوره به چاپ رسید و نیز “جادوی پنهان و خلسه نارسیستی” . “زبان تلویزیون و سینما و اوقات فراغت”، “درباره ارتباطات” و “رمان، سینما و تلویزیون از دیگر مقالاتی هستند که جلد اول از کتاب ” آینه جادو” را شکل دادند بخشی از این نظرات، بر اساس گفته نویسنده آنها، حاصل تجربیاتی است که او طی چندین سال کار مستندسازی کسب کرده است. علاوه بر این مجموعه نوشتاری طنزهای تلخی نیز با عنوان “کاکتوس” در نشریه سوره به چشم میخورد که در آنها نیز نقطه نظرات شهید این بار در قالبی طنزگونه، ارائه میشد. این کار چندان دوام نیاورد و بعد از چند شماره توسط خود نویسنده متوقف شد.
همزمان با تحقیق و تأمل در هنر و مباحث مختلف آن، وجه دیگری از توجه شهید آوینی معطوف انقلاب اسلامی و حواشی آن بود با انتشار سومین شماره سوره، امام بدرود حیات گفتند. ارتحال حضرت امام(ره) در خرداد ماه سال ۱۳۶۸، تأثیر عمیقی در شهید آوینی به جای گذاشت:
«داغهای همه تاریخ را ما به یکباره دیدیم. چرا که ما امت آخر الزمانیم و خمینی (ره)، این ماه بنی هاشم، میراث دار همه صاحبان عهد بود در شب یلدای تاریخ در عصر ادبار عقل و فلکزدگی بشر در زمانه غربت حق، در عصری که دیگر هیچ پیامبری مبعوث نمیشد و هیچ منذری نمیآمد خمینی (ره) میراثدار همه انبیا و اسباط ایشان بود و داغ او بر دل ما، داغ همه اعصار، داغی بیتسلی.
ما را این گمان نبود هرگز که بی او بمانیم. آخر او آیتی بود که «ثقلین» را در وجود خود معنا میکرد، همه «ماترک رسول الله» را، و ما میدانستیم که زمین و زمان میگردند تا انسان هایی چون او هر هزار سال یکی پا به دنیا گذارند. آخر آدمهایی چون او قطب سنگ آسیاب افلاکند، مصداق حدیث «لولاک»اند و ((غایت الغایات وجود)) و حق است اگر با رفتن ایشان زمین از رفتن باز ماند و آسمان نیز و خورشید سرد شود و ماه بشکافد دریاها طغیان کنند و باران خون از آسمان ببارد و مؤمنین از شدت ماتم دق مرگ شوند؛ و اگر نبود آن حجت غائب، تو بدان بی تردید که همان میشد.»
مجموعه نوشتههای شهید آوینی درباره امام (ره)، متضمن نگاهی بدیع، عجیب و در عین حال، حکمی به وجودی بود که شهید “معمار خانه حقیقت وجود بشرش” مینامیدند. “داغ تسلی”، “مبشر صبح”، “امام و حیات باطنی انسان” و “دهه شصت و امام خمینی” مقالاتی هستند که در آنها مستقیما به شخصیت امام و آثار وجود مبارک ایشان پرداخته شده است.
شهید آوینی انقلاب اسلامی ایران را نیز شکلگیری انتفاضه اول در فلسطین اشغالی منجر شد، شهید آوینی قسمتی از فعالیتهای خود را بار دیگر به مستندسازی تلویزیونی اختصاص داد. اما این بار “نهضت جهانی اسلام” و تأثیرپذیری دیگر ملل مسلمان، از جمله مردم لبنان و فلسطین از انقلاب اسلامی ایران مد نظر کارگردان این فیلمها بود.
گفتار متن این برنامهها که عبارت بودند از “انقلاب سنگ”، “نسیم حیات” و “سه نسل آواره”، که این یکی در سال ۷۱ ساخته شد. همان ویژگی متون روایت فتح را داشتند با این تفاوت که در اینجا بروجه اطلاع رسانی وقایع، بیش از آنچه در برنامههای روایت فتح دیده میشود تاکید شده بود.
مقارن با این افکار، فعالیتهای نوشتاری شهید نیز در زمینههای مختلف ادامه داشت سخنرانیها و گفتگوهای مختلفی که شهید در آنها حضور داشت نقش مکمل را در پرداختن هر چه متفاوتی او تبیین مسائل که با آن رو به رو بود ایفا میکرد نوشتن مقالاتی در ماهیت روشن فکران و روشن فکری در ایران که موضوع بسیاری از نوشتههای او بود و بعدها موضوع کتاب مستقلی با عنوان “حلزونهای خانه به دوش” شد و نیز ادامه مباحثات نظری او پیرامون زمینههای مختلف هنری و ادبی انقلاب اسلامی تأملات فلسفی در باب وسایل ارتباط جمعی و… نوعی سلوک عقلی محسوب میشد که هر چه پیش میرفت، به وزن و اعتبار آن افزوده میشد.
چنان که آخرین نوشتههای شهید را چه از حیث لحن ادبی، چه از نظر نگاه تأویلی و حکمی حاکم بر آن و چه از بابت طراوت و تازگی مباحث مطرح شده باید کم نظیر دانست. مقاله “عالم هیچکاک” و “تکنیک در سینما” از میان مکتوبات سینمایی شهید و نیز “آخرین دوران رنج” و “فردایی دیگر” از این جملهاند.
با شروع سال ۱۳۷۱ و آغاز جنگ در بالکان، شهید آوینی بار دیگر نگارش متون چند مستند تلویزیونی با عنوان “خنجر و شقایق” را به عهده گرفت که تأثیرات این جنگ را در نوشتههای شهید، از جمله گفتار متن برنامه “بوسنی در خون” و مقالات “صلیبی از خون سرخ” و “ارتش متحد اسلامی” نیز میتوان جست و جو کرد. مجموعه گفتار متن برنامههای برون مرزی یا غیر جنگی شهید، نظیر مستندهای لبنان و فلسطین و پاکستان را باید در کتاب “نسیم حیات” جست.
یازدهمین جشنواره فیلم فجر، پذیرای شهید آوینی به عنوان یکی از داوران خود بود. شهید آوینی که پیش از این با نوشتن نقدهای گوناگون بر فیلمهای مختلف جشنوارههای هفتم تا دهم، به عنوان منتقدی جدی در عرصه سینما مطرح بود و تجربه ساخت بیش از یکصد فیلم مستند را نیز با خود داشت. اکنون داوری فیلمهای یازدهمین دوره فیلم فجر را تجربه میکرد نقد نوشتههای او بر فیلمهای مختلفی که در فاصله این چهار سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۱ بر پرده سینماها به نمایش در آمدند. بسیار راه گشا و آموزنده بود. شاید بتوان میان نوشتههای نظری او و مصادیقی که به عنوان نمونههای موفق “فیلم سینمایی” بر میشمرد نوعی اتحاد قائل شد. این نوشتهها جلد دوم از کتاب “آینه جادو” را تشکیل میدهند. از منظر شهید آوینی فیلم سینمایی تفاوتهای اساسی با فیلمهای تلویزیونی دارد و چنان چه این تفاوتها نادیده گرفته شوند، هنرمند در ساخت اثر خویش ناکام خواهد ماند. در این باره او حرفهای شنیدنی بسیار دارد. مجموعه گفت و گوها و سخنرانیهای شهید که در حکم تکمله بحثهای او در کتاب اول آیینه جادوست، در جلد سوم آیینه جادو قابل دسترسی است.
سال ۱۳۷۱ در مقایسه با چهار سال فعالیت فرهنگی متأخر شهید آوینی یک نقطه عطف به شمار میرود. او در این سال علی رغم مشغولیات کاری بسیار نظیر راه اندازی مجدد روایت فتح، فعالیت در بخش جنگ و دفاع مقدس دفتر تنظیم و نشر آثار حضرت امام راه اندازی و فعالیت در دفتر مطالعات دینی هنر در حوزه هنری، مسئولیت واحد تلویزیونی حوزه هنری، سردبیری مجلههای مختلف “سوره سینما”، “سوره ادبی، هنری”، “سوره تئاتر”، “سوره ویژه مبانی نظری هنر” و… موفق شده است آثاری به یاد ماندنی در زمینههای مختلف فلسفی، ادبی، فرهنگی و هنری از خود به یادگار بگذارد.
اغلب این نوشتهها در کتابی به نام “رستاخیز جان” که مباحث مختلفی پیرامون هنر، فرهنگ و ادبیات را شامل میشود، آمده است. مقاله “یادداشتی نا تمام در باب هویت و حقیقت انسان” نیز در واقع نقطه عزیمت تازهای در آثار نظری شهید در حوزه فرهنگ است که همزمان با شروع فعالیت او در مجله “نامه فرهنگ” به رشته تحریر در آمد. این نوشته به همراه “انفجار اطلاعات” و “تجدید و تجدد” از آخرین نوشتههای شهید آوینی هستند.
او همچنین در همین سال ۱۳۷۱ با جمعآوری مقالاتی که طی سالهای قبل در سوره پیرامون شعر و ادبیات نگاشته بود و تلفیق آنها با چند مقاله دیگر با عناوین “راز سرزمین آفتاب”، “فردایی دیگر” و ” آخرین دوران رنج” که مؤخرهای بر رساله “عبور از خط” ارنست یونگر در باب نیهیلیسم بود، کتاب “فردایی دیگر” را به دست چاپ سپرد. گستره موضوعاتی که شهید آوینی در آنها به بحث و تحقیق پرداخته و نیز تنوع این مقالات چنان است که خود را با متفکری روبه رو مییابیم که برخوردار از زبانی فلسفی و تفکری متأثر از سلوک عارفانه به جهان پیرامون خود چشم دوخته و هیچگونه مسامحه، توقف و سطحینگری را بر خویش جایز ندانسته است و در نتیجه این مجاهده کم نظیر به مضامین و دقایقی وقوف یافته که بر کمتر کسی عیان شده است.
سید مرتضی آوینی هجدهم فروردین ماه ۱۳۷۲ عازم فکه شد. چند روز پیش از را آن و در سفر اولی که به فکه داشت مقاله “انفجار اطلاعات” را در فراغتی کوتاه نوشته بود. بعد از جنگ این سومین مجموعه جنگی بود که قرار بود او آن را بسازد. دو مجموعه دیگر “با من سخن بگو دوکوهه” و “شهری در آسمان” بودند که اولی در عید سال ۶۹ ساخته شد و دومی در نیمه دوم سال ۷۱ و با موضوع نبرد چهل و پنج روزه خرمشهر تولید شد. تقدیر این بود که در این روایت نامانوس از فتح که به خلق حماسههای مردان نبردهای والفجر مقدماتی و والفجر یک اختصاص داشت همچنان ناگفته بماند.